تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

حفره ( فضای خالی ) There is a hole in my sock. سوراخ ( منفذ ) The bullet made a hole in the wall. گودال ( فرورفتگی ) The dog dug a hole in the ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

فروشگاه ( محل خرده فروشی ) He owns a small shop downtown. مغازه ( محل فروش کالا ) She went to the shop to buy some milk. خرید کردن ( تهیه مایحت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پیچ I need a screw and a screwdriver to fix this shelf. پیچاندن ( چرخاندن چیزی برای سفت یا شل کردن آن ) Screw the lid on tightly. خراب کردن ( به ه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پونز/میخ ته گرد She used tacks to pin the poster to the wall. سنجاق You can use these tacks to put your notes on the wall. غذای خشک اسب Hard tack i ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیچ ( میله ای فلزی با رزوه های مارپیچ که معمولاً با مهره برای بستن و اتصال اشیاء استفاده می شود ) I need a bolt and nut to fix this. میخ کوب ( ابزا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مهره ( قطعه ای معمولاً فلزی با سوراخی رزوه دار که برای بستن پیچ استفاده می شود ) I need a nut and bolt to fix this. مغز ( بخش خوراکی و مغذی میوه خش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

تار عنکبوت The old house was full of cobwebs. پیچیده The antique vase was decorated with a cobweb pattern کهنه He was determined to clean out all th ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بشکه The wine is aged in oak barrels. لوله تفنگ The bullet exited the barrel of the gun. واحد بشکه Oil prices are quoted in barrels. با سرعت حرکت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مگس A fly buzzed around the room. پرواز ( حرکت در هوا با استفاده از بال یا موتور ) Birds fly south for the winter. زیپ Your fly is open. با سرعت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تبر He used an axe to chop firewood. اخراج کردن ( اخراج ناگهانی و بدون تعارف، از کار برکنار کردن ) He was axed from his job after the scandal. حذف ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متر نواری He used a tape measure to measure the length of the room. مترادف: measuring tape, tape

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

چکش He used a hammer to drive the nail into the wall. چکش اسلحه ( قطعه ای از تفنگ که با ضربه زدن به سوزن، باعث انفجار چاشنی و شلیک گلوله می شود ) T ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پرونده ( مجموعه ای از اسناد یا اطلاعات در مورد یک موضوع خاص ) The police have a file on the suspect. فایل ( واحد ذخیره سازی اطلاعات در کامپیوتر ) ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظرف رنگ ( ظرفی که برای نگهداری رنگ استفاده می شود، معمولاً هنگام نقاشی ) He dipped his brush into the paint pot. قوطی رنگ ( بیشتر به قوطی های کوچک ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هواپیما We flew to New York by plane. سطح صاف ( سطح هموار و بدون ناهمواری ) The carpenter used a tool to make the surface of the wood plane. رنده ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ظرف شیشه ای She filled the jar with homemade jam. لرزش ( تکان شدید و ناگهانی ) The earthquake caused a violent jar. مغایرت ( تضاد یا ناهماهنگی بین ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میز کار He built the model airplane on his workbench. محیط کار مجازی The latest update of the software included a better workbench. مترادف ها مربو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

میخ He used a hammer and nail to hang the picture. ناخن She painted her nails red. کوبیدن He nailed the boards together. گیر انداختن The police fi ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چوب The table is made of solid wood. جنگل ( منطقه ای پوشیده از درختان، معمولاً کوچکتر از جنگل ( forest ) ) They went for a walk in the woods. الوا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چاقوی جیبی تاشو ( چاقوی کوچکی که تیغه آن در دسته تا می شود ) He carried a penknife in his pocket for everyday tasks. چاقوی ظریف Before ball pens, p ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصلاح ( صورت و بدن ) He cut himself while shaving this morning. تراشیدن ( برداشتن لایه نازکی از سطح چیزی، معمولاً با ابزاری تیز ) He spent his aft ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

تخته The floor was made of wooden planks. مقررات The environmental plank of the party's platform was very detailed. پلانک ( ورزش ) ( نوعی حرکت ورزش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیچ گوشتی He used a screwdriver to tighten the screws on the door handle. نوعی کوکتل ( نوشیدنی الکلی که معمولاً با ودکا و آب پرتقال تهیه می شود ) S ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جعبه ابزار He kept his tools organized in a toolbox. مجموعه مهارت Having good communication skills is an essential part of your toolbox as a manager ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقویم I marked the date of the meeting on my calendar. سالنامه She bought a new calendar for the coming year. گاه شمار Let me check my calendar to ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

