تعارض

/ta~Aroz/

مترادف تعارض: اختلاف، تخالف، تعاند، خلاف ورزی، دشمنی، ستیز، عناد، عنادورزی، کشمکش، معارضه، خلاف ورزی کردن، متعرض شدن، ناسازگاری

معنی انگلیسی:
opposition, conflict

لغت نامه دهخدا

تعارض. [ ت َ رُ ] ( ع مص ) یکدیگر را پیش آمدن. ( زوزنی ).خلاف یکدیگر آمدن خبر و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). معارضه کردن یکی با دیگری. ( از اقرب الموارد ) : کفشگر در معرض تعارض درحال سر تفکر به گریبان حیرت فروبرد. ( ترجمه محاسن اصفهان ). || ( اصطلاح اصول ) هرگاه یکی از دو دلیل حکمی را اثبات کند و دیگری نفی آن را به طوری که جمعبین مدلول آن دو دلیل ممکن نباشد گویند بین آن دو دلیل تعارض است و آن دو را نسبت به یکدیگر متعارض گویند. چنانکه یکی از دو دلیل وجوب و دیگری حرمت عملی خاص را بیان کند. بنابراین هرگاه بتوان بین مدلول دو دلیل بنحوی سازواری داد چنانکه مثلاً مدلول یکی از دودلیل عام و دیگری خاص باشد یا مدلول دیگری حاکم بر مدلول دیگری یا رافع آن بود بین آنها تعارضی نیست.

فرهنگ فارسی

متعرض ومزاحم شدن، باهم خلاف کردن، اختلاف داشتن
۱ -( مصدر ) خلاف یکدیگر ورزیدن متعرض یکدیگر شدن با هم اختلاف داشتن . ۲ - ( اسم ) خلاف ورزی معارضه . جمع : تعارضات .

فرهنگ معین

(تَ رُ ) [ ع . ] (مص ل . ) متعرض یکدیگر شدن ، ناسازگاری کردن .

فرهنگ عمید

۱. اختلاف داشتن.
۲. [قدیمی] متعرض و مزاحم یکدیگر شدن.
۳. [قدیمی] با هم مخالفت کردن.

فرهنگستان زبان و ادب

{conflict} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] منازعۀ آشکار و غالباً مستمر بین طرف های ناسازگار و متخاصم

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تعارض (ابهام زدایی). واژه تعارض ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تعارض (فقه الحدیث)، یکی از شاخه های فقه الحدیث، به معنای شناخت تعارض اخبار و اختلاف روایات• تعارض ادله (اصول)، نافی میان مدلول - یا دلالت - دو یا چند دلیل• اقسام تعارض، اقسام تعارض مطرح در اصول فقه
...

