پیشنهادهای مهدی کشاورز (١,٩٢٣)
دگریدن یا دگریستن= عوض کردن، تغییر دادن. بِدِگر= عوض کن، تغییر بده
دگریدن یا دگریستن= عوض کردن، تغییر دادن. بِدِگر= عوض کن، تغییر بده
"پیمایش" واژه ی پیمایش به چم اندازه گرفتن، سنجیدن را می توانیم به جای نقد یا انتقاد به کار گیری کنیم.
سویِگان
"داریدن" به جای ساپورت کردن [تو برو جلو، من دارمت] [ آموزگار به سرپرست ( گرداننده یا مدیر ) آموزشگاه: من نمی تونم این همه بچه ی تخس رو بدارم!]
"داریدن" به جای ساپورت کردن [تو برو جلو، من دارمت] [ آموزگار به سرپرست ( گرداننده یا مدیر ) آموزشگاه: من نمی تونم این همه بچه ی تخس رو بدارم!]
درود بر جناب نقدی ارجمند سخنتان درست است ولی آیا قانونی هست که فرمان دهد پیشوند را نمی توان در جایگاه یک بن جداگانه به آن نگریست و نباید از آن کارواژ ...
"کژچیم" چیم= دلیل، علت، کژچیم= چیم و دلیل ناراست و گمراه کننده. 𐬐𐬀𐬲𐬗𐬌𐬨=کژچیم. اگر واژه [دژشوند] نیز به کار رود به گمانم بهتر است که به همین ...
واژه ی "چیم"= [دلیل، معنی] است اینک می توانیم از روی آن و با بهره گیری از یک پیشوند، برابرواژه ای به جای مغلطه[=دلیلِ ناراست و گمراه کننده] بسازیم ما ...
[کوشیا] نام سرزمین اتیوپی در نسکها ( کتابها ) ی پهلوی. مردم این سرزمین خود را از دودمان کوش فرزند حام پسر نوح پیامبر می دانسته اند.
واژه ی [واژگون] واژه ای ست پارسی که در بنیاد از واژه ی پهلوی [اَپاچ کون] به چم سرنگون یا وارونه گرفته شده. پیشوند [اَپاچ] یا [اَباز] به چمهای دوباره ...
بی چیم برگرفته از واژه ی پهلوی ابی چیم[𐬀𐬠𐬌𐬗𐬌𐬨]
"بینام" در پهلوی اَبی نام[𐬀𐬠𐬌𐬥𐬁𐬨]=مجهول، ناشناس
ناهنجاری زا
"درشت سری" ناهنجاری مادرزادی که در آن، سر نوزاد هنگام زایش، بزرگتر از اندازه ی هنجار و طبیعی ست. این حالت از روی بسته بودن آبراه مغزی نخاعی در سر رو ...
"درشت سری" ناهنجاری مادرزادی که در آن، سر نوزاد هنگام زایش، بزرگتر از اندازه ی هنجار و طبیعی ست. این حالت به خاطر بسته بودن آبراه مغزی نخاعی در سر ر ...
مغزآسیبی هرگونه آسیب به مغز در پی کوبش یا ضربه، خونریزی مغزی، سکته، توده خوش خیم یا بدخیم مغزی، عفونت های ویروسیک یا باکتریک مغزی و. . . مغزآسیبی= ا ...
مغزاسیبی، مغز آسیبی
واژه ی آماس را می توان در جایگاه پسوند به جای پسوند لاتین آیتیس ( itis ) به کارگیری کرد مانند مغزاماس به جای انسفالیت یا انسفالایتیس.
مغزاماس، مغز آماس واژه ی آماس به چم [التهاب، ورم] را می توان در جایگاه پسوند به جای پسوند آیتیس ( itis ) لاتین و برای نشان دادن آماس و التهاب یک اندا ...
مغزاماس
مغزاسیبی، مغز آسیبی
"مغزاماس" می توان واژه آماس به چم [التهاب و ورم] را در جایگاه پیشوند به کار گرفت: مغزاماس به جای آنسفالیت یا انسفالایتیس
" کاوَکاماس" کاوک= سینوس آماس= ورم، التهاب؛ برابر با پسوند itis ( آیتیس ) در لاتین. آماس در ریخت پسوندی می تواند به دیس [آم] نیز کوتاه شود. کاوکاما ...
" کاوَکاماس" کاوک= سینوس آماس= ورم، التهاب؛ برابر با پسوند itis ( آیتیس ) در لاتین. آماس در ریخت پسوندی می تواند به دیس [آم] نیز کوتاه شود. کاوکاما ...
می توانیم از واژه ی " گُنج" به جای حجم بهره ببریم و واژه ی گنجایش را به جای ظرفیت به کار بگیریم.
می توانیم از واژه ی " گُنج" به جای حجم بهره ببریم و واژه ی گنجایش را به جای ظرفیت به کار بگیریم.
" گُنج" گُنج به جای حجم و گنجایش به جای ظرفیت یا حجم درونی
کاوَک، کاواک، کاویده
متذکر شدن= به آگاهی رساندن، آگاهنده شدن، گفتن
گفتن، به آگاهی رساندن
پادش
دریافتی
باینده= موجب، واجب کننده
"باینده" باینده از کارواژه ی [بایستن] ناینده= سالبه ناینده از کارواژه ی [نایستن]
"ناینده" ناینده از کارواژه ی [نایستن] موجبه= باینده باینده از کارواژه ی [بایستن]
"ناینده" ناینده از کارواژه ی [نایستن]
دُژوَند، دژشَوند، شوند و دلیل نادرست و گمراه کننده. واجهای /ژ/ و /ش/ به خاطر داشتن واجگاهِ ( مخرج واجیِ ) یکسان، درکنار یکدیگر که بیایند یکی از آنه ...
دُژوَند، دژشَوند، شوند و دلیل نادرست، گمراه کننده. واجهای /ژ/ و /ش/ به خاطر داشتن واجگاهِ ( مخرج واجیِ ) یکسان، درکنار یکدیگر که بیایند یکی از آنها ...
"رسیده" او اتهام های وارده را رد کرد. او انگ های رسیده را نپذیرفت.
" اَنگیده" انگ به چم اتهام یا گناهی که هنوز استوار ( ثابت ) نشده. انگیده ( انگ خورده=متهم ) کسی ست که در جایگاه انگ ( مظان اتهام ) است و هنوز گناهش ...
گزینمان
رگ توده واژه ای ست برساخته که می توان به جای واژه ی بیگانه ی همانژیوم به کارگیری کرد.
رگ توده، رگتوده
پارش
"پارش" پارش به جای جزئیت ( جزئی بودن ) و نیز به جای تقسیم
"هَمِش" همیدن یا همادن= کل بودن، کلیت= هر چیز که همگانی بوده و دربرگیرنده همه پارِگان ( اجزاء ) باشد. هماد= کل [مانند نهاد از نهادن] همادی= کلی هماد ...
"هَمِش" همیدن یا همادن= کل بودن، کلیت= هر چیز که همگانی بوده و دربرگیرنده همه پارِگان ( اجزاء ) باشد. هماد= کل [مانند نهاد از نهادن] همادی= کلی هماد ...
اینگونه که نگریسته می شود واژه ی نشیمن باید کوتاه شده ی [نشینمان] باشد که به ریخت نشیمن درآمده. بن کنونی از کارواژه ی نشستن پسوند نامسازِ "مان": نشی ...
آس به چم آسیا یا آسیاب است درواقع آس از گونه های دستی، آبی، بادی و ستورگرد بوده است. و آسیدن به چم آسیاب کردن خواهد بود، می توان پنداشت که کارواژه ی ...