تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

( برای استفاده در هر زمان و به هر نحو ) - در اختیار - دردست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

یه امتحانی کردنی Give a go

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

لقب Nickname either harmless or abusive/pejorative/offensive/defamatory

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

سرسری و گذرا انجام دادن باشدان سُودی اِئلَماخ ( به ترکی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

• پخمه a gullible person • یازئخ ( ترکی ) A person who can be easily taken advantage of• and manipulated • easy target

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

A perfunctory thank you = یه تشکر خشک و خالی؟؟؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ماورائی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فعل: نام بردن از مکانها یا افراد مشهوری که شخص دیده در نزد دیگران برای خودنمایی و تحت تاثیر قرار دادن آنها A food snob names drop all the way through ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

تمام و کمال Finished and delicate power

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

- دون - خوار - کم ارزش

پیشنهاد
٤

Like the back of my hand عین کف دستم I know this area like the back of my hand

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جلو زدن پیشدستی کردن پیشی گرفتن سبقت گرفتن جلو افتادن Coincidentally, today she asked me for the heater and wants to come and get it ASAP and . ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رو کردن دست لو دادن اطلاعات، برنامه ها، نیات، استراتژی و . . . Like: letting the cat out of the bag. If you don't have to show your hand, don't!! ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

To float convention/custom/law/rule عمدا سنت، قانون را نادیده گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی پول مفلس آه در بساط نداشتن . She must be so hard up to lie like that

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

- حوالی - دور و بر - اطراف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

( بیشتر ) قابل قبول کردن/ باور پذیرتر کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Take to one's heels در رفتن پا به فرار گذاشتن To flee To run away

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

دنیا پرست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مال پرست دنیاپرست worldling

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Swap Exchange

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

In the lee of you در پناه تو 😁

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

عق ( زدن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

• ابایی نداشتن ( از گفتن حرفی یا انجام کاری ) • صراحتاّ، با قطعیت و با اطمینان خاطر بیان کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ارائه ی دلیل قانع کننده برای موضوعی/عقیده ای/نظری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تمام فکر و ذکر کسی بودن/شدن تمام هم و غم کسی بودن هدف غایی و نهایی بودن مهمترین هدف ( از انجام کاری ) بودن Rather than regarding money as a byprod ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

دور ریز غذا که البته متفاوت از باقیمانده ی غذا ( leftover or food waste ) هست. آنچه در مرحله ی آماده سازی غذا مثل پوست کندن، پاک کردن و . . . تولید م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

ممکن محتمل Possible

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بگو مگو A petty/minor/unimportant quarrel/argument/squabble/fight which is resolved or forgotten easily.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

الهی به امید تو ؟؟ خدا خودمو سپردم بهت! یا الله! بسم الله! الله سنه تَوَکّول ( ترکی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Critical point or situation

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

کارگاه یا کارخانه ی استثماری ( کار زیاد با دستمزد بسیار کم )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Jeerer

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Scoffer

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

باز ماندن از چیزی عاجز بودن/شدن Morocco fell just short of World Cup final dream but cientific models for testing and quantifying this idea often ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کار, شغل یا حرفه ی پولساز . کاری که با کمترین زحمت پول مفت و هنگفت باهاش بدست میاد. پول باد آورده، مفت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

زخم کاری زدن؟؟ Cut deep Cut to the bone Cut to the heart

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تمام هم و غم خود را بکار بستن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در شرف on the verge of در آستانه ی on the threshold of در شروع at the start of Cust is when a state ends and another one begins. Cust: a sharp c ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

A portmanteou of churn and journalism

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

سرعت عمل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Euthanasia

پیشنهاد
١

۱ - تکرار کردن، دوباره گفتن، مجدداً توضیح دادن ( وقتی طرف مقابل متوجه حرف یا منظور شما نشده یا خوب نشنیده ) to say again, to repeat ۲ - مطرح کردن، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اولویت اول اولین/بهترین/مهمترین گزینه ازبین چند گزینه ی دیگر Opposite=low on the list Certainly leaving the marriage would be very . high on the ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

لیستی متشکل از اسامی، ایمیل ها، برنامه ها، اپلیکیشن ها و وبسایت هایی که از ایمن بودن آنها اطمینان دارید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ ) ویژگی یا حالت داشتن یک هویت مستقل و جداگانه The quality of being a seperate existence or individual ۲ ) اصالت orginality ، منحصربفرد ( ی ) uniqu ...

پیشنهاد
٢

سر جای خود نشاندن موقعیت یا جایگاه کسی را یادآوری کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شکل هم مشابه هم یک شکل مانند هم یک مدل و یک طرح تکراری و بدون خلاقیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

یاقوت