پیشنهادهای طاهر شریعتپناهی (١٩٢)
کُلیچه ( هم ریشه با کُلوچه ) [دهخدا]
فناوری تلفن تلفن گری، تلفن کاری
[در مدیریت] تحول آفرین
در عرضۀ همگانی، در معرض رقابت همگانی
کارشناسی ارشد مدیریت کسب وکار ( کامکوک؟ )
خیز برداشتن ( بازار ) ، باعث خیز برداشتن ( بازار ) شدن؛ scramble to به تقلا افتادن؛ به دست و پا افتادن
منطق ستیز؛ شمّ ستیز، خلافِ منطق
[مایۀ] سلب آرامش، رامش زدا، رامش گَزا، آرامش گَزا، سالب آرامش، آرام گزا، آرام زدا، آرامش زدا، بی رامش، رامش سوز
سفت سر جایت بنشین؛ صندلی ات را سفت بچسب.
پرسروصدا، پرغوغا، پرهیاهو، ابَرموفق
هوشمندانه تر/زیرکانه تر از . . . تغییر موضع دادن زیرکانه تر عمل/حرکت کردن
دوزاری
پای [چیزی] در میان بودن
یک شبه [با نیم فاصله]
موضوعیت دار، دارای موضوعیت، موضوعیت مند، موضوعیت یافته be relevant: موضوعیت داشتن
بلاموضوع، بلاموضوعیت be irrelevant: بلاموضوع بودن، موضوعیتی نداشتن
دامنه دار
اضطراب آور
[مدیریت] حد تکافو، حد بس بود، حد بسندگی
سهیم، مشارکت کننده
[استعاری] هیولا
کُلیچۀ نان ( مرتبط با کلوچه )
سنگ پر دادن ( فِر دادن، سُر دادن )
( skip ( stones/rocks ( سنگ ) پر دادن
پرحاصل
عاقبت، فرجام، سرانجام، پیامد قطعی
پودمانگی، پیمانه مندی، بخش مندی، جزء مندی، مجزابودگی، استقلال اجزا [در زبان شناسی] ( رویکرد ) حوزه ای
آمادی، مربوط به آمادوپشتیبانی
آماد، آمادوپشتیبانی
پودمانی، پیمانه ای، پیمانه مند، بخش مند، جزء مند، جزءجزء، دارای استقلال اجزا [در زبان شناسی] حوزه ای
جزو/جزء جدانشدنی
مقالۀ وارده
خلل ناپذیر
منطق گریزی
کلیک مؤثر
بنابه نیاز، بنابرتقاضا، به درخواست، به شرط نیاز، به شرط تقاضا، تقاضابنیان، نیازبنیان، درخواست بنیان
نوآفریده، نوآورده
نوآفرینی
نوآفریدگان، نوآفرینان
ناچیز انگاشتن، ناچیز داشتن
ناچیزانگاشته ( شده ) ، ناچیزشمرده شده
قدرنادیده، ( که ) قدروقیمتش شناخته نشده
ردۀ جهانی، در ردۀ اول دنیا
خلاف اندیش ( ـی ) ، خلاف گرا ( یی )
[فیلم/ایدة فیلم] آسان فهم
( معنی دوم ) تصرف کردن
از اهرم . . . استفاده کردن، ( اهرم ) . . . را به کار گرفتن
فراهم آوردن، جمع وجور کردن
مرکز پردازش سفارشات، مرکز پردازش کالا
زبردستانه