dentist

/ˈdentəst//ˈdentɪst/

معنی: دندانساز
معانی دیگر: دندان پزشک

جمله های نمونه

1. a dentist was in constant requisition
دندانپزشک دائما مورد نیاز بود.

2. this dentist has cheaper clientele
این دندانساز مشتریان کم پول تری دارد.

3. a session with the dentist
دیدار با دندانساز

4. a trip to the dentist
رفتن نزد دندانساز

5. can you recommend a good dentist to me?
آیا می توانی یک دندانساز خوب را به من معرفی کنی ؟

6. as soon as he sat on the dentist chair, he tensed up
تا روی صندلی دندانپزشک نشست،عصبی شد.

7. he must make regular visits to his dentist
او بایستی مرتبا نزد دندان پزشک خود برود.

8. She - ied with pain when the dentist pulled the tooth out.
[ترجمه سارینا ترجمه] وقتی داندانپزشک دندان او را کشید او از درد به خود پیچید!
|
[ترجمه گوگل]او - هنگامی که دندانپزشک دندان را بیرون آورد، درد داشت
[ترجمه ترگمان]وقتی دندون پزشکی دندون رو بیرون کشید با درد به زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I must ask the dentist to fit me with some new teeth.
[ترجمه گوگل]من باید از دندانپزشک بخواهم که چند دندان جدید برای من بگذارد
[ترجمه ترگمان]باید از دندونپزشک بخوام که منو با چند تا دندون جدید جور کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dentist extracted her wisdom tooth.
[ترجمه پویا غلامی] دندانپزشک دندان عقل او را تراشید
|
[ترجمه گوگل]دندانپزشک دندان عقل او را کشید
[ترجمه ترگمان]دندان پزشک دندان خرد شده اش را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I've just been to the dentist and my face is still numb.
[ترجمه گوگل]من تازه به دندانپزشکی رفتم و صورتم هنوز بی حس است
[ترجمه ترگمان]همین الان به دندون پزشکی رفتم و صورتم هنوز بی حس شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The dentist picked away several instruments.
[ترجمه گوگل]دندانپزشک چندین ابزار را برداشت
[ترجمه ترگمان]دندان پزشک چندین ابزار را برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The dentist could detect no decay in her teeth.
[ترجمه گوگل]دندانپزشک نتوانست هیچ پوسیدگی در دندان های او تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]دندان پزشک می تواند هیچ پوسیدگی در دندان هایش را تشخیص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The dentist said she would do the filling straightaway.
[ترجمه گوگل]دندانپزشک گفت که بلافاصله پر کردن را انجام خواهد داد
[ترجمه ترگمان]دندان پزشک گفت که بلافاصله این کار را انجام خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The dentist could detect no sign of decay in her teeth.
[ترجمه گوگل]دندانپزشک نتوانست هیچ نشانه ای از پوسیدگی در دندان های او تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]دندان پزشک می تواند نشانه ای از پوسیدگی در دندان هایش تشخیص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Sandra winced as the dentist started to drill.
[ترجمه گوگل]هنگامی که دندانپزشک شروع به سوراخ کردن کرد، ساندرا به خود پیچید
[ترجمه ترگمان]چون دندان پزشک شروع به حفاری کرد، ساندرا به خود لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دندانساز (اسم)
dental surgeon, dentist

تخصصی

[دندانپزشکی] دندانپزشک توجه مهم: دندانپزشک با دندانساز متفاوت بوده و دندانساز به کسی گفته می شود که دستگاههای دندانی را می سازد dental technician

انگلیسی به انگلیسی

• doctor who takes care of teeth
a dentist is a person qualified to treat people's teeth.

پیشنهاد کاربران

دندان پزشک یا دکتر دندان
dentist 2 ( n ) the dentist, dentist's =a place where a dentist sees patients, e. g. an appointment at the dentist's.
dentist
dentist 1 ( n ) ( dɛntɪst ) =a person whose job is to take care of people's teeth
dentist
دندان پزشک
The dentist's یا the dentist
دندانپزشکی
مطب دندان پزشکی
محل کار دندان پزشک
به عنوان مثال :
I’m going to the dentist this afternoon
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/dentist
دندون پزشک.
someone whose job is to treat people’s teeth
این دیفنیشن دندون پزشکه
یعنی:کسی ک کارش درمان دندون مردم است
دندانپزشک
A doctor for your teeth
یونیتِ دندان پزشکی ( که بیمار روی آن دراز می کشد )
دنو در زبان لری به معنای دندان
واژه DENT ریشه فارسی سانسکریت دارد دنت در همه زبان های اروپایی به معنی دندان هست دنتیست یعنی دندان پزشک . دنده به معنی استخوان دنده نیز از همین ریشه است.
دندان درست کن
dentist
دندان پزشک
دندانپزشک

دندان ساز

دندان پزشک

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس