پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٢,٧٢٦)

بازدید
٤,٥٠٥
تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

- گریزناپذیر، چاره ناپذیر، - ناگزیر، ناچار، ناچاره - ناگزیرانه، ناچارانه - رخدادنی - خداخواه، خداخواسته

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

- زور - گریزناپذیر، نیروی گریزناپذیر - پیش بینی ناپذیر

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

- زود - آنی، بیدرنگ - بدحال

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

گریزپذیر، پرهیزپذیر

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

بی درنگ، بیدرنگ

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

میزدان، شاشدان

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

شاشدان، پیشابدان، مثانه

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

میزنای؛ میز= پیشاب، شاش نای= لوله میزنای لوله ای رگ مانند است که پیشاب را از گرده ( کلیه ) به میزدان ( مثانه ) می رساند.

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

برانگیخته

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

برانگیختگی، برانگیزش جوشش، جوش و خروش تب وتاب

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

جوشی، جوششی، برانگیخته

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

تک لُب پیشانی: لبِ پیشانیِ یک تکه ناهنجاری رویانی ( جنینی ) که در آن لب پیشانی مغز به دو نیمه راست و چپ تقسیم نمی شود و یک تکه می ماند که مرگ رویان ...

پیشنهاد
٠

تک لُب پیشانی: لبِ پیشانیِ یک تکه

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

دوختگاه= جایگاه دوخت

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

دوختگاه

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

دوزندگی، درزیگری، خیاطی

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

مته، مته برقی

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

انگ ساز، انگساخته اَنگ= تهمت دروغ، بدنامی ناخواسته

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

خبرمایه

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

گیادَروا= فیتوپلانکتون ، دروای گیاهی گیادروایان= فیتوپلانکتون ها زیا دروا= زئوپلانکتون، دروای جانوری

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

گیادروا، گیادَروایان دروایان گیاهی، پلانکتون های گیاهی گیادروایان و زیا دروایان

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

زیا دَروایان دروایان جانوری پلانکتون های جانوری گیادروایان و زیا دروایان

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

زیادَروا= زئوپلانکتون زیا دروایان= زئوپلانکتون ها دروایان دربردارنده ی دو شاخه ی گیادرواران و زیادروایان هستند.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

زیادَروا= زئوپلانکتون زیا دروایان= زئوپلانکتون ها دروایان دربردارنده ی دو شاخه ی گیادرواران و زیادروایان

پیشنهاد
٠

گیادَروا= فیتوپلانکتون گیادروایان= فیتوپلانکتون ها

پیشنهاد
٠

درواخوار

پیشنهاد
٠

درواشناسی

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

دَروا= پلانکتون دروایان= پلانکتون ها دروا یا دروای واژه ای کهن به چم شناور، آویزان، سرگردان و. . است.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

ریزگان : گروه های ریزتنی، گردهمایی های میکروبی، گردایه های ریزتنی

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

ریزتنی

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

گزاف آمیز، گزاف آلود، گزافه مند بیش از حد، بیش از اندازه

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

همادزی، همادزیست

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

همادزی، همادزیست

پیشنهاد
٠

ریزجاندار، ریزاندامه ریزجانداران، ریزاندامگان= میکروارگانیسم ها

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

زیمان، گردایه ( مجموعه ) های بزرگ زیست گیتایی با گونه های گیاهی و جانوری ویژه.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

ریززیمان، ریززیمانها گردایه هایی از ریزجانداران

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

زیست گیتاییک

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

زیست گیتایی

پیشنهاد
٠

گوارزی، گوارزیست، گوارزیان، گوارزیستان

پیشنهاد
٠

زبانزد یا فرواژه ی [مشت را تو رفتن]، گواژه ( کنایه ) از وادادن و کوتاه آمدن و یا رها کردن چیزی از روی نبود توانایی در بدست آوردن آن است. در جایی که ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

کشمکش، ستیزه گویی، تنش

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

گواژه، پوشواژه، گواژه= گوشه کنایه، سخن پوشیده و نارُک

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

"اسب زین کرده" استعاره از یک کار یا کنونه ( حالت ) آماده، ساخته پرداخته، لقمه آماده

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

ساخته پرداخته اسب زین کرده

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

تا کی بچه بودن و بچگی کردن؟! چه کارشناسی داشته باشی چه نداشته باشی باید پایبند و پاسخگو باشی، باید بزرگ بشی.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پِیآوا، پی آوا، واژه ای پیشنهادی ست به جای وُیس ( voice ) در پندارگاه ( فضای مجازی ) ، پیآوا= پیام آوا، آواپیام

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آوا، پِی آوا، پیآوا، به جای وُیس در پیامرسانها. پیآوا= پیام آوا زبان پارسی نیازی به واژگان بیگانه ندارد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آوا، پِیآوا، پی آوا، پیام آوا

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مُشتی : رسولی با وی نامزد کردند با مشتی عشوه و پیغام. ( تاریخ بیهقی ) . از بیت المال بر او چیزی بازگشت ، اما مشتی زوائد فراهم نهاده اند. ( تاریخ بی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مُشتی: تعدادی، مقداری پس مشتی رند را سیم دادند که سنگ زنند و مرد [ حسنک ] خود مرده بود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 184 ) . مشتی غوغا و مفسدان که جمع آمد ...