keep tabs on

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to keep under close scrutiny; watch or observe carefully.

- He likes to keep tabs on how much he spends.
[ترجمه گوگل] او دوست دارد از میزان خرج کردن خود مطلع باشد
[ترجمه ترگمان] او دوست دارد دقت داشته باشد که چقدر خرج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I like to keep tabs on my bank account so that I don't overdraw.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم حساب بانکی خود را حفظ کنم تا زیاد برداشت نکنم
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم حساب بانکی - م رو تو حساب بانکی - م ثبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's not always possible to keep tabs on everyone's movements.
[ترجمه گوگل]همیشه نمی توان از حرکات همه آگاه بود
[ترجمه ترگمان]همیشه نمی توان زبانه را در حرکات هر فرد نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Prince is rather easier to keep tabs on, but there is always the unforeseen to disrupt even the best-laid plans.
[ترجمه گوگل]نگه داشتن شاهزاده نسبتاً ساده تر است، اما همیشه موارد پیش بینی نشده ای وجود دارد که حتی بهترین برنامه ها را مختل کند
[ترجمه ترگمان]این پرنس نسبتا آسان تر است تا زبانه ها را نگه دارد، اما همیشه یک برنامه پیش بینی نشده وجود دارد که حتی طرح های مورد نظر را برهم بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They patrol land and keep tabs on the gangs after tip offs from gamekeepers and farmers.
[ترجمه گوگل]آنها پس از اخطارهای شکارچیان و کشاورزان، به زمین گشت می زنند و باندها را زیر نظر می گیرند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال گشت زنی هستند و بعد از tip از gamekeepers و کشاورزان در باند تبهکاران مشغول به کار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some even keep tabs on what World Wide Web sites people visit most.
[ترجمه گوگل]حتی برخی از وب‌سایت‌های جهانی بیشتر بازدید می‌کنند
[ترجمه ترگمان]برخی حتی tabs را در وب سایت های شبکه گسترده جهانی حفظ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A psychologist will keep tabs on teams of youngsters and will stop the operation if they show signs of stress.
[ترجمه گوگل]یک روانشناس تیم های جوان را زیر نظر می گیرد و در صورت بروز علائم استرس، عمل را متوقف می کند
[ترجمه ترگمان]یک روان شناس تیم های جوانان را تحت نظر خواهد داشت و اگر علائم استرس را نشان دهند، این عملیات را متوقف خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was obvious Hill had come over to keep tabs on Johnson and make sure he didn't do anything drastic.
[ترجمه گوگل]واضح بود که هیل آمده بود تا جانسون را زیر ذره بین بگذارد و مطمئن شود که او کار شدیدی انجام نمی دهد
[ترجمه ترگمان]واضح بود که هیل برای نگه داری زبانه روی جانسون آمده بود و مطمئن بود که هیچ کار جدی انجام نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If she asked, he would accuse her of nagging, of wanting to keep tabs on him.
[ترجمه گوگل]اگر او می‌پرسید، او را متهم می‌کرد که نق می‌زند و می‌خواهد او را زیر نظر بگیرد
[ترجمه ترگمان]اگر از او می پرسید، او را سرزنش می کرد، دلش می خواست حواسش به او باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With a total sugar content of around 38%, the custard apple is not a low calorie fruit. People who need to keep tabs on their blood sugar levels should especially avoid eating too much.
[ترجمه گوگل]با محتوای کل قند حدود 38 درصد، سیب کاستارد میوه ای کم کالری نیست افرادی که باید سطح قند خون خود را کنترل کنند، باید از خوردن بیش از حد خودداری کنند
[ترجمه ترگمان]با کل مقدار قند در حدود ۳۸ درصد، custard یک میوه کالری پایین نیست افرادی که نیاز به نگه داشتن زبانه در سطح قند خون دارند، باید به ویژه از خوردن بیش از حد جلوگیری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sheeplike is the word for the near unanimity in the annual best-of awards that have been recently announced by the 27 critics' associations I keep tabs on.
[ترجمه گوگل]Sheeplike کلمه ای است برای تقریباً اتفاق آرا در بهترین جوایز سالانه که اخیراً توسط 27 انجمن منتقدی که من به آنها نگاه می کنم اعلام شده است
[ترجمه ترگمان]Sheeplike واژه ای برای اتفاق نظر نزدیک در بهترین جوایز سالانه است که اخیرا توسط انجمن ۲۷ منتقد اعلام شده است که آن ها را در نظر دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You may be assigned a wait - list counselor who will keep tabs on your progress.
[ترجمه گوگل]ممکن است به شما یک مشاور لیست انتظار اختصاص داده شود که پیشرفت شما را زیر نظر داشته باشد
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است یک مشاور لیست انتظار داشته باشید که در پیشرفت شما زبانه می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Brill: Every wire, every airwave. The more technology you use, the easier it is for them to keep tabs on you. It's a brave new world out there. . .
[ترجمه گوگل]بریل: هر سیم، هر موج هوایی هرچه از فناوری بیشتری استفاده کنید، راحت‌تر می‌توانند شما را زیر نظر داشته باشند این یک دنیای جدید شجاع است
[ترجمه ترگمان]Brill: هر سیمی، هر airwave هرچه تکنولوژی بیشتری استفاده کنید، راحت تر می توانید زبانه بکشید در آنجا یک دنیای جدید شجاعانه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ng Fung Hong uses radio frequency identification ( RFID ) to keep tabs on its carcasses.
[ترجمه گوگل]Ng Fung Hong از شناسایی فرکانس رادیویی (RFID) برای بررسی لاشه‌های خود استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]ان جی Fung از شناسایی فرکانس رادیویی (RFID)برای نگه داشتن زبانه روی لاشه آن استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some of Europe's top clubs will send their scouts to keep tabs on the Internacional ace.
[ترجمه گوگل]برخی از باشگاه‌های برتر اروپا، پیشاهنگان خود را می‌فرستند تا از بازیکن اینترناسیونال مطلع شوند
[ترجمه ترگمان]برخی از باشگاه های برتر اروپا، scouts را برای دور نگه داشتن tabs on اعزام خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) check on

پیشنهاد کاربران

پائیدن
حواست به کسی یا چیزی باشه
There's nothing annoying more than keeping tabs on where the dog is and what it’s doing at
. all times as opposed to enjoying yourself
چیزی را پیگیری کردن
تعداد یا مقدار چیزی را دانستن
کسی را با دقت زیر نظر گرفتن ، بررسی کردن
کسی را زیر نظر گرفتن

بپرس