خاک اره ( ذرات ریز چوب که هنگام اره کردن ایجاد می شود ) The floor was covered in sawdust. ممکنه به عنوان مترادف خاک اره استفاده بشه: wood shavings ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

اره He used a saw to cut the board in half. اره کردن ( بریدن چیزی با اره ) You need to saw the wood into smaller pieces. دیدن ( فعل ماضی ساده ( pa ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دریل ( ابزاری برای سوراخ کردن ) He used a drill to make a hole in the wall. مته You need to change the drill bit to a larger size. تمرین The soldi ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سمباده He used sandpaper to smooth the rough edges of the wood. سنباده زدن ( صاف کردن یا صیقل دادن چیزی با سنباده ) You need to sandpaper the surfa ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معاون She is the vice president of the company. گناه He was known for his vices, such as gambling and drinking. گیره ( ابزاری با دو فک برای محکم نگ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارگاه He works in a small workshop repairing bicycles. کارگاه آموزشی ( دوره ای برای مهارت های عملی ) I attended a workshop on creative writing. م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب پاش ( ظرفی معمولاً با دسته و لوله بلند و باریک، برای آب دادن به گیاهان ) She filled the watering can from the tap and watered the flowers. مترا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماله/کمچه The bricklayer used a trowel to spread the mortar. بیلچه باغبونی She used a trowel to plant the seedlings. بیلچه The archeologist used a ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

استخوان He broke a bone in his leg. تیغ ماهی ( خارهای موجود در اسکلت ماهی ها ) You should be careful about that fish bone, it can get stuck in your ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پرچین ( ردیفی متراکم از بوته ها یا درختچه ها که به عنوان حصار یا مرز کاشته می شوند ) They planted a hedge around their property. محافظت/جلوگیری ( م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماشین چمن زنی ( دستگاهی برای کوتاه کردن چمن ) He used a lawnmower to cut the grass in the yard. مترادف: mower, grass cutter, ( specific types ) ro ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مسیر ( راهی باریک، معمولاً خاکی یا سنگ فرش، برای عبور و مرور پیاده ) We followed the path through the woods. راه ( مسیر یا جاده ای که برای رسیدن به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

حالت جمع کلمه "leaf" به معنی "برگ ها" The leaves on the trees were turning yellow and red. حالت سوم شخص مفرد فعل "leave" به معنی "ترک کردن" He leave ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

درخت The children climbed the tree in the park. نمودار درختی The company's organizational tree shows all the different departments به بالای درخت ران ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دود Thick black smoke billowed from the burning building. سیگار کشیدن He went outside for a smoke. دود دادن ( تولید دود ) Can you check that pot? ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

( معنی اصلی ) کرم ابریشم/کرم صدپا The caterpillar munched on the leaves. CAT ( مخفف شرکت کاترپیلار، تولیدکننده ماشین آلات سنگین ) CAT is a well - k ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شن کش ( وسیله ای با دندانه های فلزی یا پلاستیکی و دسته ای بلند، برای جمع آوری برگ ها، علف های هرز و غیره ) He used a rake to gather the leaves in th ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

چوب ( تکه چوب نازک و معمولاً کوتاه ) He used a stick to stir the soup. شاخه ( شاخه ی نازک و کوچک درخت ) The bird built its nest with small sticks. ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گلخانه He grows tomatoes in his greenhouse. اثر گلخانه ای The greenhouse effect is contributing to global warming. گرمایش جهانی The rising temperat ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شلنگ He used a hosepipe to water the garden. ممکنه به عنوان مترادف به کار برده بشه: hose, garden hose, ( US ) sprinkler hose

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آتش بزرگ ( آتشی بزرگ که معمولاً در فضای باز روشن می شود، به ویژه به عنوان بخشی از یک جشن یا برای سوزاندن زباله ها ) They built a bonfire on the beac ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبزیجات You should eat plenty of fruits and vegetables. آدم بی تحرک After the accident, he was left in a vegetable state. ممکنه برای سبزیجات به عن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کالسکه بچه She pushed the pram along the pavement. قایق کوچک ( نوعی قایق کف تخت و کوچک ) They used a pram to get across the narrow river ممکنه برا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

چمن The children were playing on the grass. علف The cows were grazing on the tall grass. ماری جوانا He was arrested for smoking grass. خبرچینی ( خ ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

زنبور بی عسل A wasp stung him on the arm. آدم کج خلق She's a bit of a wasp when she's in a bad mood. ( توهین نژادی ) ( مخفف White Anglo - Saxon Pr ...