hairbreadth

/ˈherˌbredθ//ˈheəbredθ/

معنی: تنگنا، فاصله خیلی کم، بباریکی مو
معانی دیگر: (مقدار یا اندازه یا فضا) بسیار کوچک، بسیار باریک، به باریکی مو، به قدر یک مو

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: extremely close or narrow.

- She won the race by a hairbreadth margin.
[ترجمه عباس بدری] او با فاصله بسیار کمی برنده شد
|
[ترجمه گوگل] او در این مسابقه با اختلاف عرض مو برنده شد
[ترجمه ترگمان] او با حاشیه hairbreadth مسابقه را برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: variant of hairsbreadth.

مترادف ها

تنگنا (اسم)
fix, bottleneck, pinch, impasse, warpath, strait, jaw, cul-de-sac, hairbreadth

فاصله خیلی کم (اسم)
hairbreadth

به باریکی مو (صفت)
hairbreadth

انگلیسی به انگلیسی

• hairsbreadth, very small distance
hairsbreadth, extremely narrow
very small space or distance, close, very narrow, narrow margin

پیشنهاد کاربران

hair’s breadth
قریب الوقوع
موی باریکه، موباریکه، سرِ مویی، یک سر مو

بپرس