پیشنهادهای مهدی کشاورز (٣,٢٨٨)
شکیبیدن، دست نگه داشتن= صبر کردن صبر کن= بشکیب، دست نگه دار
مصونیت از کیفر= بی کیفری، بی کیفرمانی، بی کیفرشدگی
بیکیفری سیاسی بی کیفرمانی سیاسی
بی کیفرمانی
انبسته = بهم بسته، لخته شده، دلَمه شده، ژله ای شده، ماسیده
اَنبَستی، دلَمه ای، شله ای، شُلکی
لخته کردن، دَلَمه کردن، ماسوندن، اَنبستن
" اَنبَستار" انبستار= بهم بسته شدن، لخته شدن، ماسیدن، ژلاتینی شدن
" اَنبَستار" انبستار= بهم بسته شدن، ماسیدن، لخته شدن، ژلاتینی شدن
انبستار [بنواژنام، اسم مصدر] = دَلَمه شدن، بهم بسته شدن، ماسیدن، لخته شدن، ژله ای شدن، انبسته= دلَمه شده، لخته شده، بهم بسته شده، ماسیده
شُله، شلک
شله، شُلک
مزد، بِمُزد؛ بمزد دادن/کردن= اجاره دادن/کردن، مزدگر= موجر، مزدنشین= اجاره نشین
مزدگر= موجر، مزدنشین= اجاره نشین، بمزد دادن/کردن= اجاره کردن/دادن
مزدنشین= اجاره نشین، مزدگر= موجر، بمزد کردن/دادن= اجاره کردن/دادن
هوزیان، خوزیان
رَگنِی ( رگ نی ) ، رگنا ( رگ نای )
سوزنی، سوزنزده
سوزنی، سوزنزده
"رگنا" / "رگنِی" رگنا: رگ - نا ( نای، نِی ) = نی یا لوله ی باریکی که در رگ نهاده می شود. رگ نی
مَنداب
رگنا، رگنای، رگنِی ( رگ نِی ) نِیچه، نایچه، نایول، نایوله [پسوند کوچکساز - وله در پارسی و - ولا ( ula - ) در لاتین همبهرند]
شَله=قصاص؛ شله کردند مرد را پس از آن رفت سوی جهنم آن نادان. سنایی
واژه ی عامیانه چلمن شاید کوتاه شده ی چلمنگ باشد و این دومی آمیخته از دو واژه [چل - منگ] هر دو به چم گیج و خرفت. یا اینکه چلمن ساختاری همچو واژه های ...
داغندش، داغندی شدن؛ داغند= داغ قند= کارامل
"داغَند" داغند واژه ای پیشنهادیست بجای کارامل. داغند= داغ قند، قند داغ شده، داغندیدن= داغندی شدن، کاراملی شدن داغنداندن= داغندی کردن داغندش= کار ...
داغندش= کاراملیزاسیون داغندیدن= داغندی شدن= کاراملی شدن داغند=داغ قند=کارامل
داغندیدن، داغندی شدن داغند= داغ قند=کارامل
داغَند؛ داغند= داغ قند= کارامل
داغندش= کاراملیزاسیون داغندیدن= داغندی شدن، کاراملی شدن داغند= داغ قند= کارامل
"داغند" داغند= داغ قند، قند داغ شده=کارامل داغندیدن= داغندی شدن، کاراملی شدن داغندش= کاراملیزاسیون
گوشتین؛ گوشتین= مزه ی گوشتی و خوشمزه، مانند شیرین که از نام شیر گرفته شده است.
می توان واژه ی گوشتین را بجای واژه ی بیگانه اومامی بکار گرفت. گوشتین= مزه ی گوشتی، مزه ی پنجم
"گوشتین" مزه ی گوشتین برگرفته از نامواژه ی گوشت، مانند مزه ی شیرین که برگرفته از شیر است.
در گفتار عامیانه: عُرضه= دستُ پا، عرضه داشتن= دستُ پا، با عرضه: دستُ پادار بی عرضه= بی دستُ پا
پیوند میان شیرینی گز با درختچه ی گز: درختچه ی گز بوته ای گرمادوست، کم آب و سازگار به بومهای بیابانی و شور و درخور برای بیابان زدایی ست. بر روی نوشاخ ...
پالودن، پالایش
بر روی نوشاخه های درختچه گز شپشکی می زید که با مکیدن شیره درخت خوراک می گیرد، این شیره دارای قند فراوان و اندکی پروتئین است؛ تارپای زیَنده بر روی گز ...
ترانگبین، ترنجبین، عسلک؛ ماده ای قنددار و تراویده از شته های یک گیاه است. شته ها یا شپشک ها برای خوراک خود، شیره ی گیاه را می مکند که دارای قند بال ...
هازمان تباه، هازمانتباه، تباه کننده ی جامعه
از توان، ازتوان، هنگام توانش
از دیدن
هنگام نیاز
هنگام نیاز
بایدگاه، بایستگاه از بایست، هنگام نیاز
از خواست، ازخواست= عندالمطالبه، از توان، ازتوان= عندالاستطاعه
از توان، ازتوان - عندالمطالبه= از خواست، ازخواست
توان، توانش، توانستار
کله گنده، دم کلفت
ابرفروشگاه