تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خوشبینی بیش از حد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

موجب ترقی کسی شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

To omit To drop To leave off

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

این اواخر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Right on the money کاملا درسته!! Exactly correct

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیشرفت/تغییر قابل ملاحظه ای باعث شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Very different from A pampered life far from the poverty of his youth

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

آزار دهنده، ناراحت کننده • Distressing • Upsetting It was quite confronting given the fact that we were in such a public place.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

( همچنان ) پیش رفتن, جلو رفتن با قوا و سرعت بیشتر ادامه دادن عجله کردن

پیشنهاد
١

Get the hang of To understand

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

حرف مردم ؛ ) نظر عموم مردم Raising a baby is hard. At least that’s the word on the street. “It’s the hardest job you’ll ever love!”

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

Fiddle with

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

بی سابقه: Record heat: گرمای بی سابقه Record temperatures : دماهای بی سابقه Record profits: سودهای بی سابقه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

In slang language: especially in refer to music Excellent Extremely good

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

سر مسائل نه چندان جدی: داد و بیداد راه انداختن قیل و قال بپا کردن سر و صدا به پا کردن قشقرق بپا کردن های کوی سالماخ ( ترکی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دارای بار منفی: ۱ - مملو ، آکنده، پر ، سرشار از ( چیز های منفی ) Fraught with ambiguity/peril/tention/difficulty/distress/complications/danger ۲ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

واحدقدیمی اندازه گیری طول

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

استقلال فردی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Informal: پوشش، لباس، جامه، رخت White hospital garb Ihram garb A garb of student Garbed in heavy plate armor

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جامه، لباس، رخت، پوشش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

خودش به خودی خود فی نفسه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

To settle down with less than what you intended to when negotiating کوتاه آمدن از حرف خود و پذیرفتن بخشی از خواسته های طرف مقابل هنگام مذاکره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

To regard To consider

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پرتاب کردن She picked up one of the chairs and flung it hard at the window انداختن • she flung herself into his arms He flung his coat on his shou ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بنام مشهور A well - known, famous person or thing by the public /many people People with significant fame

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

افراطی افراط گرا افراط گر

پیشنهاد
٢

روی پای خود ایستادن Shift for yourself

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

روی پای خود ایستادن to provide all of your needs without any help from others To stand on your own The firstborn son should inherit his father's ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - ذخیره کردن، کنار گذاشتن برای مصرف آینده Store, Save، Put aside for future use ۲ - قسمتی از شانه جاده بصورت تو رفتگی برای توقف موقت خودرو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوانک ( مذکر )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاپتان قایق یا کشتی کوچک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

To give a side eye چپ چپ نگاه کردن I am giving the side eye to anyone who wants to visit or consider living on this dry, dust, ball. . . . . . . ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

مهمترین اثر یا شاهکار ادبی یا هنری نویسنده یا هنرمندی A literary or artisticr masterpiece of a writer or an artist

پیشنهاد
٠

گران قیمت، ارزشمند، با ارزش valuable مهم important به دردبخور useful He had on his sled a bunch of beautifully cured otter skins, worth their weigh ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

جوش دردناک چرکین به ترکی: چیبان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Greedy Beyond the dreams of avarice ثروتمند فراتر از حد تصور wealthy beyond imagination

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Visceral feelings حس درونی احساسات و عواطفی که بسیار عمیق و درونی هستند و نتیجه تفکر ما نیستند و ما کنترلی رو اونها نداریم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

زود به دلم نشست فورا ازش خوشم اومد I took to him immediately

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گوینده ی خبر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

مانع، سد، Hindrance Snag Hiccup Impediment Obstacle Barrier

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

A situation in which someone believes that they are learning something, but in fact they are learning something different

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

Verb: انجام کاری یا رسیدن به موفقیتی بدون زحمت یا تلاش To do something without effort To succeed without putting People with advocate personali ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

To interest someone To arouse someone's passion To excite

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Debates over crime reduction are often binary, pitting the police against alternative approaches.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱ - به کسی خوردن/چیزی گیر کردن و افتادن to bump into sb/sth and stuble or fall ۲ - تحت تاثیر مواد مخدر بودن ، نشئه بودن to be under the influence of ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به شدت انتقاد کردن to sensure/scriticise severly زدن beat سرزنش کردن to scold violently

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پرونده های در حال رسیدگی/ در دست اقدام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

انصراف دادن کنار کشیدن کناره گیری کردن Withdraw Give up Stop taking part Decide not to do Retire

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

چیزی نیست مهم نیست بی خیال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• Something that is complete in itself and has all that is needed • Independent • Self contained