car bomb

جمله های نمونه

1. Urban guerrillas detonated a car bomb in front of the company's headquarters.
[ترجمه گوگل]چریک های شهری یک خودروی بمب گذاری شده را در مقابل مقر شرکت منفجر کردند
[ترجمه ترگمان]چریک های شهری یک بمب ماشینی را در جلوی ستاد این شرکت منفجر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Is there any news on the car bomb attack?
[ترجمه گوگل]آیا خبری از انفجار خودروی بمب گذاری شده است؟
[ترجمه ترگمان]خبری از حمله بمب نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fifteen people were blown to pieces by the car bomb.
[ترجمه گوگل]15 نفر بر اثر انفجار خودروی بمب گذاری شده تکه تکه شدند
[ترجمه ترگمان]پانزده نفر در اثر انفجار خودروی بمب گذاری شده به ضرب گلوله کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A car bomb shook Madrid's Barajas airport.
[ترجمه گوگل]یک خودروی بمب گذاری شده فرودگاه باراخاس مادرید را لرزاند
[ترجمه ترگمان]یک بمب ماشینی فرودگاه Barajas مادرید را لرزاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He had an idea there had been a car bomb at another barracks.
[ترجمه گوگل]او فکر می کرد که یک خودروی بمب گذاری شده در یک پادگان دیگر وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]او فکر کرده بود که در یک پادگان دیگر یک بمب وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The commando had been planning a car bomb attack in Seville during its April fair.
[ترجمه گوگل]این کماندو در جریان نمایشگاه آوریل خود قصد حمله با خودروی بمب گذاری شده در سویا را داشت
[ترجمه ترگمان]این کماندو در حال برنامه ریزی برای حمله به یک خودرو بمب گذاری شده در سو یل در طی نمایشگاه آوریل خود بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Around 12 people were killed when a car bomb exploded outside a police station in the Chechen capital, Grozny.
[ترجمه گوگل]حدود 12 نفر بر اثر انفجار یک خودروی بمب گذاری شده در بیرون یک ایستگاه پلیس در گروزنی پایتخت چچن کشته شدند
[ترجمه ترگمان]در حدود ۱۲ نفر در اثر انفجار یک خودروی بمب گذاری شده در بیرون یک پاسگاه پلیس در پایتخت چچن، گروزنی کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And a car bomb near a Medellin shopping mall injured 50.
[ترجمه گوگل]و انفجار یک خودروی بمب گذاری شده در نزدیکی یک مرکز خرید مدلین 50 زخمی را مجروح کرد
[ترجمه ترگمان]و یک خودروی بمب گذاری شده در نزدیکی یک فروشگاه خرید Medellin ۵۰ نفر را زخمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A car bomb explodes in Main Street, destroying scores of shops and businesses.
[ترجمه گوگل]یک خودروی بمب گذاری شده در خیابان اصلی منفجر شد و تعداد زیادی مغازه و کسب و کار را ویران کرد
[ترجمه ترگمان]یک خودروی بمب گذاری شده در خیابان اصلی منفجر می شود و ده ها فروشگاه و کسب وکار را نابود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A car bomb exploded at a police station in Burgos on Aug. 1 severely injuring one person.
[ترجمه گوگل]یک خودروی بمب گذاری شده در یک ایستگاه پلیس در بورگوس در تاریخ 1 اوت منفجر شد و یک نفر را به شدت مجروح کرد
[ترجمه ترگمان]در روز ۱ ماه اوت، یک خودروی بمب گذاری شده در یک پاسگاه پلیس در بورگوس در شهر Burgos منفجر شد و یک نفر را به شدت مجروح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Suddenly the phone rings: a suspect car bomb in the city centre.
[ترجمه گوگل]ناگهان تلفن زنگ می زند: یک خودروی بمب گذاری شده مشکوک در مرکز شهر
[ترجمه ترگمان]ناگهان زنگ تلفن: یک اتومبیل مشکوک در مرکز شهر منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A car bomb rips through an open-air market in Baghdad today, killing at least 66 people, nearly 90 people are injured.
[ترجمه گوگل]انفجار خودروی بمب گذاری شده امروز در بازاری در فضای باز بغداد دست کم 66 کشته و نزدیک به 90 زخمی برجای گذاشت
[ترجمه ترگمان]یک بمب ماشینی در حال پاره کردن یک بازار آزاد در بغداد امروز است که منجر به کشته شدن حداقل ۶۶ تن شده است که نزدیک به ۹۰ نفر مجروح شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Insurgents carried out several mortar and car bomb attacks throughout the capital.
[ترجمه گوگل]شورشیان چندین حمله خمپاره ای و خودروی بمب گذاری شده را در سرتاسر پایتخت انجام دادند
[ترجمه ترگمان]شورشیان چندین حمله خمپاره و خودرو را در سرتاسر پایتخت انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They were killed in double suicide car bomb attack at a police station.
[ترجمه گوگل]آنها در دو حمله انتحاری با خودروی بمب گذاری شده در ایستگاه پلیس کشته شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک حمله انتحاری با خودروی بمب گذاری شده در یک پاسگاه پلیس کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The first blast, a car bomb, went off as the president's motorcade drove by.
[ترجمه گوگل]اولین انفجار که یک خودروی بمب گذاری شده بود، در حین عبور کاروان رئیس جمهور منفجر شد
[ترجمه ترگمان]اولین انفجار، یک خودروی بمب گذاری شده، زمانی منفجر شد که کاروان موتوری رئیس جمهور به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• explosive device attached to a car
a car bomb is a bomb that is placed inside or underneath a car.

پیشنهاد کاربران

خودروی بمب گذاری شده/انفجاری
Noun - countable :
بمب مخفیِ کارگذاشته شده داخل یک خودرو
خودروی بمب گذاری شده
به عنوان نمونه :
As Bill Hader and Tom Cruise were in Los Angeles filming promos for the 2010 MTV Movie Awards, word reached the set that a car bomb had just gone off in Times Square
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/car-bomb• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/car-bomb• https://www.merriam-webster.com/dictionary/car_bomb

بپرس