پیشنهادهای Figure (٣,٣٢٤)
( برای استفاده در هر زمان و به هر نحو ) - در اختیار - دردست
یه امتحانی کردنی Give a go
لقب Nickname either harmless or abusive/pejorative/offensive/defamatory
سرسری و گذرا انجام دادن باشدان سُودی اِئلَماخ ( به ترکی )
• پخمه a gullible person • یازئخ ( ترکی ) A person who can be easily taken advantage of• and manipulated • easy target
A perfunctory thank you = یه تشکر خشک و خالی؟؟؟
ماورائی
فعل: نام بردن از مکانها یا افراد مشهوری که شخص دیده در نزد دیگران برای خودنمایی و تحت تاثیر قرار دادن آنها A food snob names drop all the way through ...
تمام و کمال Finished and delicate power
- دون - خوار - کم ارزش
Like the back of my hand عین کف دستم I know this area like the back of my hand
جلو زدن پیشدستی کردن پیشی گرفتن سبقت گرفتن جلو افتادن Coincidentally, today she asked me for the heater and wants to come and get it ASAP and . ...
رو کردن دست لو دادن اطلاعات، برنامه ها، نیات، استراتژی و . . . Like: letting the cat out of the bag. If you don't have to show your hand, don't!! ...
To float convention/custom/law/rule عمدا سنت، قانون را نادیده گرفتن
بی پول مفلس آه در بساط نداشتن . She must be so hard up to lie like that
- حوالی - دور و بر - اطراف
( بیشتر ) قابل قبول کردن/ باور پذیرتر کردن
Take to one's heels در رفتن پا به فرار گذاشتن To flee To run away
دنیا پرست
مال پرست دنیاپرست worldling
Swap Exchange
In the lee of you در پناه تو 😁
عق ( زدن )
• ابایی نداشتن ( از گفتن حرفی یا انجام کاری ) • صراحتاّ، با قطعیت و با اطمینان خاطر بیان کردن
ارائه ی دلیل قانع کننده برای موضوعی/عقیده ای/نظری
تمام فکر و ذکر کسی بودن/شدن تمام هم و غم کسی بودن هدف غایی و نهایی بودن مهمترین هدف ( از انجام کاری ) بودن Rather than regarding money as a byprod ...
دور ریز غذا که البته متفاوت از باقیمانده ی غذا ( leftover or food waste ) هست. آنچه در مرحله ی آماده سازی غذا مثل پوست کندن، پاک کردن و . . . تولید م ...
ممکن محتمل Possible
بگو مگو A petty/minor/unimportant quarrel/argument/squabble/fight which is resolved or forgotten easily.
الهی به امید تو ؟؟ خدا خودمو سپردم بهت! یا الله! بسم الله! الله سنه تَوَکّول ( ترکی )
Critical point or situation
کارگاه یا کارخانه ی استثماری ( کار زیاد با دستمزد بسیار کم )
Jeerer
Scoffer
باز ماندن از چیزی عاجز بودن/شدن Morocco fell just short of World Cup final dream but cientific models for testing and quantifying this idea often ...
مردن
کار, شغل یا حرفه ی پولساز . کاری که با کمترین زحمت پول مفت و هنگفت باهاش بدست میاد. پول باد آورده، مفت
زخم کاری زدن؟؟ Cut deep Cut to the bone Cut to the heart
تمام هم و غم خود را بکار بستن
در شرف on the verge of در آستانه ی on the threshold of در شروع at the start of Cust is when a state ends and another one begins. Cust: a sharp c ...
A portmanteou of churn and journalism
سرعت عمل
Euthanasia
۱ - تکرار کردن، دوباره گفتن، مجدداً توضیح دادن ( وقتی طرف مقابل متوجه حرف یا منظور شما نشده یا خوب نشنیده ) to say again, to repeat ۲ - مطرح کردن، ...
اولویت اول اولین/بهترین/مهمترین گزینه ازبین چند گزینه ی دیگر Opposite=low on the list Certainly leaving the marriage would be very . high on the ...
لیستی متشکل از اسامی، ایمیل ها، برنامه ها، اپلیکیشن ها و وبسایت هایی که از ایمن بودن آنها اطمینان دارید.
۱ ) ویژگی یا حالت داشتن یک هویت مستقل و جداگانه The quality of being a seperate existence or individual ۲ ) اصالت orginality ، منحصربفرد ( ی ) uniqu ...
سر جای خود نشاندن موقعیت یا جایگاه کسی را یادآوری کردن
شکل هم مشابه هم یک شکل مانند هم یک مدل و یک طرح تکراری و بدون خلاقیت
یاقوت