home office

/hoʊmˈɑːfəs//həʊmˈɒfɪs/

(انگلیس) وزارت کشور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the main office of a business, organization, or company that has several offices.
مشابه: agency

(2) تعریف: (cap.) the branch of government in Great Britain that handles domestic matters.

جمله های نمونه

1. Stung by recent publicity, the Home Office now seems to be trying to brazen this issue out.
[ترجمه گوگل]تحت تأثیر تبلیغات اخیر، به نظر می رسد وزارت کشور اکنون در تلاش است تا این موضوع را آشکار کند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر به نظر می رسد که اداره امور داخلی در حال حاضر می کوشد تا این مساله را علنی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Home Office has refused him refugee status.
[ترجمه جلیل صدیق] وزارت کشور از اعطای پناهندگی به او خودداری کرده است.
|
[ترجمه گوگل]وزارت کشور پناهندگی او را رد کرده است
[ترجمه ترگمان]اداره داخله از وضعیت پناهندگی او سرباز زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It can be no light matter for the Home Office that so many young prisoners should have wanted to kill or injure themselves.
[ترجمه گوگل]این که بسیاری از زندانیان جوان باید می خواستند خود را بکشند یا زخمی کنند، نمی تواند برای وزارت کشور موضوع ساده ای باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ ماده روشنی برای اداره کشور وجود ندارد که بسیاری از زندانیان جوان باید بخواهند خودشان را بکشند یا مجروح کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Home Office said at that time that it was minded to reject his application for political asylum.
[ترجمه گوگل]وزارت کشور در آن زمان اعلام کرد که قصد دارد درخواست او برای پناهندگی سیاسی را رد کند
[ترجمه ترگمان]اداره داخله در آن زمان گفت که تصمیم به رد درخواست او برای گرفتن پناهندگی سیاسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The living room also does duty as a home office.
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن نیز وظیفه خود را به عنوان دفتر خانه انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن نیز به عنوان یک دفتر خانگی انجام وظیفه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Home Office have resurrected plans to build a new prison just outside London.
[ترجمه جلیل صدیق] وزارت کشور طرحهای احداث زندانی جدید در حومه لندن را از سر گرفته است.
|
[ترجمه گوگل]وزارت کشور برنامه های خود را برای ساخت یک زندان جدید در خارج از لندن احیا کرده است
[ترجمه ترگمان]اداره داخله طرح هایی برای ساخت یک زندان جدید درست بیرون از لندن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The announcement came after a meeting at the Home Office.
[ترجمه گوگل]این اعلامیه پس از جلسه ای در وزارت کشور اعلام شد
[ترجمه ترگمان]این خبر پس از یک نشست در دفتر مرکزی مطرح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. According to the Home Office, your brother died of natural causes.
[ترجمه گوگل]به گفته وزارت کشور، برادر شما به مرگ طبیعی فوت کرده است
[ترجمه ترگمان]بنا به گزارش دفتر مرکزی، برادرت از علل طبیعی فوت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They described the Home Office scheme as a "charter for cheats".
[ترجمه گوگل]آنها طرح وزارت کشور را به عنوان "منشور کلاهبرداری" توصیف کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها طرح وزارت کشور را به عنوان یک \"منشور برای cheats\" توصیف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Home Office acknowledges that much crime goes unreported.
[ترجمه گوگل]وزارت کشور اذعان می کند که بسیاری از جرایم گزارش نشده است
[ترجمه ترگمان]اداره کشور تایید می کند که موارد جنایت گزارش نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Home Office is usually quick to deport undesirables.
[ترجمه گوگل]وزارت کشور معمولاً افراد نامطلوب را به سرعت اخراج می کند
[ترجمه ترگمان]اداره داخله معمولا سریع اخراج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All this will be processed by the Home Office machinery.
[ترجمه گوگل]همه اینها توسط ماشین آلات دفتر خانه پردازش می شود
[ترجمه ترگمان]همه اینها توسط دستگاه اداره داخله پردازش خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A Home Office report has raised doubts about the cost-effectiveness of the proposals.
[ترجمه گوگل]گزارش وزارت کشور تردیدهایی را در مورد مقرون به صرفه بودن این پیشنهادها ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]گزارش دفتر مرکزی شک و تردیدهایی را در مورد هزینه - اثربخشی این پیشنهادها مطرح کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are two men called Buckley at the Home Office.
[ترجمه گوگل]دو مرد به نام باکلی در وزارت کشور هستند
[ترجمه ترگمان]دو نفر به اسم \"باکلی\" تو دفتر \"باکلی\" هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I pay tribute to the fairness of the Home Office in dealing with the cases that have come to my attention.
[ترجمه گوگل]من به انصاف وزارت کشور در رسیدگی به مواردی که مورد توجه من قرار گرفته است ادای احترام می کنم
[ترجمه ترگمان]من به عادلانه بودن اداره داخله در برخورد با مواردی که به توجه من رسیده اند، ادای احترام می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] اداره مرکزی
[کامپیوتر] دفتر محل اقامت .

انگلیسی به انگلیسی

• british government department in charge of internal affairs
the home office is the department of the british government which is responsible for the police, immigration, and broadcasting.

پیشنهاد کاربران

دفتر کار خانگی
دفترِ خانه٬ دفترِ داخل خانه٬ دفترِ کار داخل خانه

البته معنی کار در منزل رو هم باید بده
( شرکت، سازمان ) دفتر مرکزی

بپرس