تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

1️⃣ از آنجایی که، بدان علت که، چون Example1: In that he did not come to work yesterday, he showed that he is not very interested. از آنجایی که دیرو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

به وقتش وقتش که برسد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

به کسی اعتماد کردن/ داشتن که چیزی را به او سپردند اعتماد کردن و چیزی را به کسی سپردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

افزون بر این

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

1️⃣به گفته یِ. . . ، به نظرِ Example: According to Ali, the deliberate practice exercises are useful. 🔸 به نظر علی، تمرین ورزی های آگاهانه سودمند ه ...

پیشنهاد
٧

عقل مردم به چشمشان است.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٧

به یاد داشتن، از یاد نبردن Example: Make sure to fill out the form before leaving. ❌ اطمینان حاصل کن که پیش از رفتن، فرم را پُر کنی. ✅ یادت نرود پی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

اشتیاق چیزی را داشتن Example: I cannot wait to see him! ❌ نمی توانم منتظر دیدارش بشوم! ✅ از دیدنش به وجد آمده ام/ هیجان زده ام.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٧

احیاناً Example: Do you happen to know that person? ❌ تصادفاً آن فرد را می شناسی؟ ✅ احیاناً آن فرد را می شناسی؟

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

هر قدر هم. . . Example: No matter how hard you try, you never seem to pass the exam. ❌ مهم نیست چقدر سخت تلاش کنی، انگار شانس قبولی در آن امتحان ند ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گفته می شود Example: He's a farmer, in a manner of speaking. He doesn't actually do any work on the farm, but he owns it. گفته می شود که او کشاورز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٧

بعدها معلوم شد/ بعدها این طور از آب درآمد Example: We thought he had been killed, but in the event, he turned up safe and sound a week later. مثال: ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پا به پای کسی کار کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

به دنیا نیامده ام که بمیرم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

We can't do this by ourselves, به تنهایی نمی تونیم این کارو کنیم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

I don't like leaving my mom by herself. خوشم نمیاد مامانمو تنها بذارم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

به تنهایی I'm not going out there by myself. به تنهایی اون بیرون نمیرم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تنها I just want be by myself. فقط می خواهم تنها باشم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

محدوده بین خط دروازه و خط مرزی ( رگبی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

شوت مستقیم به دروازه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دروازه بانی حفظ دروازه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

پنالتی گل شده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نمره دادن از ۰ تا ۱۰ به بازیکن به نسبت مهارت او ( چوگان )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

دروازه بانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

دروازه بان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گل، دروازه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گل از راه دور ( بسکتبال ) گل ( فوتبال زنان ) رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا ( رگبی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

رد کردن توپ از فراز دروازه با پا ( رگبی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا ( رگبی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ضربه زدن بر فراز دروازه ( رگبی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٧٦

دوغ سنتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٧

برخلاف انتظار Oddly enough, he came on time. ❌ به قدر کافی عجیب، به موقع آمد. ✅ بر خلافِ انتظار، به موقع آمد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

There was room enough to park a car. ❌ به قدر کافی جا بود برای پارک کردن اتومبیل. ✅ آن قدر جا بود که بتوان اتومبیل را پارک کرد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

It is a common enough crisis. ❌ بحرانِ به قدر کافی رایجی است. ✅ بحرانِ کم وبیش رایجی است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

I was not a good enough rider. ❌ سوارکارِ به قدر کافی خوبی نبودم. ✅ سوارکاری ام تعریفی نداشت.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

She sings well enough, but. . . ❌ به قدر کافی خوب می خواند، اما. . . ✅ بد نمی خواند، اما. . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

بلند بالا We had a long enough list. ❌ فهرستِ به قدر کافی طولانی ای داریم. ✅ فهرستِ بلند بالایی داریم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

The chairman has resigned to make way for a younger man. 🔶رئیس استعفا کرده است تا راه را برای فردی جوان باز کند. The chairman has resigned to maki ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

We propose to leave early tomorrow morning. 🔸برنامه این است که فردا صبح زود عزیمت کنیم. We propose leaving early tomorrow morning. 🔹پیشنهاد می ک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٥

We stopped to eat. 🔸 برای صرفِ غذا توقف کردیم. We stopped eating. 🔹 از غذا خوردن دست کشیدیم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٧

She was afraid to make him angry. 🔸می ترسید او را عصبانی کند. She was afraid of making him angry. 🔹متأسف بود از اینکه او را عصبانی کرده است.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

خون پادشاهی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

طرف مقابل

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٧

وارث مسلم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

رودهایی که همیشه قابل کشتی رانی هستند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

رودهایی که در فصل هایی از سال قابل کشتی رانی اند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ستارگانی که در زمان و مکان خاصی قابل رؤیت اند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ستارگانی که همیشه قابل رؤیت هستند