پیشنهاد‌های مهدی صباغ (٢,٣٠٨)

بازدید
٢,٧٦٨
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - countable : Turbine vent هواکش توربینی هواکش چرخان ( نوعی از هواکش ها که بر بالای پشت بام نصب می شود و به کمک باد چرخیده و باعث عوض شدن هوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : Whirly bird هواکش توربینی هواکش چرخان ( نوعی از هواکش ها که بر بالای پشت بام نصب می شود و به کمک باد چرخیده و باعث عوض شدن هوای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Adjective : چرخان چرخنده گَردان درحال چرخش دورانی به عنوان نمونه : Also on the dessert side, the King Kong Sundae, with 24 scoops of ice cream cover ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : Fuse extractor فیوز کِش ابزاری که به کمک آن فیوزهای کاردی را از درون پایه فیوز خارج می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : Fuse puller فیوز کِش ابزاری که به کمک آن فیوزهای کاردی را از درون پایه فیوز خارج می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - countable : پولک رنگی در فیوزهای فشنگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

noun - countable : نوازنده آکاردئون به عنوان نمونه : Only later did she realize that he had used them to pay the restaurateur for his services, to i ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

پِرت دورریز باطله پسماند هدر رفته بلا استفاده از بین رفته

پیشنهاد
٤

Phrase - informal : قلق کاری را به دست آوردن روش انجام کاری را پیدا کردن ( به ویژه هنگامی که این روش انجام کار، آشکار و ساده نمی باشد. ) سرانجام رو ...

پیشنهاد
١

Idiom - informal : از کله سحر تا بوق سگ کار کردن به عنوان نمونه : Back in the twenties, the Millay sisters were known in New York society for burnin ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دیکته صحیح این کلمه explicit است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - countable - offensive : پیرِ خِرِفت ( اشاره دارد به زنی مسن و غیر قابل تحمل ) عجوزه ( اشاره دارد به زنی مسن و غیر قابل تحمل ) پیرِ کفتار ( ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

idiom : a bitter pill to swallow جام زهر حقیقت تلخ واقعیت تلخ شرایط سخت و تلخی که مجبور به پذیرش آن باشیم به عنوان نمونه : The knowledge that his f ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

American English - informal : آزار دهنده ناراحت کننده اعصاب خرد کن ( به خصوص برای کودکان به کار می رود. ) به عنوان نمونه : she can be a real pill ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

idiom : sugar the pill شرایط کاری را برای دیگران آسان تر کردن محیط کاری مناسبی را برای کارمندان فراهم کردن به عنوان نمونه : To sweeten the pill, the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Noun - countable : Hobby سرگرمی دل مشغولی به عنوان نمونه : In the US , Baseball is considered the national pastime

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Idiom - informal : بیهوده خودت را خسته نکن انرژیت را بی جهت تلف نکن او به حرف تو گوش نمی کند، پس بی جهت با وی صحبت نکن. به عنوان نمونه : I don't k ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Idiom - informal : Have other fish to fry کارهای مهمتری برای انجام داشتن وقت برای توجه به مسائل پیش پا افتاده و کم اهمیت، نداشتن به عنوان نمونه: I ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

noun - plural : قاشقک یک نوع آلت موسیقی ساخته شده از دو قطعه ی گرد کوچک چوبی یا پلاستیکی که در یک دست گرفته شده و به هم کوبیده می شوند. این آلت موسیق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

idiom : به دنبالِ. . . . در طلبِ. . . . در جستجویِ. . . . به دنبالِ کسبِ . . . . در تعقیبِ. . . . . به دنبال تحققِ . . . . . در پی به دست آوردن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Adjective : ۱ - مذاب ذوب شده آب شده به عنوان نمونه : The night was filled with that eerie light that only molten rock can produce ۲ - داشتن گرما یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Phrase : فردی ضعیف را مورد حمله قرار دادن درک کردن ضعیف بودن یک فرد و سپس حمله کردن به وی به عنوان مثال : Government critics have smelled blood in ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

noun - countable : حلقه اتصال کوتاه فلزی در کنتاکتورهای AC که بر روی هسته ثابت آن ها قرار گرفته و به آن frager spire ، shading coil ، frager coil نی ...

