پیشنهادهای یویو (٩٨٧)
1️⃣ کار کردن . The car runs ماشین کار می کند. ___________________ 2️⃣ لرزیدن . The jelly runs ژله می لرزد. ___________________ 3️⃣ پیچیدن . The i ...
کاملا موافقم
۱. سیستم آب رسانی ۲. آب لوله کشی
خزه پوده زار خزهٔ پوده زار یا پیت ماس ( به انگلیسی: Sphagnum ) سرده ای از خزه ها است که نزدیک به ۳۸۰ گونهٔ پذیرفته شده دارد. از آنجا که این خزه معمول ...
BNP: حزب ملی بریتانیا حزب ملی بریتانیا ( BNP ) بزرگ ترین حزب �راست افراطی� در پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی است.
English Defence League ( EDL ) : لیگ دفاع انگلیس
زنجیره تپه ای، زنجیره کوهی یک زنجیره تپه ای ( به انگلیسی: Hill chain ) ، یا گاهی یال تپه ای ( به انگلیسی: Hill ridge ) ، خط درازی از تپه ها است که مع ...
۱. درخت ۲. چوب ۳. شجره نامه
نیلگون
۱. سفر، مسافرت ۲. راه، مسافت، مسیر ۳. سفر کردن، مسافرت کردن
Do a double take یکه خوردن، جا خوردن
سوءِاستفادهٔ نژادی بدرفتاری نژادی خشونت نژادی بی عدالتی نژادی توهین نژادی
, کسی را در جریان گذاشتن، کسی را بی خبر نگذاشتن I'll keep you posted on his progress. من تو را در جریان پیشرفت او خواهم گذاشت.
آن قدر که ممکن است، تا حد امکان
اسم مصدر
مثل خروس جنگی به کسی پریدن به کسی حمله ور شدن
نگاهی گذرا انداختن به
۱. راه نورد، پیاده روی کننده ۲. رَهرو ۳. [پزشکی] واکِر، راهبر ۴. روروَک
pilgrim way، مسیر استانداردی که زائران هنگام رفتن به زیارت برای رسیدن به مقصد خود - معمولاً یک مکان مقدس یا مکان عبادت - طی می کنند.
هر که تهی کیسه تر، آسوده تر
بودا مجسمهٔ بودا شمایل بودا
آسوده کسی که خر ندارد، از کاه و جواَش خبر ندارد
خیلی، بی اندازه I am angry as hell. خیلی عصبانی هستم.
قاچاقی رد شدن یواشکی گذشتن یواشکی دررفتن
نشئه نشئهٔ نشئه He was as high as a kite. او نشئهٔ نشئه بود.
۱. 📌 تنفس دهان به دهان، تنفس مصنوعی His friend pulled him out of the water and gave him the kiss of life. دوستش او را از آب بیرون کشید و به او تنف ...
مَجیز کسی را کفتن تملق کسی را کفتن برای کسی خوش خدمتی کردن
شخص مبتلا به جنون دزدی شخص مبتلا به دزدی بیمارگون
عضو سازمان کوکلوس کلان
[در بریتانیا] شرکای جرم
در حق کسی لطف کردن It would be doing him a kindness to tell him the truth. گفتن حقیقت به او لطفی است در حق وی.
شاهانه زندگی کردن
ازخودگذشتگی بافکری باملاحظه گی
خط شکسته انگلیسی خط پیوسته انگلیسی پیوسته نویسی انگلیسی
مجدد، دوباره، تازه
از چیزی بهت زده شدن/بودن.
Soon after کمی بعد، اندکی پس از آن، اندک زمانی پس از Soon after the wedding, his wife became ill. اندکی پس از عروسی، خانمش بیمار شد.
دنیا، دنیای فانی
Bring to justice پای میز محاکمه کشاندن
فحاش
پلیس راهور
۱. صحرانورد، پیاده روی کننده ۲. گیاهِ رونده، رُز رونده
هوای گرگ و میش
روزگار رویا روزگار رؤیا ( به انگلیسی: Dreamtime ) که چوکورپا ( Tjukurpa ) نیز نامیده می شود مفهومی در اسطوره شناسی بومیان استرالیا است که به دورانی � ...
حافظه های ثبت شده
مسیرهای پیاده روی بومیان
dreaming track مسیر رویایی
ذخایر آبی جهان