پیشنهاد‌های مهدی صباغ (٢,٣٠٣)

بازدید
٢,١٦٢
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - countable : محل نگهداری و پارک کردن دوچرخه به عنوان نمونه : He built a bicycle shed in the back yard

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : کلاه ایمنی مخصوص دوچرخه سواری به عنوان نمونه : It’s safer to wear a bicycle helmet

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Adjective : گیج سردرگم مات و مبهوت هاج و واج به عنوان نمونه : He looked slightly bemused by all the questions

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : بمب مخفیِ کارگذاشته شده داخل یک خودرو خودروی بمب گذاری شده به عنوان نمونه : As Bill Hader and Tom Cruise were in Los Angeles film ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

phrase : do something on purpose عمدا از روی قصد خودخواسته به عنوان نمونه : 1 - You make it sound as if I did it on purpose 2 - I didn't do it on p ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Verb : معطل کردن وقت کشی کردن به عنوان نمونه : She says she'll give me the money next week but I think she's just stalling

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شماها همه ی شما همگی شما همه تان کُل شما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

American English انتقاد کردن از کسی یا چیزی به عنوان نمونه : Critics took aim at the president

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

The dentist's یا the dentist دندانپزشکی مطب دندان پزشکی محل کار دندان پزشک به عنوان مثال : I’m going to the dentist this afternoon

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The dentist's دندانپزشکی مطب دندان پزشکی محل کار دندان پزشک به عنوان مثال : I’m going to the dentist this afternoon

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بزن به حسابم. پولش را بعدا پرداخت خواهم کرد. به عنوان نمونه : 1 - I’ll put it on your tab and you can pay tomorrow 2 - He ordered dinner and aske ...

پیشنهاد
٠

روش انجام دادن کارها روش کار کردن به عنوان نمونه : The mechanics of the process are quite complex

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - countable : کورنومتر به عنوان نمونه : Had he not established it scientifically, through his stopwatch studies?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Noun - countable : ساعت آفتابی به عنوان نمونه : And near the front entrance, a big sundial lets students locate the sun’s position as light spills ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Adjective : ۱ - موقتی، فصلی ( کاری که کارگر برای مدت کوتاه و مشخصی در آن استخدام می شود. ) به عنوان نمونه : He has occasional casual work but mostl ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کفش زنانه با پاشنه های خیلی بلند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Verb - transitive : سرنگون کردن به زور یک حکومت یا یک رهبر برانداز کردن حکومت یا رهبری را از اریکه قدرت به زیر کشیدن به عنوان نمونه : This scandal ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نویز مغناطیسی یکی از عیوب موتورهای سه فاز قفس سنجابی است که در طی آن صدایی که در الکتروموتورها به دلیل جذب و دفع مغناطیسی روتور و استاتور ایجاد شده، ...

پیشنهاد
١

Idiom - UK : where there's smoke, there's fire ( US ) تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها به عنوان نمونه : She says the accusations are not true, but ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable - US : راننده ماشین آتش نشانی بزرگ مسئول کنترل نردبان در ماشین های آتش نشانی بزرگ سکان دار قایق یا کشتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Idiom : کاملا با تو موافقم حرفت را کاملا می پذیرم کاملا درست میگی به عنوان نمونه : A: The lecture was interesting, but it was much too long B: My s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Noun - countable - informal : یک فرد عجیب و غریب و از نظر اجتماعی بی دست و پا که خوش پوش و شیک نیز نمی باشد. به عنوان نمونه : 1 - I felt like a do ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : Citizen Alien Subject مهاجر ( کسی که زادگاه خود را ترک کرده و در کشور دیگری زندگی می کند. ) به عنوان نمونه : 1 - Foreign natio ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Idiom - UK informal : send somebody off with a flea in their ear کسی را سرزنش کردن کسی را به شدت مواخذه کردن تشر زدن به کسی به عنوان نمونه: A youn ...

