پیشنهاد‌های Bryan Fury (٩,٣٩٨)

خفاش ( پستاندار پرنده شب زی ) Bats come out at night to hunt for insects. چوب بیسبال یا کریکت ( ابزار ورزشی ) He hit the ball with the baseball b ...

دم ( قسمت انتهایی بدن حیوانات ) The dog wagged its tail happily when it saw its owner. دنبال کردن یا تعقیب کردن ( غیررسمی، به عنوان فعل ) The det ...

اسب آبی ( پستاندار بزرگ نیمه آبزی ) The hippopotamus spends most of its day in the water to stay cool. شخص چاق و سنگین وزن ( توهین آمیز، غیررسمی ) ...

بال ( قسمتی از بدن پرندگان و حشرات که برای پرواز استفاده می شود ) The bird spread its wings and flew away. بخش یا جناح ( ساختمان یا سازمان ) The ...

عقاب ( پرنده شکاری بزرگ ) The eagle soared high above the mountains. نماد قدرت و آزادی The eagle is often used as a symbol of strength and freedom ...

پاندا ( نوعی خرس ) The panda is a national symbol of China. پاندای بزرگ ( نوعی پاندای سیاه و سفید ) The giant panda is an endangered species. م ...

پارک ( محیط عمومی برای تفریح ) We spent the afternoon in the park. پارک ( فضای سبز در شهر یا اطراف ) The kids love to play in the park after scho ...

نیمکت ( نشیمنگاه در پارک یا مکان عمومی ) - اسم "They sat on the park bench. " میز کار ( سطحی برای کار یا آزمایش ) - اسم "The scientist worked at h ...

کودک / نوزاد The baby is sleeping in the crib. فرزند They just had a baby, and they are so happy. کوچک و بی دفاع ( استعاری ) He acts like a baby ...

زمین ( سیاره ) Earth is the third planet from the Sun. زمین ( مفهوم کلی ) The farmer worked hard on the earth to grow crops. خاک The flowers gr ...

ویلچر کودک / کالسکه She pushed the baby in the pushchair through the park.

الاکلنگ The children enjoyed playing on the seesaw at the playground. تضاد یا تغییر نوسانی ( استعاری ) The political situation has become a seesaw ...

کودکان The children are playing in the park. فرزندان The children of the royal family were very well - educated. نسل جوان ( گاهی به طور غیررسمی ی ...

سه چرخه The child rode his tricycle around the park.

نرده / حفاظ He leaned on the railing and enjoyed the view. انتقاد تند و شدید ( غیررسمی ) She was railing against the unfair policies of the compan ...

قایق تفریحی لوکس / کشتی تفریحی They spent the weekend sailing on their yacht. قایق مسابقه ای ( معمولاً بادبانی ) The yacht won first place in the ...

نخ / ریسمان / طناب نازک She tied the package with a piece of string. رشته ( چیزهای به هم مرتبط ) He played a string of beautiful melodies on the g ...

گودال آب / چاله آب The child jumped into the puddle and splashed water everywhere. حجم کمی از مایع There was a puddle of oil under the car. گل آل ...

جوجه اردک The duckling followed its mother across the pond. کودک ساده لوح ( غیررسمی و استعاری ) He’s such a little duckling, always trusting every ...

طناب زدن / طناب بازی She enjoys skipping rope every morning for exercise. طناب پرش ( ابزار ورزش ) The skipping rope is in the corner of the gym. ...

اردک ( پرنده آبزی ) The ducks swam in the pond. مرغابی ( اردک یا غاز وحشی ) He went hunting for ducks. گوشت اردک ( گوشت خوراکی ) Duck is a pop ...

اردک ( پرنده آبزی ) The ducks swam in the pond. خم شدن سریع یا ناگهانی ( استعاره از حرکت سریع برای اجتناب از برخورد ) He ducked to avoid the low ...

گلدان ( محلی برای کاشت گل ) She planted flowers in the flower bed. جای گل ( زمین گلکاری ) The flower bed was full of colorful flowers.

قو ( نوعی پرنده آبزی ) The swan glided gracefully on the lake.