[ویکی فقه] تعارض (فقه الحدیث). یکی از شاخه های فقه الحدیث، شناخت تعارض اخبار و اختلاف روایات است. بسیاری از آرای گوناگون، ریشه در اختلاف احادیث دارد. دانستن اسباب اختلاف و راه علاج آن، در وحدت آرا و نزدیک شدن به صواب و حقیقت، بسی مؤثر است و پیشینیان، تبحّر در آن را نشانه رسیدن به مرتبت اجتهاد و جواز نشستن بر مسند فتوا می دانستند. شاطبی گفته است:من لم یعرف مواضع الإختلاف لم یبلغ درجة الإجتهاد؛ آنکه ریشه های اختلاف را نداند، به مرتبه اجتهاد نرسیده است.و نیز گفته اند:لا ینبغی لمن لایعرف الإختلاف أن یفتی؛ سزاوار نیست آنکه اختلاف را نمی داند، فتوا دهد.
برخی از فقیهان شیعی بر این باورند که:مهم ترین بحث تعارض ادلّه، مسئله اسباب اختلاف حدیث است؛ چرا که اگر فقیه بر این اسباب احاطه پیدا کند، خواهد توانست میان اخبار مختلف، جمع عرفی برقرار کند و نیازمند مراجعه به روایات علاجیه نخواهد بود. اختلاف اخبار همیشه از اسباب طعن نحله ها و فرقه های مذهبی بر یکدیگر بوده است. ابن قتیبه در برابر طعن متکلمان و طرح اختلاف اخبار و تضاد آن، «تأویل مختلف الحدیث» را می نگارد و بدان پاسخ می گوید. دیگران نیز با همین انگیزه، دست به تألیف زده اند.از آنجا که این مسئله نتایج کلامی و فقهی بسیار دارد، از دوره های آغازین تاریخ اسلام، دغدغه ذهنی محدّثان و متکلمان و فقیهان بوده است و برای حل آن، گفتگوها، پرسش و پاسخ ها و نوشته های فراوان عرضه داشته اند. نگاهی به پیشینه این موضوع، میزان اهتمام عالمان مسلمان را بدان نشان می دهد.در کتب حدیث شیعه به عناوین ابوابی از این دست برمی خوریم: اختلاف الحدیث، وجوب الجمع بین الأحادیث المختلفة و کیفیة العمل بها، علل اختلاف الأخبار و کیفیة الجمع بینها، و…. چنین عناوینی، نشان دهنده مطرح بودن جدّی مسئله تعارض اخبار در قرون نخستین تاریخ اسلام است.
عالمان شیعی
عالمان شیعی، از همان زمان، دست به تحریر نوشته هایی در این زمینه برده اند:۱یونس بن عبدالرحمان (ق۲)، ۲ محمد بن ابی عمیر(م۲۱۷ق)، ۳ و احمد بن محمد بن خالد برقی (م۲۸۰ق)، که هر یک کتبی با عنوان «کتاب اختلاف الحدیث» تألیف کرده اند.۴ عبداللّه بن جعفر حمیری (ح۲۹۰ق)، ۵ و محمد بن احمد بن داوود (م۳۶۸ق)، که هر یک با عنوان «کتاب الحدیثین المختلفین» دست به نگارش زده اند.۶ سید رضی(م۴۱۳ق) کتاب «جواب المسائل فی اختلاف الأخبار» را تحریر کرده است.۷ احمد بن عبدالواحد بن احمد البزاز (ق۵) نیز «کتاب الحدیثین المختلفین» تألیف کرده است. ۸ گسترده ترین تألیف محدّثان شیعی، «الاستبصار فی ما اختلف من الأخبار» نوشته شیخ طوسی (۳۸۵۴۶۰ق) است.۹ وحید بهبهانی (م۱۳۰۵ق) کتاب «الجمع بین الأخبار المتعارضة » را تألیف کرده است. با اسف فراوان، بجز «استبصار»، نشانی از سایر نوشته ها در دست نیست.
عالمان اهل سنت
عالمان اهل سنّت نیز از اوائل قرن سوم، دست به نگارش در این موضوع زده اند:۱ ابن ادریس شافعی (م۲۰۴ق) کتاب «اختلاف الحدیث» را تألیف کرد.این کتاب، بارها به طبع رسیده و تحقیق های متعددی از آن، در دسترس است:الف. اختلاف الحدیث، تحقیق: احمد عبدالعزیز، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۶ق.ب. اختلاف الحدیث، اشراف: مکتب البحوث و الدراسات، دارالفکر.ج. اختلاف الحدیث، تحقیق: عامر احمد حمید، مؤسسة الکتب الثقافیة.د. اختلاف الحدیث، تحقیق: ابراهیم الصبیحی (رسالة ماجیستر)، الریاض، جامعة الامام محمد بن سعود، ۱۴۰۰ق.۲ ابن قتیبه دینوری (م۲۷۶ق) «تأویل مختلف الحدیث» را نوشت.این کتاب نیز با تحقیق های متعدد به طبع رسیده است:الف. تأویل مختلف الحدیث، دارالکتاب العربی، بیروت،۱۳۹۰ق و مکتبة المتنبی، قاهرة، ۱۴۰۰ق.ب. تأویل مختلف الحدیث، صححه و نقحه: اسماعیل الخطیب الأشعری، مکتبة المعارف، طائف، ۱۴۰۰ق.ج. تأویل مختلف الحدیث، تحقیق: سید احمد صقر، داراحیاء الکتب العربیة، قاهرة، ۱۳۷۸ق.