پیشنهاد
٠

Idiom - mainly UK : مخفیانه به کسی اطلاعات یا مشورت دادن به عنوان نمونه : I had a word in his ear and we agreed on a better deal

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Idiom : Smile from ear to ear Beam from ear to ear بسیار شاد و خوشحال بودن از ته دل خندیدن تا بیخ گوش خندیدن به عنوان نمونه : 1 - She came out of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Noun - countable : سَر کیسه کُن تیغ زن جیب خالی کن آهن پرست پول پرست کسی که ( عموما خانمی که ) سعی می کند آدمهای پولدار را جذب خود کند تا بتواند آنه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Phrase : روشن است که . . . . بدیهی است که . . . . واضح است که . . . . نیازی به گفتن ندارد که . . . . . . به عنوان نمونه : 1 - It goes without ...

پیشنهاد
٣

Idiom : In every sense of the word از هر لحاظ از هر جهت به معنای واقعی کلمه به تمام معنا به عنوان نمونه : The book is a classic in every sense of th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - singular - American English - informal : Give somebody a snow job Do a snow job on somebody یک دروغ بزرگ یک فریبکاری بزرگ کلاه گذاشتن سر کسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - countable : ۱ - تیرانداز ۲ - noun - countable - informal : تفنگ اسلحه ۳ - بازیکن بسکتبال ( که در پرتاب توپ و وارد سبد کردن آن بسیار ماهر است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Phrase - informal : دوران حبس را سپری کردن مدت زندان را تحمل کردن روزگار را در زندان سپری کردن به عنوان مثال : Paul was doing time for burglary

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Noun - uncountable : خیلی عالی ( چیزی خیلی خوب و عالی که فراتر از سطح انتظار و توقع انسان است )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Adjective : ۱ - احساسات عاشقانه عمیق و احمقانه به عنوان نمونه : The film is a sloppy romance ۲ - شُل و وِل نه چندان سخت و محکم به عنوان نمونه : ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Idiom - informal : دوباره به مصرف الکل روی آوردن ( بعد از ترک کردن آن ) به عنوان نمونه : When her husband died, she fell off the wagon

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Noun - countable : رد گم کنی نشانی غلط ( اصطلاحا ) سرنخ نادرست حقیقت، موضوع یا ایده گمراه کننده که ذهن ها را از موضوع اصلی دور می کند تا کسی به موض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Phrasal verb - informal : Swing past something Swing by something سر زدن به کسی یا جایی به عنوان مثال : 1 - I told Paul we’d swing by his place ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

phrasal verb - American English - informal : سر زدن به کسی/چیزی/جایی Swing by something Swing past something به عنوان مثال : 1 - I’ll swing by the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Noun - countable : اسلحه خانه اتاق تسلیحات محل نگهداری سلاح های جنگی و مهمات آن ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Adjective - informal : عجیب و غریب، غیرمعمول و شگفتی آور ( به ویژه به صورت جذاب و جلب کننده نظر دیگران ) به عنوان مثال : 1 - Barkley was known for ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Verb - intransitive : Blossom out خوشحال تر شدن موفق تر شدن زیباتر شدن به عنوان مثال : Pete’s blossomed out in his new school

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

noun - countable : مقدار مایعی که یک کوزه در خود نگه می دارد ( به عنوان واحد اندازه گیری مایعات ) به عنوان مثال : a jug of water

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Idiom : به رختخواب رفتن و خوابیدن ( به جای شب نشینی و شب زنده داری ) به عنوان مثال : We went to the pub on Saturday night and drank, then on to The ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Noun - countable : پناهگاه زیرزمینی ضد حملات هسته ای پناهگاه زیرزمینی ضد بمب های اتمی پناهگاه زیرزمینی ضد تشعشعات هسته ای و مواد رادیواکتیو به عنوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

adjective : قارچی مرتبط با یک قارچ ناشی شده از یک قارچ به عنوان مثال : 1 - Sections were examined by light microscopy for bacterial, protozoal, fun ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

phrase - informal : take the rap ( for something ) به صورت ناعادلانه مجازات یا سرزنش شدن ( برای ارتکاب جرم یا انجام یک کار اشتباه ) مجازات یا سرزنش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قدر داشته هایت را بدان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصلا حرفشم نزن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Noun - countable : تمشک ( a small black or purple berry from a bush that has thorns ) به عنوان مثال : There used to be such wonderful blackberries

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Adjective : پارچه تور نازک پارچه دارای سوراخ های ریز پارچه شفاف و بدن نما