پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٢,٥٥٥)

بازدید
٣,٨٢٠
تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

برآمدن= طلوع کردن، برآمد و برآیش=طلوع

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
١

جناب یوسفی می توانی بگویی در کدام نسخه ی کهن و دستنویس واژه ی پهلوی را به ریخت پایگاوی نوشته است؟ شاید بگویی برو از خود جهانگیر تاوادیا بپرس! خب باشد ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

دلی، دلبخواهی

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

اندیشه رها، آزاد، آرام

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
١

درود بر کاربر ذریه برای این خواسته می توانید از واژه های [نشیب یا نشیبگاه] بهره ببرید.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

خورآمد برآمد خورشید یا طلوع خورشید

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

خورشُد رفتن خورشید، فروشُد خورشید خورشد= غروب خورشید

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

برآمد= طلوع خورآمد= آمدن خورشید، طلوع خورشید، sunrise فروشُد= غروب خورشُد= رفتن خورشید، غروب خورشید، sunset

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

فروشُد= غروب خورشُد= رفتن خورشید، غروب خورشید، sunset برآمد= طلوع خورآمد= آمدن خورشید، طلوع خورشید، sunrise

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

خورشُد فروشُد خورشید

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

خورآمد، برآمدِ خورشید

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

"برآمد" برآمدن= بالا آمدن، برآمد= طلوع فروشد= غروب چو فردا برآید خور از خاوران برآئیم یکسر به مازندران. فردوسی. بس زود برآمد ز فلک کوکب سعدم چه سو ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

"فروشُد" فروشدن، پایین رفتن واژه ی فروشد به جای غروب و برآمد به جای طلوع. بس زود برآمد ز فلک کوکب سعدم چه سود که در وقت فروشد چو برآمد. مسعودسعد. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

از، از سرِ در برخی جاها " از" و "از سرِ" بجای به خاطرِ و به علتِ گریه او " از" خوشحالی ست. این سخن او "از سر" شکم سیری بود!

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

در پیِ بهرِ

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

در پیِ بهرِ

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

دگرش پذیر

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

دگرش پذیر

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

درود پشیمان=پیشِمان این واژه در خاستگاهها و پسگشتهای کهنِ پارسی دری و پهلوی به ریخت پشیمان نوشته شده نه پیشمان. هرچند می توان گفت [پشی] ریخت دیگری ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

گیتی پرستی

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سرآمد، بلندپایه، پیشرفته

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

مبدل شدن= دگر شدن، دگر گشتن، دگردیس شدن مبدل کردن= دگر کردن، دگرش دادن، دگردیس کردن

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

دگر کردن، دگرش دادن

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

دگر گشتن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

پادکار، چاره جویی

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

پادکار، چاره جویی، واکنش

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٤

دوستمان مهر ورزیده فرمودند که فارسی کنونی پیوندی با پهلوی ندارد تنها شمارگان یکسان است بازمانده اش از کجا آمده خدا می داند لابد از ترکی آمده! بنده خد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٤

درود [ازم استدی] ترکی است؟!!! ازم ترکی است یا استدی؟ از ( افزونواژ یا حرف اضافه ) که ریشه در پارسی میانه یا همان پهلوی دارد، فرنام یا ضمیر چسبان _َ م ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اشاره به= نمایاندنِ، نشان دادنِ

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آب بی یون، آب یون زدوده، آب وایونیده فرآیند ساخت این آب با آب چکیده ( مقطر ) یکسان نیست، آب چکیده به روش چکانش ( تقطیر ) بدست می آید ولی آب یون زدو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بی یون، یون زدوده، وایونیده، آب دیونیزه= آب یون زدوده، آب وایونیده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یونیده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وایونش، یونزدایش

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آب بی یون، آب یون زدوده فرآیند ساخت این آب با آب چکیده ( مقطر ) یکسان نیست، آب چکیده به روش چکانش ( تقطیر ) بدست می آید ولی آب یون زدوده به روش برق ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یون زدوده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تبارگروه، تک گروه، واژه ی [تک گروه] گرته برداشته از هاپلوگروپ است ولی [تبارگروه] دانشی تر و چمرسان تر است. هر تبارگروه خود به چند زیرگروه و زیرشاخ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تبارگروه، تک گروه، واژه ی [تک گروه] گرته برداشته از هاپلوگروپ است ولی [تبارگروه] دانشی تر و چمرسان تر است. هر تبارگروه خود به چند زیرگروه و زیرشاخ ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تبارگروه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
-٤٩

زبان آذری گونه ای از پهلوی و نام زبان کهن مردم آذربایگان پیش از روامندی ترکی است. یاقوت حموی جهانگرد سده ۷ هجری: [زبان مردم آذربایجان فارسی معرّب اس ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درود واژه ی کیوت یک واژه ی پارسی میانه ( پهلوی ) ست به چم جعبه، صندوقچه. کیوت به چم بانمک و تودل برو و لوسِ بیمزه یا بامزه و. . . پیوندی با پارسی ند ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیمان شکنانه ( بندواژ یا قید ) ناسپاسانه، خیانتکارانه پیمان شکنانه: به روش پیمان شکنان، ویژگی کاری که از روی پیمان شکنی انجام گیرد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ناسپاسانه ( بندواژ یا قید ) به روش ناسپاسان، ویژگی کاری که از روی ناسپاسی انجام گیرد. نمک نشناسانه، خیانتکارانه، پیمان شکنانه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیمان شکنانه، ناسپاسانه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تلخیها، ناگواریها، ناخوشایندیها، بدبیاریها

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ویژگانه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ویژگانه، ویژگانه را می توان به جای [شخصی، خصوصی] به کار برد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نمایی، توانی

پیشنهاد
٠

خودهوش خودهوشمند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با سرافرازی، با سربلندی و افتخار

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سرافرازانه سربلندانه