د. تأویل مختلف الحدیث، تصحیح و ضبط: محمد زهری النجار، الدار القومیة للطباعة والنشر، قاهرة، ۱۳۸۶ق.ه. تأویل مختلف الحدیث، تحقیق: عبدالقادر احمد عطا، دارالکتب الاسلامیة، قاهرة، ۱۴۰۲ق و مؤسسة الکتب الثقافیة.و. تأویل مختلف الحدیث، تصحیح: محمود شکری الآلوسی( بغداد) محمود شابندرزاده (قاهرة)، مطبعة کردستان العلمیة، ۱۳۳۶ق.ز. تأویل مختلف الحدیث، عالم الکتب.ح. تأویل مختلف الحدیث، دارالجیل.۳ابن جریر طبری (م۳۱۰ق) «تهذیب الآثار» را به قلم آورد.این کتاب نیز بارها تحقیق و منتشر شده است:الف. تهذیب الآثار، تحقیق: محمود محمد شاکر، القاهرة، مطبعة الهدی، ۱۴۰۳ق.ب. تهذیب الآثار، تحقیق: ناصر بن سعد الرشید و عبدالقیوم عبد رب النبی، مکة، مطابع الصفا، ۱۴۰۶ق.۴-ابو جعفر الطحاوی (م۳۲۱ق) دو کتاب «شرح معانی الآثار»این کتاب نیز بارها تحقیق شده و به طبع رسیده است:الف: شرح معانی الآثار، تصحیح: حمیدالدین الفیض آبادی، کلکتة، المطبعة الاسلامیة، ۱۳۷۵ق.ب. شرح معانی الآثار، تحقیق: محمد زهری النجار محمد سیدجادالحق، القاهرة، مطبعة الأنوار المحمدیة، ۱۳۸۹ق و بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۷ق.۵- «مشکل الآثار»این کتاب، دوبار به چاپ رسیده است:الف. مشکل الآثار، حیدرآباد، مطبعة مجلس دائرة المعارف النظامیة، ۱۳۳۳ق، ۴مجلد.ب. مشکل الآثار، القاهرة، مؤسسة قرطبة السلفیة، ۱۴۰۰ق، ۴مجلد را نگاشت.۶ ابن بشرآمدی (م۳۷۰ق) «المؤتلف و المختلف» را نوشت.این کتاب در قاهره، به سال۱۳۸۱قمری در ۳۰۶ صفحه به طبع رسیده است.۷ ابن فورک (م۴۰۶ق) «مشکل الحدیث و بیانه» را نوشت.این کتاب نیز چند بار تحقیق و چاپ شده است:الف. مشکل الحدیث و بیانه، حیدرآباد دکن، مطبعة جمعیة دائرة المعارف العثمانیة، ۱۳۶۲ق.ب.مشکل الحدیث و بیانه، تحقیق: عبدالمعطی امین قلعه چی، حلب، دارالوعی، ۱۴۰۲ق.ج. مشکل الحدیث و بیانه، تحقیق: موسی محمد علی، القاهرة، دارالکتب الحدیثة، ۱۳۹۹ق.۸ خطیب بغدادی (م۴۶۳ق) «غنیة الملتمس و ایضاح الملتبس»را تألیف نمود.این کتاب نیز تحقیق شده و به طبع رسیده است:الف.غنیة الملتمس، تحقیق: عبدالرحمان بن محمد اشرف(رسالة ماجیستر)، الریاض، جامعة الامام محمد بن سعود(کلیة أصول الدین)، ۱۴۰۳ق.ب. غنیة الملتمس، تحقیق: نظر محمد الفاریابی، الریاض، مکتبة الکویت، ۱۴۱۳ق.۹ ابن جوزی (م۵۹۷ق) «التحقیق فی اختلاف الحدیث» را سامان داد. این کتاب به تحقیق محمد حامد الفقی در قاهره، در مطبعة السنة المحمدیة، به سال ۱۳۷۳ق، به طبع رسیده است.۱۰ عبداللّه بن علی النجدی (م۱۳۵۳ق) کتاب «مشکلات الأحادیث و بیانها» را تحریر کرد. این کتاب نیز در قاهره (مطبعة الرحمانیة، ۱۳۵۳ق) و بیروت (دارالقلم، ۱۴۰۵ق) به طبع رسیده است.بجز اینها تحقیقات دیگری نیز در سالهای اخیر انجام یافته است. این همه، نشان از اهمیت مسئله دارد؛ چنانکه همین اهمیت سبب شده که از آغاز تدوین علم اصول، مسئله «تعارض ادلّه» یا «تعادل و تراجیح»، در این دانش، جایگاهی ویژه داشته باشد و در این زمینه، تألیف های بسیار انجام گیرد.در مسئله اختلاف اخبار و تعارض روایات، دو پرسش مهم و وابسته به یکدیگر، فراروی محدّثان و محققّان بوده است: یکی کشف و شناسایی علل پیدایش تعارض و اختلاف در حدیث، و دیگری چگونگی علاج و حل اختلاف. در مجموعه پژوهشهای انجام یافته، هر دو پرسش منظور نظر بوده، لیک اصولیان به بحث های نظری و انتزاعی توجه داشته و بر آن پایه راه علاج ارائه کرده اند و محدثان گرچه به بحثهای تطبیقی و عینی اهتمام داشته اند، اما آن را قاعده مند نساختند. به گمان می رسد که باید در پژوهش های جدید، این دو شیوه با یکدیگر تلفیق گردد؛ یعنی باید در دانش «اصول» و نیز «فقه الحدیث»، با نگاه قاعده سازی و استخراج قانون به سراغ نمونه ها و موارد عینی رفت.شاید بتوان به اطمینان گفت نخستین عالم اصولی که در ضمن مباحث انتزاعی تعادل و تراجیح از اسباب و زمینه های تعارض (با ذکر نمونه) سخن رانده، شهید سید محمد باقر صدر است.
اسباب تعارض
...

