railway station


ایستگاه راه اهن

جمله های نمونه

1. We cab to the railway station.
[ترجمه گوگل]با تاکسی به ایستگاه راه آهن می رویم
[ترجمه ترگمان]ما با تاکسی به ایستگاه راه آهن رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The travelers detrained at the railway station.
[ترجمه گوگل]مسافران در ایستگاه راه آهن بیدار شدند
[ترجمه ترگمان]مسافران قطار در ایستگاه راه آهن به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The new shopping center is close to the railway station.
[ترجمه گوگل]مرکز خرید جدید نزدیک به ایستگاه راه آهن است
[ترجمه ترگمان]مرکز خرید جدید به ایستگاه راه آهن نزدیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The driver promised to drive me to the railway station, yet he begged off at the last minute.
[ترجمه گوگل]راننده قول داد مرا تا ایستگاه راه آهن ببرد، اما در آخرین لحظه التماس کرد
[ترجمه ترگمان]راننده قول داد که مرا به ایستگاه راه آهن براند، با این حال در آخرین لحظه از من تمنا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The railway station is out of use.
[ترجمه گوگل]ایستگاه راه آهن از کار افتاده است
[ترجمه ترگمان]ایستگاه راه آهن مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Does this road go to the railway station?
[ترجمه گوگل]آیا این جاده تا ایستگاه راه آهن می رود؟
[ترجمه ترگمان]آیا این راه به ایستگاه راه آهن می رود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Police closed in the railway station.
[ترجمه گوگل]پلیس در ایستگاه راه آهن بسته شد
[ترجمه ترگمان]پلیس در ایستگاه راه آهن بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We'll rendezvous at the railway station tomorrow afternoon.
[ترجمه گوگل]فردا بعدازظهر در ایستگاه راه آهن قرار می گذاریم
[ترجمه ترگمان]فردا بعد از ظهر در ایستگاه راه آهن ملاقات خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The railway station is some distance from the village.
[ترجمه گوگل]ایستگاه راه آهن تا روستا فاصله دارد
[ترجمه ترگمان]ایستگاه راه آهن فاصله کمی از این روستا دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He got to the railway station in the nick of time.
[ترجمه گوگل]او به موقع به ایستگاه راه آهن رسید
[ترجمه ترگمان]به موقع به ایستگاه راه آهن رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The railway station was criticized for its lack of disabled facilities.
[ترجمه گوگل]ایستگاه راه آهن به دلیل کمبود امکانات معلولان مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این ایستگاه راه آهن بخاطر فقدان تجهیزات غیرفعال مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The head post office fronts the railway station.
[ترجمه گوگل]اداره پست در مقابل ایستگاه راه آهن قرار دارد
[ترجمه ترگمان]اداره پست ریاست ایستگاه راه آهن را به عهده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They exchanged fond farewells at the railway station.
[ترجمه گوگل]آنها در ایستگاه راه آهن با یکدیگر وداع کردند
[ترجمه ترگمان]در ایستگاه راه آهن با یکدیگر وداع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I requested to go to the railway station to meet a friend.
[ترجمه گوگل]درخواست کردم برای ملاقات با یکی از دوستانم به ایستگاه راه آهن بروم
[ترجمه ترگمان]از او خواستم که به ایستگاه راه آهن بروم تا با یک دوست ملاقات کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• locomotive station

پیشنهاد کاربران

بپرس