تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

رنگ/ رنگ نقاشی ( ماده ای برای رنگ آمیزی ) He bought a can of blue paint. رنگ کردن ( عمل رنگ آمیزی ) She painted the walls of her room. نقاشی ( ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرباز ( عضو ارتش ) The soldier fought bravely in the war. رزمنده ( مبارز ) He was a soldier for justice. مورچه کارگر ( در دسته مورچه ها ) - ( ا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

طبل ( ساز کوبه ای ) He beat the drum rhythmically. درام ( به طور کلی، سازهای کوبه ای ) The drum solo was impressive. بشکه ( ظرف استوانه ای ) T ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارت بازی ( ورق بازی ) He dealt the playing cards. ورق ( مفرد کارت بازی ) She picked up a playing card from the deck. کارت ( به طور کلی - کارت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

جرثقیل ( ماشین بالابر ) The crane lifted the heavy steel beam. درنا ( نوعی پرنده ) A flock of cranes flew overhead. ( مثل درنا ) کشیدن گردن Sh ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیکان ( وسیله ای برای پرتاب از کمان ) The arrow flew through the air and hit the target. فلش ( علامت جهت نما ) Follow the arrow to the exit. عق ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترومپت ( ساز بادی برنجی ) He played a fanfare on the trumpet. شیپور ( به طور کلی، هر نوع شیپور ) - ( به ویژه شیپورهایی با صدای بلند ) The sound o ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

زیردریایی ( کشتی زیر آبی ) The submarine dived beneath the waves. ساندویچ زیردریایی ( نوعی ساندویچ ) He ordered a submarine for lunch. زیردریای ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

قلعه ( دژ نظامی ) The medieval castle stood on a hill overlooking the valley. قصر ( محل اقامت پادشاه یا ملکه ) The king and queen lived in a magn ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوت ( وسیله ای برای تولید صدا ) The referee blew his whistle to stop the game. سوت ( صدای سوت ) The train whistle echoed through the valley. سو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خانه عروسک ( اسباب بازی ) The little girl loved playing with her doll's house. خانه مینیاتوری ( مدل کوچک خانه ) The doll's house was a replica of ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

حلقه ( انگشتر ) She wore a diamond ring on her finger. حلقه ( دایره ) The children sat in a ring. صدای زنگ The phone started to ring. زنگ زدن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیتار ( ساز موسیقی زهی ) He played a beautiful melody on the guitar. گیتار زدن ( نواختن گیتار ) He has been guitaring for over 10 years

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مهره ( گوی کوچک تزئینی ) The necklace was made of colorful beads. دانه تسبیح ( مهره های تسبیح ) She counted the beads on her rosary. قطره ( مای ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گردنبند ( زیورآلاتی که دور گردن بسته می شود ) She wore a beautiful necklace to the party. گلوبند ( گردنبندی از گل ) - کمی قدیمی He gave her a neck ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ضبط کننده ( دستگاه ضبط صدا یا تصویر ) The journalist used a recorder to capture the interview. دستگاه ضبط صوت ( دستگاه ضبط صدا ) He listened to t ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قطار مینیاتوری ( اسباب بازی ) The boy got a train set for his birthday. مجموعه قطار اسباب بازی ( شامل لوکوموتیو، واگن و ریل ) The train set inclu ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسباب بازی فروشی / مغازه فروش اسباب بازی / فروشگاه اسباب بازی The children were excited to visit the toyshop.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیابان ( معبر عمومی در شهر یا روستا ) The children played in the street. کوچه ( معبر کوچک تر از خیابان ) The shops are located on Main Street. ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتوبوس ( وسیله نقلیه عمومی ) I take the bus to work every day. گذرگاه ( کانال ارتباطی در سیستم کامپیوتری ) The CPU uses the bus to communicate wit ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاکسی ( وسیله نقلیه کرایه ای ) I took a taxi to the airport. تاکسی ( خدمات حمل و نقل مسافر با تاکسی ) Taxi fares have increased recently. با تا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گذرگاه ( محل عبور از خیابان یا رودخانه ) The pedestrians waited at the crossing. چهارراه ( محل تقاطع دو یا چند خیابان ) Be careful when crossing ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارخانه ( محل تولید صنعتی ) The factory produces cars. کارگاه ( محل تولید در مقیاس کوچک تر ) He works in a shoe factory. تولیدی ( محل تولید محص ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کامیون ( وسیله نقلیه بزرگ باربری ) The lorry was carrying a load of timber. کامیونت ( کامیون کوچک ) He delivered the furniture in a lorry. ماشی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

