پیشنهادهای طاهر شریعتپناهی (١٩٢)
کُلیچۀ نان ( مرتبط با کلوچه )
چاشنی گیر
دوزاری
کلیک مؤثر
( خوراکی ) خانه پز، خانه پزی، خانه سازیده، خانه ساز، خانه ساخته
اشاعه یافتن، شیوع یافتن، شیوع پیدا کردن، شایع شدن، همه گیر شدن، شیوع ویروسی پیدا کردن
elegantly simple به طرز دلنشینی ساده
پُر چین و چروک؛ چین و چروک دار
زیردست مستقیم
به حال عادی برگشتن؛ بازگشتن به حالت عادی
بی تنازل، تنازل ناپذیر
آموخته سازی
اضطراب آور
throw out of kilter ( نظم/توازن/روال/عادت/زندگی ) . . . را به هم ریختن
لطف آمیز
keep something off something چیزی را از گزند چیزی حفظ کردن/مصون داشتن
به سزا
سنجیده گویی
forest جنگل grove; wood بیشه؛ بیشه زار jungle جَک وجنگل؛ سیاه جنگل
ردیف بودجه
توجیه سازانه، توجیه گرانه، با درست کردن کلاه شرعی
از دنیا طلبکار بودن
( حالت ) جان کندن، سکرات موت
شلوغ بازی درآوردن؛ شلوغش کردن
چُغُلی کسی را کردن
بازگماشتن، بازگماردن
هول و ولا به جان کسی انداختن
موی باریکه، موباریکه، سرِ مویی، یک سر مو
نظر . . . را دربارۀ چیزی جویا شدن
دستگاه استنسیل، نسخۀ استنسیلی
نسخۀ استنسیلی، استنسیل گرفتن
( با ) کلاه شرعی ( درست کردن ) ؛ توجیه گرانه؛ توجیه سازانه
شیرینِ جان؛ عزیزِ جان
قوارۀ پارچه ( توپ پارچه: roll )
( سیمِ ) گردن بُر
تغییر رَویه/تغییر هدف/تغییر وظیفه/تغییر مأموریت دادن، رَویۀ دیگری در پیش گرفتن
به ضرب و زور انجام دادن/پیش بردن، به هر ضرب و زوری که هست تمام کردن، به صورت مکانیکی به انجام رساندن
عوارض طبیعی زمین، عوارض طبیعی کرۀ زمین
جملۀ معترضه؛ میانجمله
کلاه شرعی ( گذاشتن )
گُل پریان، گُل پری ها [برگرفته از دوبلۀ کارتون قدیمی "باغ گل ها"]
مغلطه
شست تقابل پذیر، شست متقابل، شست متقابله
گوشه رفته، مُستعمل
be humbling به [کسی] درس تواضع دادن
لطف آمیز
کیف رودوشی، کیف دوش انداز
دست و دل ( کسی ) لرزیدن؛ دچار تردید شدن
spill" the beans" صحیح است.
بازگماری