پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٢,٦٤٠)

بازدید
٤,٢٢٩
تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارسرا از این واژه می توان به جای [محل کار] بهره گرفت.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

شاید و توانستن به جای امکان داشتن و ممکن بودن شاید=امکان دارد=ممکن بودن [در جمله ی خبری]: امکان داره دوستم هم بیاد= شاید دوستم هم بیاد . توانستن=امک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشدنی است، کار نشدی است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میانپار، میان پار، واژه ا ی گزیده شده به جای سانترومر میانپار: بخشی از فام تن که رشته های دوک هنگام تقسیم یاخته ای به آن می چسبند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امکان دارد= شاید ممکن است= شاید ممکنه ( یا امکان داره ) منم بیام. شاید منم بیام.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میانپار، میان پار

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وامواژه، وام واژه

پیشنهاد
٠

"فروواژه" فروواژه به جای اصطلاح عامیانه واژه ای که تنها در زبان مردم کاربردی است نه در نوشتار و ادب، واژه ی تراز پایین.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروواژه، واژه ای پیشنهادی ست که می تواند به جای [اصطلاح عامیانه] به کار گرفته شود.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژآمیخت

پیشنهاد
٠

زامه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زامه زایی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هله پوک= هلِ پوک، دانه ی هل تهی و پوک که نمادی از یک چیز بی ارزش یا کم ارزش است. زبانزدِ [دوست مرا یاد کن به یه هله پوک] به چمِ: ای دوست، هتا یک چی ...

پیشنهاد
٠

[دوست مرا یاد کن به یه هله پوک] این زبانزد را به کسی گویند که به ویژه پس از بازگشت از سفر، دوست یا خوشاوند خودش را فراموش کرده و با یک رهاورد یا سوغ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیازامه ای

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"گیازامه" = آنتروزویید زامه ( کامه ی نر ) در گیاهان پست مانند جلبک ها و سرخسها.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی لمس به چم بی حس و سست و فلج، همان واژه ی لَس است که در برخی گویش ها به ریخت لَسم واگویی شده و با واژه های لش، لاش و لاشه که اندریافت بی حسی و ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واژه ی لَس به چم بی حس، همان است که در زبان مردمی [لمس] گفته می شود. لس با واژه های لش، لاش و لاشه که اندریافت بی حسی و ناپویایی در آنهاست همریشه اس ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پگاه بِکام

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چِشته= طعمه خوراک اندکی که در دام نهند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیمروز خوش، نیمروز بکام

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیانه= اگزون، میانه= اینترون

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پگاه بِکام به جای صبح بخیر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پگاه بکام، روز خوش

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رِناتَن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چندلادی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیسَک

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی "میانه" به جای [اینترون]

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زیست شناسی، واژه ی "بیانه" به جای اگزون برگزیده شده است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوگرایی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیش هسته ای، جاندار پیش هسته ای

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیش هسته ای

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همتا، همسان، همانند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چلیپا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"چلیپایی شدن" جابجایی ماده ژنتیکی هنگام زادآوری ( تولید مثل ) جنسی بین فامینَک یا کروماتیدهای غیر خواهر دو فامتن ( کروموزوم ) همسان است که منجر به فا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنگامِ. . . در همگامِ. . .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قندنما، قندواره

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قندنما، قندواره

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کافتن= شکافتن، تجزیه قندکافت= شکافتن قند، قندکافت به جای گلیکولیز

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"قندکافت" کافتن= شکافتن، تجزیه قندکافت= شکافت قند

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوگلوکززایی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوگلوکززایی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سیفلیس دچار شدن، سیفلیس گرفتن، ( زبانزد ناسزاگونه )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوردن ( به لحن ناسزاگونه و زننده )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دشنام آمیز، ناسزاگونه، زننده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دشنام آمیز، ناسزاگونه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برتری جو، فزونخواه، جاه پرست، زورجو

پیشنهاد
٠

تیغبرگِ خارزبان، کاکتوس خارزبان= تیغبرگ زبان مادرشوهر

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برتری جویی، برتری خواهی زورجویی، زورگرایی، فزون خواهی، جاه پرستی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برتری جو، برتری خواه زورجو، زورگرا، فزون خواه، جاه پرست