چراغ راهنمایی ( چراغ راهنمایی و رانندگی ) The traffic lights turned red. چراغ راهنما ( سیستم چراغ های راهنمایی ) The city installed new traffic l ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سینما ( سالن نمایش فیلم ) We went to the cinema to see the latest blockbuster. سینما ( هنر هفتم ) French cinema has a long and rich history. فی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ون ( وسیله نقلیه باربری یا مسافربری ) The delivery company uses a fleet of vans. ون مسافرتی The family rented a van for their road trip. مینی بو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

غلطک ( وسیله ای استوانه ای برای صاف کردن ) They used a roller to flatten the asphalt. وردنه ( غلطک آشپزی ) She rolled out the dough with a rollin ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تریلر/بارگیر ( یدک کش ) They used a trailer to transport the boat. کاروان ( تریلر مسکونی ) The family lived in a trailer while their house was be ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خانه ( محل سکونت ) They live in a beautiful house. خانواده ( ساکنان یک خانه ) The whole house was excited about the trip. دودمان ( خانواده سلطن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بازار ( محل خرید و فروش ) She went to the market to buy fresh vegetables. بازار ( تقاضا برای یک کالا یا خدمات ) There is a growing market for ele ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

موتورسیکلت ( وسیله نقلیه دوچرخ موتوری ) He rode his motorbike to work. موتور گازی ( موتورسیکلت کوچک و کم قدرت ) - بیشتر در بریتانیا She used a mot ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پلکان/راه پله ( مجموعه پله ها ) She walked up the steps to the front door. پله ها ( تک تک در پلکان ) He took the steps two at a time. گام ها ( ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٦

مسطح ( هموار، صاف، بدون برآمدگی یا فرورفتگی ) The table has a flat surface. تخت ( بدون پاشنه ) She wore flat shoes. یکنواخت ( بدون هیجان یا تغی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیر چراغ برق ( ستون روشنایی ) The car crashed into a lamp post. پایه چراغ ( نگهدارنده چراغ ) The old lamp post was made of cast iron. چراغ خیاب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مرد ( جنس مذکر بالغ ) The man walked down the street. انسان ( نوع بشر ) - ( می تواند شامل زن و مرد شود ) Man is a social being. آقا ( عنوان محت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

زن ( جنس مؤنث بالغ ) The woman walked down the street. خانم ( عنوان محترمانه برای زن ) Excuse me, madam, you dropped your glove. مؤنث ( جنس ماد ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پلیس/افسر پلیس ( مامور انتظامی مرد ) The policeman arrested the thief. پاسبان ( مامور پلیس مرد ) A policeman patrolled the streets.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماشین آتش نشانی/کامیون آتش نشانی The fire engine raced to the scene of the fire. خودروی حامل پمپ مخصوص اطفاء حریق fire engine pumped water on the b ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مدرسه ( موسسه آموزشی ) Children go to school to learn. دانشکده ( بخشی از یک دانشگاه ) He studied at the School of Medicine. مکتب ( سبک یا روش ) ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لوله ( مجراى انتقال مایعات یا گاز ) The plumber repaired the broken pipe. پیپ ( وسیله تدخین توتون و تنباکو ) He smoked a pipe after dinner. لول ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ماشین پلیس ( خودروی پلیس ) The police car chased the suspect's vehicle. خودروی گشت ( ماشین پلیس برای گشت زنی ) A police car patrolled the neighbo ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

هتل ( محل اقامت موقت ) We stayed in a five - star hotel during our vacation. مسافرخانه ( هتل کوچک و ارزان قیمت ) The budget travelers preferred t ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیل مکانیکی ( ماشین حفاری ) The digger was used to excavate the foundation. حفار ( شخص یا چیزی که حفاری می کند ) The archaeologist was a careful ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پشت بام ( پوشش خارجی ساختمان ) The roof of the house was covered in snow. سقف ( قسمت بالایی داخل ساختمان ) The leak in the roof caused damage to ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دودکش ( مجراى دود ) Smoke was rising from the chimney. بخاری ( محفظه احتراق در شومینه ) The house had several chimneys for the fireplaces. دودک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجسمه ( تندیس ) The statue of Liberty is a symbol of freedom. پیکره ( مجسمه انسان ) A bronze statue of the king was erected in the square. تندی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پیاده رو ( محل عبور عابر پیاده در کنار خیابان ) He walked along the pavement. روسازی ( پوشش سطح خیابان یا جاده ) The workers repaired the pavemen ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

آمبولانس ( خودروی حمل بیمار ) The ambulance rushed to the scene of the accident. ماشین امداد ( خودروی مجهز به تجهیزات پزشکی ) Call an ambulance! ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کافه ( محلی برای نوشیدن قهوه و . . . ) Let's meet at the cafe on the corner. قهوه خانه ( محلی سنتی تر برای نوشیدن قهوه ) The old men gathered at ...