پیشنهاد
٢

Idiom : سیلی نقد به از حلوای نسیه قدر داشته های خود را دانستن ( و در طمع به دست آوردن مال بیشتر، آن ها را از دست ندادن ) به عنوان نمونه : Do not pu ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Phrasal verb : کسی را به زور ساکت کردن کسی را به زور از انجام کاری بازداشتن به عنوان نمونه : The boss is going to sit on him to make sure he says no ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Phrase : Burn one's boats پل های پشت سر را خراب کردن راه برگشت را خراب کردن چاره ای باقی نگذاشتن به عنوان نمونه : If you insult the boss when you l ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Phrasal verb - informal - American English : کسی را عصبانی کردن شخصی را خشمگین ساختن به عنوان نمونه : I was really burned up by her comment

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

noun - countable : نوشیدنی الکلی ساخته شده از وُدکا و آب پرتقال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

adverb : deliberately عمدا تعمدا از روی قصد به عنوان نمونه : Stansfield would never have knowingly become involved in political espionage

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

idiom : شانس خود را به دلیل غُلُو کردن، از دست دادن با اعتماد به نفس بیش از حد رفتار کردن دچار خود بزرگ بینی شدن به عنوان نمونه : The unions overpla ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - uncountable : سارگاسوم نوعی جلبک دریایی قهوه ای رنگ که در خلیج فارس نیز یافت می شود و می تواند در مساحت زیادی روی آب رشد کرده و شناور بماند. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - countable - uncountable - British English : tarp ( American English ) پارچه ضد آب برزنت به عنوان نمونه : 1 - Yanto could see something behi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Noun - countable - uncountable - American English : مخفف کلمه tarpaulin ( British English ) پارچه ضد آب برزنت به عنوان نمونه : 1 - Yanto could see ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : هیدرو موتور موتور هیدرولیکی Hydraulic motor موتوری است که انرژی لازم جهت دوران را از روغن هیدرولیک دریافت می کند. به عنوان نمون ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : تاکومتر دورسنج دستگاهی که جهت سنجش سرعت چرخش شفت الکتروموتورها به کار می رود و در دو نوع تماسی و غیرتماسی و آنالوگ و دیجیتال وجود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : واشر فنری واشری که زیر مهره و بر روی پیچ قرار می گیرد و از شُل شدن پیچ جلوگیری می کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : Wire lug وایر شو سَرسیم قطعه ای رسانا، که به سرِ سیمها وصل شده و به کمک این قطعه، سیم به ترمینال، پیچ و . . . بسته می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : Wire shoe سرسیم به عنوان نمونه : A wire lug is a device used for connecting electrical cables to electrical appliances, surface ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : نرخ نامه فهرست بها لیست قیمت ها به عنوان نمونه : The hotel had a price sheet for everything

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Adjective : بی توجه بی اطلاع بی حواس بی اعتنا به عنوان نمونه : She seemed completely oblivious to the noise around her

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Adverb - US : به طور پیوسته مکررا دائما بی امان بی وقفه بدون توقف همیشه به عنوان نمونه : 1 - On and on the rain will fall 2 - The opera seemed to go ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Verb - transitive - formal : مغایرت داشتن با در تضاد بودن با مخالفت داشتن با به عنوان نمونه : The sale of untreated milk may contravene public healt ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Idiom : Give in your notice استعفا دادن از کار ( بعد از مدتی مشخص و اعلام آن به صورت تلفنی به کارفرما ) به عنوان نمونه : I handed in my notice yes ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیرآب زنی یا بلودان ( عبارت است از خارج ساختن آب اشباع شده از مواد معلق و نمک های محلول از دیگ بخار )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Solenoid valve

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Idiom : شرایط را نسبت به قبل بدتر کردن نمک به زخم پاشیدن اوضاع را بحرانی تر نمودن شرایط را حادتر کردن به عنوان نمونه : They told me I was too old fo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Phrase : این عبارت برای زمانی کاربرد دارد که گوینده، چیزی را که دیگران تعیین کرده اند، علیرغم اینکه آن را قبول ندارد، می پذیرد و تایید می کند. پس می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Adjective : محرمانه سری خصوصی به عنوان نمونه : All information will be treated as strictly confidential

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Idiom : تابلو بازی در نیار تابلوش نکن دستت را رو نکن به عنوان نمونه : Tod: “I will hide the key here. ” Don: “Don’t make it obvious!”

پیشنهاد
٠

Idiom : Talk with ( a ) forked tongue دروغ گفتن از روی ریاکاری سخن گفتن به نیت فریب دادن دیگران، با آنان صحبت کردن به عنوان نمونه : His colleagues a ...