gullible

/ˈɡələbl̩//ˈɡʌlɪbl̩/

معنی: گول خور
معانی دیگر: زودباور، زود فریب، ساده دل، خر، احمق، هالو، gullable گول خور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: gullibly (adv.), gullibility (n.)
• : تعریف: readily believing and thus easily tricked or deceived.
مترادف: credulous, unsuspicious
متضاد: astute, cagey, canny, skeptical, suspicious
مشابه: foolish, ingenuous, innocent, naive, susceptible, trustful, trusting, unsophisticated

- She was gullible and believed the man's promise to make her rich if she gave him her money.
[ترجمه گوگل] او ساده لوح بود و به قول مرد مبنی بر اینکه اگر پولش را به او بدهد، او را ثروتمند خواهد کرد، باور داشت
[ترجمه ترگمان] او ساده لوح بود و قول شرف داد که اگر به او پول بدهد ثروتمند شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he is so gullible that even a child can gull him
او آن قدر زودباور است که حتی بچه هم می تواند او را خر کند.

2. The swindlers had roped into a number of gullible persons.
[ترجمه گوگل]کلاهبرداران با طناب به تعدادی افراد ساده لوح برخورد کرده بودند
[ترجمه ترگمان]کلاه برداری به تعداد زیادی از افراد ساده لوح تبدیل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'm so gullible I would have believed him.
[ترجمه گوگل]من آنقدر ساده لوح هستم که او را باور می کردم
[ترجمه ترگمان]خیلی ساده لوح بودم که حرفش را باور می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's so gullible he'll believe anything.
[ترجمه گوگل]او آنقدر ساده لوح است که هر چیزی را باور می کند
[ترجمه ترگمان]به قدری ساده لوح است که هر چیزی را باور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The advertisement is aimed at gullible young women worried about their weight.
[ترجمه گوگل]هدف این تبلیغ زنان جوان زودباور است که نگران وزن خود هستند
[ترجمه ترگمان]هدف این تبلیغ جوانان ساده لوح gullible است که در مورد وزن خود نگران هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lust and greed are more gullible than innocence. Mason Cooley
[ترجمه گوگل]شهوت و حرص زودباورتر از معصومیت است میسون کولی
[ترجمه ترگمان]شهوت و طمع خیلی gullible از معصومیت میسون Cooley
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Throughout the land, gullible 13-year-olds would gasp in awe at the revelations laid before them.
[ترجمه گوگل]در سرتاسر زمین، نوجوانان 13 ساله ساده لوح از مکاشفه هایی که پیش رویشان گذاشته شده بود، از ترس نفس نفس می زدند
[ترجمه ترگمان]در سرتاسر این سرزمین، افراد ساده لوح ۱۳ ۱۳ ساله، با ترس و وحشت از افشای حقایقی که قبل از آن ها قرار داشت، نفسشان را حبس می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We wheedled the book ourselves out of that gullible weakling Fleming over at Dull.
[ترجمه گوگل]ما خودمان کتاب را از آن فلمینگ ضعیف و ساده لوح در Dull بیرون آوردیم
[ترجمه ترگمان]ما خودمان این کتاب را با استفاده از آن ساده لوح weakling، Fleming، روی آن wheedled
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gullible hadn't been driving a great big lorry around the place and putting down rat poison.
[ترجمه گوگل]گولبل با یک کامیون بزرگ در آن مکان رانندگی نکرده بود و سم موش را زمین نمی گذاشت
[ترجمه ترگمان]ماشین سواری بزرگی در اطراف جای پارک نکرده بود و سم موش را به زمین انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Simple-ad men call the shots and they want gullible audiences.
[ترجمه گوگل]مردان ساده تبلیغاتی، شات ها را صدا می کنند و مخاطبان ساده لوح می خواهند
[ترجمه ترگمان]مردان تبلیغ ساده این عکس ها را می خوانند و افراد ساده لوح و ساده لوح را می خواهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. How can you be so gullible! He not really French.
[ترجمه گوگل]چگونه می توانید اینقدر ساده لوح باشید! او واقعاً فرانسوی نیست
[ترجمه ترگمان]چطور میتونی انقدر ساده لوح باشی؟ او واقعا فرانسوی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Maria Luisa isn't the gullible little girl she was last year in Seville.
[ترجمه گوگل]ماریا لوئیزا آن دختر ساده لوح سال گذشته در سویل نیست
[ترجمه ترگمان]ماریا Luisa دختر کوچولوی ساده لوحی نیست که در سال پیش در اشبیلیه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He had never seen her like this before, gullible and giggly, at times even shy and blushing.
[ترجمه گوگل]او هرگز او را اینگونه ندیده بود، زودباور و خندان، گاهی حتی خجالتی و سرخ شده بود
[ترجمه ترگمان]قبلا هرگز او را چنین ندیده بود، ساده لوح و سست و گاه شرم و حیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Andy Brown, the gullible foil and friend of Kingfish, and Amos Jones, a salt-of-the-earth cab driver.
[ترجمه گوگل]اندی براون، فویل ساده لوح و دوست شاه ماهی، و آموس جونز، راننده تاکسی نمکی از زمین
[ترجمه ترگمان]اندی براون، فویل و دوست of، و آموس جونز راننده تاکسی در زمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گول خور (صفت)
frail, gullible

انگلیسی به انگلیسی

• credulous, trusting; naive; easy to deceive
a gullible person is easily tricked.

پیشنهاد کاربران

زودباور
ساده لوح
Adjective :
زودباور
ساده لوح
به عنوان نمونه :
He seemed to treat me as if I were a gullible schoolgirl
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/gullible
گیجالو
لهجه و گویش تهرانی
کسی که زود فریب میخورد
پخمه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : gullibility
✅️ صفت ( adjective ) : gullible
✅️ قید ( adverb ) : _
fall for sth
باور کردن به چیزی خیلی زود
خوش باور؛ ساده لوح
زودباور
احمق
گاگول
ساده لوح

بپرس