[ویکی فقه] تعارض (منطق). تعارض ، یکی از اصطلاحات علم منطق و به معنای اختلاف دو حکم یا دو قضیه در صدق و کذب است.
اختلاف دو حکم یا دو قضیه در صدق و کذب یا اختلاف دو استدلال که هریک به نتیجه ای نقیض نتیجه استدلال دیگر منجر گردد، را تعارض گویند. «و باشد که آن تعارض بحسب دو قوت مختلف بود، مانند عقل و وهم تا در اصل یا بحسب عقل مثلا حکم کند به یک طرف و بحسب وهم حکم کند به دیگر طرف... که مثلا بحسب عقل دانند که در موضعی تاریک شدن از خطر خالی است و به حسب وهم از آن خایف باشند».
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۳۳۰.
۱. ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۳۳۰.
خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی، ص۶۱.
...

دانشنامه آزاد فارسی

تَعارُض
(در لغت به معنای اختلاف داشتن) در اصول فقه، هرگاه دو یا چند دلیل، هم وزن در برابر یکدیگر قرار گیرند، به گونه ای که قابل جمع نباشند، و نتوان یکی را بر دیگری ترجیح داد تعارض روی می دهد و آن دو دلیل را «متعارضین» نامند. مثلاً بنابر دلیلی: «احترام محمد واجب است» اما به دلیلی دیگر «احترام محمد حرام است» وجوب احترام، مکلّف را ملزم به انجام دادن عمل و حرمت احترام او را ملزم به ترک آن می کند، انجام و انجام ندادن یک کار قابل جمع نیست. در تعارض دو دلیل، عقل حکم به تساقط می کند؛ و پس از تساقط، گویی هیچ دلیلی وجود ندارد و طبعاً باید به اصول و قواعد عملی مراجعه کرد.

پیشنهاد کاربران

ناسازی
تعارض: ناهمخوانی، ناهمگونی یا نابرابری اساسی میان دو چیز، دو بینش یا دو گفتار؛ خواه از یک چیز با چیز دیگر یا از همان چیز با خودش یا میان سخن کسی با سخنی از کسی دیگر یا میان دو سخن از یک کس. به گونه ای که نه تنها هیچ نقطه ی مشترکی میان دو چیز یا دو سخن نباشد، که همدیگر را نیز رد کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی تعارض، واژه ی ویاگات می باشد که در سنسکریت ویاگهاته vyAghAta می باشد.

مشکل، سختی ، ناراحتی، درگیری
درتضاد بودن
ناهمسانی
همسِتیزی، هم ستیزی = تعارض ( ناسازگاری دوسویه )
هم ستیز = متعارض ( هر یک از سوهای ناسازگار با دیگری )
در روانشناسی:
موقعیتی که حتما باید تصمیم بگیریم ولی قادر به تصمیم گیری و انتخاب نباشیم
تعارض به معنی در عرض هم قرار گرفتن است. از این عبارت زمانی استفاده می شود که خواسته ها و انتظارات شما و همکارانتان ظاهرا مخالف یکدیگر باشند.
هم ستیزی
ساز مخالف
دشمنی. اختلاف داشتن
ناسازگاری
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
ویژام ( سنسکریت: ویشَمَ )
ویکات ( سنسکریت: ویَکتی )
دِژایَت ( کردی: دِژایه تی )
جیاواز ( کردی: جیاوازی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس