guitar

/ɡəˈtɑːr//ɡɪˈtɑː/

معنی: گیتار، عود شش سیمه، گیتار زدن
معانی دیگر: (موسیقی) گیتار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a stringed musical instrument with a large soundbox, a long fretted neck, and five, six, or twelve strings that are strummed or plucked.

(2) تعریف: a similar instrument that is electronically amplified; electric guitar.

جمله های نمونه

1. a guitar player with a delicate touch
گیتار زن که با ظرافت می نوازد

2. electric guitar
گیتار برقی

3. ahmad was thrumming a guitar
احمد داشت گیتار می زد.

4. she began plucking the guitar
شروع کرد به گیتار زدن.

5. she can pick a guitar with great skill
می تواند با مهارت زیادی گیتار بزند.

6. some string instruments like guitar are to be fingered
برخی سازهای زهی مثل گیتار با انگشت نواخته می شوند.

7. rahmat twanged away at his guitar
رحمت به نواختن گیتار خود پرداخت.

8. she started plunking the (strings on the) guitar
شروع کرد به گیتار زدن.

9. Let's do a straight swap?your guitar for my bike.
[ترجمه گوگل]بیایید یک تعویض مستقیم انجام دهیم؟ گیتار شما را با دوچرخه من
[ترجمه ترگمان]بیا یه مبادله مستقیم بکنیم؟ guitar برای bike
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was singing to the guitar.
[ترجمه علی مهنانی] او با گیتار اواز خواند
|
[ترجمه گوگل]داشت با گیتار می خواند
[ترجمه ترگمان]داشت برای گیتار آواز می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The guitar plugs into this amplifier.
[ترجمه گوگل]گیتار به این آمپلی فایر متصل می شود
[ترجمه ترگمان]گیتار به این تقویت کننده وارد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You didn't just schlep your guitar around from folk club to folk club.
[ترجمه گوگل]شما فقط گیتار خود را از کلوپ فولکلوریک به کلوپ محلی نچرخانید
[ترجمه ترگمان]تو این guitar رو از کلوب مردم به کلوب شبانه دعوت نکردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He plays folk music with guitar accompaniment.
[ترجمه گوگل]او موسیقی محلی را با همراهی گیتار می نوازد
[ترجمه ترگمان]او با نواختن گیتار موسیقی مردم را بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The band played the guitar while we danced.
[ترجمه گوگل]وقتی ما می رقصیدیم گروه گیتار می زد
[ترجمه ترگمان]نوازندگان در حین رقص گیتار می نواختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The song is a fiery mix of twanging guitar with relentless drumming.
[ترجمه گوگل]این آهنگ ترکیبی آتشین از گیتار درهم و برهم با طبل بی امان است
[ترجمه ترگمان]آهنگ یک مخلوط آتشین گیتار همراه با طبل زدن بی رحمانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. His new guitar is a very expensive beast.
[ترجمه گوگل]گیتار جدید او جانوری بسیار گران قیمت است
[ترجمه ترگمان] گیتار جدیدش یه حیوون گرونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. I've had to unlearn the way I played guitar since I started taking formal lessons.
[ترجمه گوگل]از زمانی که دروس رسمی را شروع کردم، مجبور شدم نحوه نواختن گیتار را فراموش کنم
[ترجمه ترگمان]از وقتی شروع به درس خوندن کردم مجبور شدم از این راه به بعد گیتار می زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Someone was twanging a guitar in the next room.
[ترجمه گوگل]یک نفر در اتاق بغلی گیتار می زد
[ترجمه ترگمان]کسی در اتاق مجاور گیتار می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گیتار (اسم)
cittern, cithern, guitar

عود شش سیمه (اسم)
guitar

گیتار زدن (فعل)
guitar

انگلیسی به انگلیسی

• six or twelve-stringed musical instrument with a long fretted neck
a guitar is a wooden musical instrument with six strings which are plucked or strummed.

پیشنهاد کاربران

وسیله ای است که با نخ های ان ساز میزنند به نه نام گیتار
گیتار یا گویِ تار ( با توجه به نوشتار انگلیسی آن ) واژه ای پارسی است و زریاب ( سازنده ی گیتار ) آن را به اینگونه نام گذاری نموده است.
گیتاریدَن. گیتار نواختن.
گیتار

بپرس