in the cards

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: destined to happen; likely; probable.
مترادف: forthcoming, imminent, impending, in the offing, in the wind
مشابه: in store, near

- Success is not in the cards for me.
[ترجمه kir koloft] چرا شعر میگی آسا ؟ معنیش میشه VERY LIKELY TO HAPPEN
|
[ترجمه گوگل] موفقیت برای من در کارت نیست
[ترجمه ترگمان] موفقیت در کارت برای من نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

ممکن
محتمل
Possible
خصوصا در جملات منفی بکار میرود بصورت:
isn't in the cards
به معنی موقع ( رخ دادن ) چیزی نبودن

بپرس