پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (١,٩٢٣)

بازدید
٢,٦٢٥
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

پاس، پاسش[𐬞𐬁𐬯، 𐬞𐬁𐬯𐬈𐬱]

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گون، گونش[𐬔𐬎𐬥، 𐬔𐬎𐬥𐬈𐬱] چگونه= چه حالتی، چه وضعیتی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گون، گونش چگونه= چه وضعیتی، چه حالتی

پیشنهاد
١

"دین دبیره" الفبای اوستایی یا دین دبیره ( 𐬛𐬌𐬥 𐬛𐬀𐬠𐬌𐬭𐬈 ) یکی از بهترین و رساترین دبیره ها یا خطهای الفبایی ساخته دست بشر است که در زمان ساسانی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"کِلک" دبیره به چم [خط الفبایی] است و نگاره را نیز می توانیم به جای واژه ی تازیِ [تصویر] به کار ببریم. واژه ی کِلک به چم قلم و خامه است ولی امروزه ک ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کِلک فرنگی احوال دل به کلک فرنگی نوشته ایم خوش سرمه در گلوی قلم کرده ایم ما. ارادت خان واضح ( از آنندراج ) .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گماشتگان، پیشکاران، کاریاران، پادوها، نوکران، چاکران

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

فرانکی، فرانسیک

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تو را من چشم در راهم شباهنگام که می گیرند در شاخ تَلاجَن سایه ها رنگ سیاهی، وزآن دلخستگانت راست اندوهی فراهم، تو را من چشم در راهم.

پیشنهاد
١

کلید در گنج حکیم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همریختی در زیست شناسی: همانندی ساختمان و ریختِ ( شکل ) سازواره هایی که به گونه ها و نژادهای گوناگون وابسته هستند، جور ریختی، در شیمی: همانندی بلوره ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در زیست شناسی: جورریختی، همریختی= همانندی ساختمان و ریخت ( شکل ) سازواره هایی که به گونه ها و نژادهای گوناگون وابسته هستند. در شیمی: جوربلوری، همری ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زیست شناسی: جورریخت، همریخت= جانور یا گیاه و یا گروهی که همسان با جانور یا گیاه و یا گروه دیگری است. در شیمی: جوربلور، همریخت= بلورهای همسان با ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شناسش ها

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

"سُرایش" واژه ی سرایش به جای نظم در ادبیات. سرودن= به نظم درآوردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نویسنده ی برزونامه بر پایه ی یکی از دستنویسهای این کتاب، رزمی سرایی به نام "شمس الدین محمد کوسج" است. در دست نویس برزونامه در کتابخانه کمبریج، یک با ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

نیک بنگر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

نیک نگریستن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

نیک نگری، نیک نگریستن= دقت کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

وردیدن یا ورتیتن در پهلوی همان گردیدن است در پارسی نو. دگرش واج /و/ به /گ/ از پارسی میانه به پارسی نو بسیار دیده می شود. از این کارواژه ی کهن می تو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وردا= متغیر واژه ی "وَردا" فروزه ی کُناکی از کارواژه ی "وردیدن" است مانند بینا، شنوا، گویا، پویا و. . . وردیدن= گردیدن، تغییر کردن واژه ی وردا را می ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی یوز، بن کنونی کارواژه ی "یوختن" و "یوزیدن"به چم جستن، جستجو کردن است. یوزپلنگ جانوری بوده که از گذشته های دور به سادگی دست آموز انسان می شد و ...

پیشنهاد
٠

دادگاه بازنگری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بازنگری خواستن

پیشنهاد
١

بازنگرخواه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازنگرشی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازنگرانه، بازبینانه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میخگاه یا سرآسه، سرآسه: دو قطب زمین در دو سوی آسه ( محور ) زمین جای می گیرند بنابراین نوواژه ی سرآسه را نیز می توان درنگریست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کارواژه ی وَردیدن یا ورتیتن پهلوی که امروزه در پارسی نو به ریخت گردیدن درآمده به چم چرخیدن، گردیدن، تغییر دادن بوده است. دگردیسی واج /گ/ به /و/ از پ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دانش نهان

پیشنهاد
٠

بازنگری خواهی

پیشنهاد
٠

بازدیدن، بازنگریستن بازبینی کردن، بازنگری کردن وادیدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بازنگری، بازبینی، بازنگری یا بازبینی پرونده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

" وَردا" کارواژه ی پارسی میانه [وردیدن] همریشه با variation در انگلیک و werden در آلمانی که در پارسی نو به گردیدن دگردیس شده را نیز در زمینه های دانش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"وَرداندن" وردیدن کارواژه ای کهن از پارسی میانه که امروز به ریخت گردیدن دگردیس شده. ورداندن ( گرداندن ) که کارواژه گذرای ( متعدی ) آن است را می توان ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

" وَردیدن" کارواژه ی پارسی میانه وردیدن همریشه با variation در انگلیک و werden در آلمانی که در پارسی نو به گردیدن دگردیس شده را نیز در زمینه های دانش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

" وَردیدن" کارواژه ی پارسی میانه وردیدن همریشه با variation در انگلیک و werden در آلمانی که در پارسی نو به گردیدن دگردیس شده را نیز در زمینه های دانش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

"وَردایی" وردایی از کارواژه ی کهن "وردیدن" در پارسی میانه به چم گردیدن، تغییر کردن. وردش= تغییر= variation وردا= متغیر= variant وردایی= مغایرت= va ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"وَردا" Variation یا واریاسیون که به [تغییر کردن، گردیدن] برگردان می شود همان [وردیدن] در زبان پارسیک ( پارسی میانه ) بوده است. جابجایی واجِ /و/ به ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

"وَردش" Variation یا واریاسیون که به [تغییر کردن، گردیدن] برگردان می شود همان [وردیدن] در زبان پارسیک ( پارسی میانه ) بوده است. جابجایی واجِ /و/ به ...

پیشنهاد
٠

خشودن، خشولیدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیرانوشتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیرانوشت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

"ریژه" ریژه: ریز ژه ( پسوند کوچکساز مانند مژه، نایژه ) ریزژه، ریژه به چم بسیار ریز که می تواند جایگزینی به جای واژه ی اتم باشد. شاید گفته شود اتم ر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

درود جناب علیخانی فرنود ( دلیل ) شما بر این که تکواژ "مر یا مار" در نهمار به چم [بار، دفعه] است چیست؟ در این تارنما یکی از چمهای مر، بار و دفعه گفته ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کُمبوزه، سفت چه، سفچه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کم اندامی، کمندامی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ولنگاری، آسانگیری، ساده گیری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ولنگار، آسانگیر،

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ولنگاری، آسانگیری