benighted

/bəˈnaɪtəd//bɪˈnaɪtɪd/

معنی: تاریک، عقب مانده، گرفتار تاریکی جهل، شب زده، عقب افتاده
معانی دیگر: کوته فکر، غرق در ظلمت جهل، تاریک اندیش، ظلمت زده، فرو رفته در تاریکی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: benightedness (n.)
(1) تعریف: in intellectual or moral darkness; ignorant; unenlightened.
مشابه: blind, ignorant

(2) تعریف: overtaken by nightfall; enclosed in the darkness of night.

جمله های نمونه

1. sin has benighted them all
گناه،همه ی آنها را غرق در ظلمت کرده است.

2. Famine hit that benighted country once more.
[ترجمه گوگل]قحطی یک بار دیگر به آن کشور شب خورده رسید
[ترجمه ترگمان]قحطی دوباره آن کشور benighted را هدف قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you are a benighted official, go home and stay in bed.
[ترجمه گوگل]اگر شما یک مقام شبه‌دار هستید، به خانه بروید و در رختخواب بمانید
[ترجمه ترگمان]اگر شما رسمی benighted هستید به خانه بروید و در رختخواب بمانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We go chasing around this frozen, benighted countryside and discover nothing.
[ترجمه گوگل]ما به دنبال این حومه یخ زده و یخ زده می گردیم و چیزی کشف نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به دنبال این سرزمین راکد و تیره و benighted می رویم و هیچ چیز را کشف نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A benighted creature who has the folly to worship something that he can see and feel.
[ترجمه گوگل]موجودی شب پره که حماقت دارد چیزی را که بتواند ببیند و احساس کند بپرستد
[ترجمه ترگمان]یک موجود تیره و تاریکی که این حماقت را دارد که چیزی را ستایش کند که او می تواند آن را ببیند و احساس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I -- a benighted hoyden, already blossomed teenager of a knowledgeable.
[ترجمه گوگل]من -- یک هویدن بی‌نیت، نوجوانی که قبلاً شکوفا شده و آگاه است
[ترجمه ترگمان]من - - یک دختر شیطانی در شب سیاه، که در حال حاضر یک نوجوان آگاه از دانش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If you don't hurry, we might be benighted on the way.
[ترجمه گوگل]اگر عجله نکنی، ممکن است در راه شب از سرمان بیفتد
[ترجمه ترگمان]اگر عجله نکنی ممکن است در راه به تاریکی شب زده باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm a savage in a benighted age, alone and helpless in a land with no culture.
[ترجمه گوگل]من یک وحشی هستم در عصری بی شب، تنها و درمانده در سرزمینی بدون فرهنگ
[ترجمه ترگمان]من در یک عصر تیره و تاریکی هستم، تنها و درمانده در سرزمینی که هیچ فرهنگی توش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The benighted Chechens were not the only victims of the amorality.
[ترجمه گوگل]چچنی ها تنها قربانیان این بی اخلاقی نبودند
[ترجمه ترگمان]چچنی ها benighted تنها قربانیان of نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the benighted Middle Ages, intellectual curiosity was discouraged by the authorities.
[ترجمه گوگل]در قرون وسطی از بین رفته، کنجکاوی فکری توسط مقامات ناامید شد
[ترجمه ترگمان]در قرون وسطی تیره، کنجکاوی فکری توسط مقامات دلسرد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Along with the time flies we grew up gradually,become increasingly miss myself benighted.
[ترجمه گوگل]همراه با گذشت زمان، ما به تدریج بزرگ شدیم، به طور فزاینده ای دلتنگ می شویم
[ترجمه ترگمان]همراه با مگس های زیادی که به تدریج بزرگ شدیم، به طور فزاینده ای از دست رفته خود را از دست می دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some of the early explorers thought of the local people as benighted savages who could be exploited.
[ترجمه گوگل]برخی از کاوشگران اولیه مردم محلی را وحشیانی می دانستند که می توانند مورد استثمار قرار گیرند
[ترجمه ترگمان]برخی از کاشفان اولیه از مردم محلی به عنوان وحشیان benighted که می توانستند مورد بهره برداری قرار بگیرند فکر می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Listen to both sides and you will be enlightened, heed only one side and you will be benighted.
[ترجمه گوگل]به هر دو طرف گوش کن روشن می‌شوی، فقط به یک طرف توجه کن تا شب را به خودت ببندد
[ترجمه ترگمان]به هر دو طرف گوش دهید و شما روشن خواهید شد، تنها به یک طرف توجه کنید و به این ترتیب شب benighted خواهید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Between the world wars major unions suffered the searing experience of high unemployment which owed much to incompetent employers and benighted policy-makers.
[ترجمه گوگل]در بین جنگ‌های جهانی، اتحادیه‌های بزرگ از تجربه شدید بیکاری رنج می‌برند که تا حد زیادی مدیون کارفرمایان بی‌کفایت و سیاست‌گذاران بی‌کفایت بود
[ترجمه ترگمان]در بین جنگ های جهانی، اتحادیه های بزرگی از تجربه شدید بیکاری که کارفرمایان صلاحیت دار و سیاست گذاران benighted را به خود گرفته بودند، رنج می بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاریک (صفت)
blind, ambiguous, dark, dim, black, gloomy, dusky, somber, sombre, benighted, murk, caliginous, cimmerian, darkling, lackluster, stygian

عقب مانده (صفت)
laggard, behindhand, lagging, lagged, benighted, straggling

گرفتار تاریکی جهل (صفت)
benighted

شب زده (صفت)
benighted

عقب افتاده (صفت)
lagged, benighted, straggling, retarded, underdeveloped, straggled, distanced, late-blooming

تخصصی

[] شب زده - گرفتار در تاریکی

انگلیسی به انگلیسی

• ignorant, uneducated; unenlightened; caught in the dark
benighted describes someone whom you consider to be unfortunate or ignorant; a literary word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : benightedness
✅️ صفت ( adjective ) : benighted
✅️ قید ( adverb ) : benightedly
جاهل
نادان
ابله
احمق
عقب مانده ی فکری
نفهم

بپرس