پیشنهادهای Figure (٣,٣٢٤)
نظم و انضباط خیلی سختگیرانه قوانین انضباطی/کنترلی سفت و سخت
Economic basket case آشفته از نظر اقتصادی درب و داغون This worn out term is now used for contries and currencies rather than people in the newspap ...
وقفه ی خوشایند، دلپذیر یا مطلوب فرصت غنیمت کوتاهی برای دور شدن از چیزی مثل مشغله های روزمره ی زندگی
با قصد و نیت قبلی عمدی از قبل طرح شده با برنامه ی قبلی
arragned assembled Improvised Prepared Equipped Fitted fixed ( dishonestly ) manipulated Fraudulent Tampered :Rumi . Live life as if everything ...
To get information that interests or concerns many people
منظور کسی رو متوجه شدن ( گرفتی منو!؟ میدونی که چی میگم! ) •To understand one's meaning I’ll put it this way: She’s well - known, yet still ?unk ...
پاچه خواری کردن Bootlick Butter up Brown nose
ژنده مندرس پاره پاره کهنه Ragged nerves: کلافه، اعصاب درب و داغون، اعصاب خسته، پریشان، به هم ریخته
لباس پاره پوره، ژنده In old, dirty, torn clothes Worn and ripped clothing •Kids were clothed in rags •The girl in rags •His nerves were in rags a ...
کسی را دلباخته ی خود کردن دل کسی رو بردن شیفته ی خود کردن واله و شیدای خود کردن
مملو از آکنده از پر از سرشار از
To get/attain/avhieve one's end ( با تلاش و کار سخت ) به هدف خود رسیدن/نائل شدن
در نتیجه، با این حساب،
بسط و توسعه دادن
پیش کشیدن ( موضوعی )
Misleading, distracting clue In any situation, focusing on red herrings is a . deadly distraction Red herrings sow confusion. Confusion results ...
Get one's ducks in a row
دستکاری قوانین یک سیستم به منظور سوء استفاده از آن
با کسی بی ادبی کردن با گستاخی با کسی رفتار کردن To be rude To talk back
بهتر! چه بهتر! چه خوب! چه خوب که! خیلی هم خوب شد ( که ) !!
در هر حال به هر جهت
در نهایت شدت و حدت در اوج با تمام قوا به شدت . The dart game was in full swing again
فضاحت
گفتن حرف یا انجام کاری که بر رنج و آلام کسی می افزاید درد یا ناراحتی کسی را عمدا زیادتر کردن To make things worse for someone who is going through ...
دسته جمعی
• تن فروشی کردن • خود، آبرو، حیثیت یا قابلیت های خود را به قیمت ناچیز و برخلاف اصول اخلاقی خود فروختن
برگ پیشنهاد مناقصه
مناقصه To put something out to tender: به مناقصه گذاشتن
به مناقصه گذاشتن
گزافه گویی کردن گنده گ*زی کردن
فراری Fugitive Not yet captured On the loose On the run Free
Slang: آدم بی کلاس و بی فرهنگ دعوایی
پا به سن گذاشته پیر سالخورده
محتاطانه و با دقت
آروم باش calm down آروم بگیر chill the fu*k out خودت رو کنترل کن stop freaking out خودت رو جمع و جور کن You might want to slow your roll and thin ...
مطلب، موضوع یا عقیده ای رو تو کله کسی فرو کردن ( با تکرار کردن آن به طور مرتب )
بی خبر بودن بی اطلاع بودن با چیزی یا کسی هماهنگ نبودن
توبیخ، سرزنش شدید الحن، . I gave him a good dressing - down for it بخاطر اون قضیه شدیدا دعواش کردم.
The founder of a for - profit business
جالب اینجاست. . The kicker is, however, when an observation device is set up to observe what slit the particles goes through, the particle then onl ...
عقیده، نظر، ادعا، یا چیزی که بدون اثبات مسلم فرض میشود و اساس اثبات مطلب، تئوری یا چیزی دیگری قرار می گیرد. فرض مسلم An unproved statement taken a ...
هر آن فوراً بی درنگ بلافاصله در اندک زمانی در چشم به هم زدنی Immediately At any given time At once Soon In a short time In a heartbeat On short noti ...
غافلگیر کردن شوکه شدن Take by surprise To surprise somebody by doing/saying something unexpected
از کوره در رفتن
با ایما و اشاره مطلبی را رساندن/ گفتن To indicate something through sings
• شیفته ی چیزی یا فعالیتی بودن • نسبت به چیزی علاقه ی وافر/ذوق و شوق بی حد وحصر داشتن • جون کسی به چیزی یا فعالیتی بند بودن • Be enthusiastic abou ...
• Noun: حامی، مدافع a person who vigiorously protects/fights for/ soeaks in favor of a couse قهرمان، a person who wins the first place in a competi ...
یاد گرفتن بلد شدن آشنا شدن
Ups and downs