بوته ( گیاه کوچک و پرشاخه ) The bird built its nest in a bush. درختچه ( گیاه کوچک تر از درخت ) There were many bushes along the path.

اسکیت ( اسکیت با چرخ ) Rollerblades are a fun way to exercise.

دریاچه ( آبگیر طبیعی ) The lake was surrounded by trees.

قورباغه بچه/بچه قورباغه ( لارو قورباغه ) The children caught tadpoles in the pond.

سرسره ( وسیله بازی ) The children slid down the slide. سرسره ای ( به معنی عمل سرسره رفتن ) She slid down the hill.

دروازه ( ساختاری برای ورود و خروج ) He opened the gate and entered the garden. درب ( در ورودی ) The gate was locked. دروازه ( به طور مجازی، مرح ...

بستنی ( خوراکی سرد و شیرین ) He bought a scoop of ice cream.

بادبادک ( وسیله بازی هوایی ) The child flew a kite in the park. بادبادک بازی ( بازی با بادبادک ) They went kite flying on the beach.

پیک نیک ( گردهمایی برای صرف غذا در فضای باز ) We had a picnic in the park. ناهار در فضای باز ( غذا خوردن در طبیعت ) They enjoyed a picnic by the ...

استخر شن بازی/ شن دان/ گودال شن ( برای کودکان ) The children built sandcastles in the sandpit.

تاب ( وسیله بازی ) The children played on the swing. تاب خوردن ( عمل تاب خوردن ) She loves swinging on the swing. تابیدن ( حرکت آونگی ) The pe ...

سازدهنی ( ساز بادی ) He played a lively tune on his mouth organ. هارمونیکا The sound of the mouth organ created a warm vibe.

کمان ( سلاح پرتاب تیر ) He shot the arrow with his bow. تعظیم ( خم شدن به نشانه احترام ) She took a bow after her performance. پاپیون ( نوعی گر ...

چتر نجات ( وسیله ای برای فرود آرام از ارتفاع ) The skydiver opened his parachute. چتر ( به طور کلی - چتر باران ) - در برخی موارد، بسته به متن. He ...

قایق ( وسیله نقلیه آبی ) They took a boat trip on the river. کشتی ( وسیله نقلیه آبی بزرگ ) - در بعضی متون به قایق های بزرگ هم boat گفته می شود. T ...

رنگ صورت ( برای نقاشی روی صورت ) The children used face paint to create animal designs. گریم ( آرایش صورت برای تئاتر یا سینما ) The actors applie ...

ماسک ( پوششی برای صورت ) He wore a mask to protect himself from the virus. نقاب ( پوششی برای پنهان کردن چهره ) The thief wore a mask to hide his ...

خودروی مسابقه ای ( خودرو طراحی شده برای مسابقات ) He dreamed of driving a racing car.

اسب چوبی ( اسباب بازی ) The child loved riding his rocking horse. اسب الاکلنگی ( اسب بازی متحرک ) She got a rocking horse for her birthday.

قلک ( جعبه ای برای جمع آوری پول ) The child put his coins in the money box. صندوق پول ( جعبه نگهداری پول ) She broke open her money box to count ...

تیله ( گوی کوچک شیشه ای یا سنگی برای بازی ) The children played marbles in the playground. سنگ مرمر ( نوعی سنگ ) The palace was built of marble. ...

عروسک خیمه شب بازی ( عروسک نمایشی ) The children watched the puppet show. عروسک ( به طور کلی ) She made a puppet out of socks. آلت دست/ دست نشا ...

پیانو ( ساز موسیقی ) She played a beautiful piece on the piano. پیانو زدن ( نواختن پیانو ) He has been pianoing since he was a child. صدای پیان ...

فضانورد ( کسی که به فضا سفر می کند ) The spaceman landed on the moon. کیهان نورد The spaceman spent six months in orbit.

موشک ( وسیله پرتاب فضایی یا نظامی ) The rocket launched into space. راکت ( وسیله آتش بازی ) The children lit rockets on Bonfire Night. ( با سر ...