1. Presuppositions are the silent partners in thought, but their silence must not be mistaken for their absence.
[ترجمه گوگل]پیشفرضها شرکای خاموش در اندیشه هستند، اما سکوت آنها را نباید با نبودشان اشتباه گرفت
[ترجمه ترگمان]Presuppositions کسانی هستند که در تفکر، اما سکوت آن ها نباید در غیاب آن ها اشتباه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He wants to know were you my silent partner.
[ترجمه گوگل]او می خواهد بداند که آیا تو شریک خاموش من بودی؟
[ترجمه ترگمان]میخواد بدونه تو شریک ساکت من هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He has a silent partner and some name-brand advertisers.
[ترجمه گوگل]او یک شریک خاموش و تعدادی تبلیغ کننده با نام تجاری دارد
[ترجمه ترگمان]او یک شریک ساکت و برخی تبلیغ کنندگان نام تجاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Aidan is Steve's silent partner. - I wonder why I didn't get an invitation.
[ترجمه گوگل]آیدان شریک خاموش استیو است - تعجب می کنم که چرا دعوت نامه نگرفتم
[ترجمه ترگمان]ای دان شریک ساکت استیو است تعجب می کنم که چرا دعوت نشدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Kate: Oh Shit. . ., the silent partner over there.
[ترجمه گوگل]کیت: اوه لعنتی , شریک خاموش آنجا
[ترجمه ترگمان]اوه لعنتی، شریک ساکت اونجاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Buddy, my silent partner, deserved to share the byline on that story.
[ترجمه گوگل]بادی، شریک ساکت من، سزاوار این بود که خط فرعی آن داستان را به اشتراک بگذارد
[ترجمه ترگمان]رفیق، رفیق خاموش من، حق داشت در این داستان شریک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Your silent partner and ever-loving lover . . . . . . . LIVER.
[ترجمه گوگل]شریک خاموش و معشوق همیشه عاشق شما کبد
[ترجمه ترگمان] شریک silent و عاشق و معشوق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I'm a silent partner.
9. Whenever a dad plays, there is usually a mom playing, who may not realize she is a silent partner.
[ترجمه گوگل]وقتی پدری بازی میکند، معمولاً مادری در حال بازی است، که ممکن است متوجه نباشد که او یک شریک ساکت است
[ترجمه ترگمان]هر زمان که یک پدر بازی می کند، معمولا یک مادر بازی می کند، که ممکن است متوجه نشده باشد که او یک شریک ساکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Each clam has a set of unique-colored patterns on its skin. Just under its skin is its silent partner, an algae colony.
[ترجمه گوگل]هر صدف دارای مجموعه ای از الگوهای رنگی منحصر به فرد بر روی پوست خود است درست زیر پوست آن شریک خاموشش، یک کلونی جلبک است
[ترجمه ترگمان]هر صدف مجموعه ای از الگوهای رنگی منحصر به فرد را بر روی پوست خود دارد تنها زیر پوست آن، شریک ساکت آن، یک کلنی (جلبک دریایی)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Andy Dufresne was his right hand in all of this, his silent partner. The prison library was Andy's hostage to fortune.
[ترجمه گوگل]اندی دوفرن دست راست او در همه این ها بود، شریک خاموش او کتابخانه زندان گروگان ثروت اندی بود
[ترجمه ترگمان](اندی Dufresne)دست راست او در همه این قضایا بود، شریک ساکت او کتابخانه زندان گروگان اندی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Ng, who lets his cooking do the talking, is essentially a silent partner.
[ترجمه گوگل]نگ که به آشپزی اش اجازه می دهد حرف بزند، اساسا یک شریک ساکت است
[ترجمه ترگمان]ان جی که به آشپزی خود اجازه می دهد صحبت کند، لزوما یک شریک ساکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Now you know how much I care for you. Please treat me with tender loving care. Your silent partner and ever-loving lover. . . LIVER.
[ترجمه گوگل]حالا میدونی چقدر بهت اهمیت میدم لطفا با من با محبت و مراقبت مهربانانه رفتار کنید شریک خاموش و معشوق همیشه عاشق شما کبد
[ترجمه ترگمان]حالا می دونی که من چقدر به تو اهمیت میدم لطفا با من دوستانه برخورد کنید شریک silent و عاشق و معشوق loving
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Acts of holding back your moans and not uttering a word during sexual acts often imparts the impression sex being forced on the silent partner.
[ترجمه گوگل]اعمالی که از نالههای خود جلوگیری میکند و حتی یک کلمه در حین اعمال جنسی به زبان نمیآید، اغلب این تصور را ایجاد میکند که رابطه جنسی به شریک ساکت تحمیل میشود
[ترجمه ترگمان]اقدامات در دست نگه داشتن ناله های شما و نه گفتن یک کلمه در طول عمل جنسی اغلب احساس می کند که رابطه جنسی مجبور به شریک سکوت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. On the one hand his position is analogous to that of a minority shareholder or silent partner in a private business.
[ترجمه گوگل]از یک سو موقعیت او شبیه به سهامدار اقلیت یا شریک خاموش در یک تجارت خصوصی است
[ترجمه ترگمان]از یک طرف، موقعیت او شبیه به یک شریک اقلیت یا شریک سکوت در یک کسب وکار خصوصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید