پیشنهادهای مهدی کشاورز (٣,٢٨٨)
دستوری شدگی= دگرش یک واژه ی جداگانه به یک نشانه ی دستوری، مانند نشانواژ ( حرف نشانه ) ی کُنیکی ( مفعولی ) [را] که در پارسی دری از واژه [برای] در پهل ...
دستورانه
[در ادبیات] دستوری شدن، دگرش یک واژه به یک نشانه دستوری.
خودگردان سازی
خودگردان کردن، خودگردانش
پاک گهر
جگرآماس
جگرآماس
جگرآماس
بدردبخور، هنوز بدردبخور
بدردبخور، بدردخور، کاربردی
" گِرانیک" گرانه= قدر مطلق، گرانیک= قدر مطلقی، وابسته به قدر مطلق
گرانه= قدر مطلق، گرانیک= قدر مطلقی، وابسته به قدر مطلق، - گرانیدن= سنگین شدن، وزن یافتن گرانه= سنگینی، وزن و واژه ای پیشنهادی بجای قدر مطلق
" گِرانه" گرانه واژه ای ست که از بنواژ ( مصدر ) گرانیدن بدست آید؛ گرانیدن= سنگین شدن، وزن یافتن؛ گرانه= سنگینی، وزن؛ گرانه واژه ای پیشنهادی ست به ج ...
- سنگینی، وزن، - ( واژه ی پیشنهادی ) قدر مطلق
بنواژ= مصدر، بنواژنام= اسم مصدر، بنواژآور= حاصل مصدر
بنواژ= مصدر، بنواژنام= اسم مصدر، بنواژ آور= حاصل مصدر
گاهی می توان واژه ی "شکیبی" را بجای [تحمل] و [مقاومت به] بکار گرفت و بدین شیوه بنواژ آور ( حاصل مصدر ) ساخت: - تحمل گرما یا مقاومت به گرما= گرماشکیب ...
گاهی می توان واژه ی "شکیبی" را بجای [تحمل] و [مقاومت به] بکار گرفت و بدین شیوه بنواژ آور ( حاصل مصدر ) ساخت: - تحمل گرما یا مقاومت به گرما= گرماشکیب ...
انسولین شکیبی
گاهی می توان واژه ی "شکیبی" را بجای [تحمل] و [مقاومت به] بکار گرفت و بدین شیوه بنواژ آور ( حاصل مصدر ) ساخت: - تحمل گرما یا مقاوت به گرما= گرماشکیبی ...
بُنواژ= مصدر، بنواژآور= حاصل مصدر، بنواژنام= اسم مصدر
تاب ناوری
تاب ناوری
کدیوَر، خواجه، کدیور= صاحبخانه، زمیندار، دهدار ، ارباب خواجه= آقا، سرور، مهتر، بزرگ
در زبان باستانی لاتین نیز از اشاره گرهای این و آن برای شناس سازیِ نام بهره گیری می شد؛ در لاتین illa، ille = آن این ضمیر اشاره در گذر صدها سال، در زب ...
" کَت" واژه ی کت را می توان به جای واژه ی تازی مربع به کار گرفت. واژه ی کَت ریخت دیگری از کَد است، کت یا کد به چم خانه است مانند کدخدا، کدبانو، دان ...
در پارسی از ( این و آن ) نیز برای شناس سازی نامها بهره گیری می شود که ادامه دهنده روش کهنِ شناس سازی در پارسی باستان است. در انگلیسی نیز شناسواژه ی ...
در زبان پشتو که یک زبان ایرانیست شناسواژه ( حرف تعریف ) /دِ ، دَ/ برای شناس کردن نامها بکار می رود که برابر با the در انگلیسی ست با این تفاوت که این ...
اختربین؛ زبان پربار و کهن پارسی نیازی به واژگان بیگانه ندارد.
- دیسیک ( دیسه ای، دیس گرفته ) ؛ - ریختاری، ریختیک ( ریخت گرفته ) ؛ - ساختاری، ساختیک ( ساخت گرفته ) ؛ پسوند _یک، پسوند زابساز ( صفتساز ) در پار ...
اگر چم درست و واقعی واژه ی غیرانتفاعی را در نگاه داشته باشیم می توان یکی از برابرواژه های [نیکوکاری، نکومان، ناسودبر، ناپِی سود] را بجای آن بکار گرفت.
بنگاه نیکوکاری، نکومان
سازمان نیکوکاری، نکومان، سازمان ناپِی سود
نکومان، نیکوکاری، نا پِی سود، ناپِیسود
نکومان
خودیک، ویژه، نهانی، پنهانی، نهان وار
خودگردان کردن
خودگردانی، خودگردان کردن، خودگردانش
خودگردانده، خودگردانیده
خودگردان کردن
خودگردان سازی، خودگردانش
خودگردان سازی، خودگردانش
خودیک، خودیک: خود - پسوند صفتساز ایک در پارسی میانه. بنمونه: زندگی خودیک، معلم خودیک، آموزش خودیک، مسواک خودیک، لیوان خودیک و. . .
"خودیک"، خودیک: خود - پسوند زابساز ( صفتساز ) ایک در پهلوی. از نوواژه پیشنهادی خودیک می توان به جای واژه های تازی شخصی و گاهی خصوصی بهره گرفت. بنم ...
"خودیک" ؛ "خودگردان" - خودیک به جای خصوصی یا شخصی مانند مسواک خودیک، حوله خودیک، سخن خودیک، معلم خودیک، زندگی خودیک. - خودگردان به جای خصوصی ( نا ...
"خودگردان"؛ خودگردان بنگاهی ست که هزینه اش یا بر دوش خودش یا بر دوش خدمات گیرانِ آن بنگاه است. - [غیر انتفاعی و ناسودبر و این نامهای فریبنده چی چی ...
پندارنده؛ متصوِر بودن= پنداشتن، پندارنده بودن، گمان بردن
چین خوردگیهای زمین، زمین چهر
چین خوردگیهای زمین، پستی و بلندی زمین، زمین چهر