پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (٢,٦٣٥)

بازدید
٤,٢١٣
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بافت چوبی، بافت ریشه ای ( در گیاهان و ماده ی خوراکی )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی می توان از واژه های "ریشه ای" و یا "چوبی" به جای فیبری بهره گرفت. بافت چوبی یا ریشه ای به جای بافت فیبری در ماده ی خوراکی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بندگاه بجای بلاکچین و زنجیره ی بلوکی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بندگاه به جای بلاکچین و زنجیره بلوکی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاکشو= خاک شونده، تجزیه شونده، بازپاش= بازپاشنده، پوسپذیر= پوسنده، پوسیدگی پذیر، واکاوی پذیر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"خوراکمند" خوراکمند واژه ای پیشنهادی ست که از آن می توان به جای واژه ی تازی مغذی بهره گرفت.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوراکمند= دارای ارزش خوراکی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

خوش فرجام، نیک فرجام، نیک انجام

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

[همراه با] یا [به همراهِ] به جای [به اضافه ی]: ناهار چلو کباب داریم به اضافه ی مخلفات. ناهار چلوکباب داریم همراه با دورچین.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پگاه بِکام

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کم شنوایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

درود دوستانی که خواستار پژوهش یا بررسی زبان پهلوی اشکانی اند می توانند این زبان را برروی سکه های یافت شده از زمان اشکانی بیابند و نیز در سفالنوشته ها ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

"شانه رو" به جای اتوبوس بی آر تی می توان از واژه ی شانه رو بهره گرفت. شانه رو: اتوبوسی که از شانه ی خیابان ( بخش کناری خیابان ) گذر می کند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"شانه رو" به جای [اتوبوس بی آر تی] می توان از واژه ی شانه رو بهره گرفت. شانه رو: خودرو و یا اتوبوسی که از شانه ی خیابان ( بخش کناری خیابان ) گذر می ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

"شانه رو" به جای متروباس یا اتوبوس بی آر تی می توان از واژه ی شانه رو بهره گرفت. شانه رو: خودرویی که از شانه ی خیابان ( بخش کناری خیابان ) گذر می کن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

در سانسکریت چند واژه برای دیوار هست و از آن میان واژه ی " varaṇa वरण" درخور نگرش است. بخش نخست این واژه ( var ) به گمان بسیار با [وار] در دیوار و wa ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

زیاب، زی آب= زیست آب، آب زندگی زیاو، زی آو

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

براندازی، سرنگونی= اسقاط، ساقط کردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گُشناب، نراب، منی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الجزایر با نام باستانی [نومیدیا]

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زامه دان

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زامه راه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوساب، گُشناب شوس= منی، نراب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوسی، نرابی= seminal شوس، نراب= منی، semen

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوس، نراب واژه ی پهلوی شوس به چم نراب، منی، گُشناب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کیسَک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"شوسار" شوسار واژه ای پیشنهادی ست به جای [پروستات] شوسار: واژه ی پهلوی شوس به چم منی و پسوند کُناکی ( فاعلی ) آر. شوسار= سازنده، آورنده ی شوس

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

"شوسار" نوواژه ی شوسار به جای پروستات شوسار: واژه ی پهلوی شوس به چم منی و پسوند آر به چم آرنده، آورنده است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

"شوسار" شوسار: شوس=منی - پسوند کُناکی ( فاعلی ) آر ⬅️ شوسار.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَنمایه، تنمایه ( پروتئین ) : ماده ی سازنده ی تن جانداران

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

از نوواژه ی " تَنمایه" می توان به جای واژه ی پروتئین بهره گرفت. تنمایه= مایه یا ماده ی سازنده ی تن جانداران

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تَنمایه، "تنمایه" واژه ای پیشنهادی ست که می توان به جای واژه ی [پروتئین] به کارگیری کرد. تنمایه: مایه یا ماده بنیادینِ سازنده ی تن جانداران

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم مایِگی، هممایگی، هم مادِگی، هممادگی، ( هم ماده بودن، همجنس بودن ) همسانی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

هم مایِگی، هممایگی، همماییک، هم مادگی، هممادگی، هممادیک همماده بودن، هممایه بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

مایه، مایَک، ماته، ماتَک، ماده ( ماده ی سازنده ی یک چیز یا کالا ) ، ماتَک=ماده ( در پهلوی )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

هممایه، هم مایه، هممایَک، همماتَک، همماته ماتَک: در پهلوی= ماده، مایه، ماده ی سازنده ی یک چیز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم مایه، هممایه، هم ماده، همماده همریخت

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به اندام ( و یا بخشی از اندام ) پیوند خورده از یک جاندار به جانداری دیگر در همان گونه، "دگرپیوند" گویند. مانند کلیه پیوندی از یک انسان به انسانی دیگ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیوند زدنِ یک اندام یا بخشی از اندام یک جاندار به جانداری دیگر در همان گونه؛ مانند پیوند کلیه از یک انسان به انسانی دیگر یا پیوند قرنیه که بخشی از چش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بافتی است که از یک اندام جدا شده و به اندامی دیگر از همان تن پیوند می شود. مانند تکه استخوانی که از لگن بیمار برداشت شده و به یک استخوان شکسته ی کوت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودپیوندی: پیوند زدن بخشی از اندام یک تن به اندامی دیگر از همان تن. مانند برداشتن تکه ای از استخوان لگن و پیوند زدن آن به یک استخوان شکسته که دچار ک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شمارشی، سنجشی

پیشنهاد
٠

زیست زمین شناس برابر با biogeographer دانشمند و پژوهشگری که درباره ی زمین شناسیِ زیستی پژوهش می کند.

پیشنهاد
٠

زیست زمین شناسی برابر با biogeography زمین شناسیِ زیستی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیست زمین شناس زیست گیتانگار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیست زمین شناسیک، وابسته به ( مربوط به ) زیست زمین شناسی وابسته به زمین شناسیِ زیستی . زیست گیتانگاریک وابسته به گیتانگاریِ زیستی یا جغرافیای زی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیست زمین شناختی، زیست گیتانگاشتی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیست زمین شناسی= زمین شناسیِ زیستی زیست گیتانگاری= گیتانگاری یا جغرافیای زیستی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

توریک، تورین تور . پسوند نسبت[یک]= توریک = توری مانند نزدیک، تاریک، باریک، تاجیک تور . پسوند نسبت[ین]= تورین مانند سنگین، آهنین، زرین و. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

می توان از واژه ی همتافت به جای [شبکه] بهره گرفت.