logistic

/ləˈdʒɪstɪk//ləˈdʒɪstɪks/

معنی: استدلالی، منطقی، مربوط به منطق نمادی، محاسبهای
معانی دیگر: وابسته به لشکر آمایی، لجستیکی (logistical هم می گویند)، وابسته به حساب کردن، حسابگرانه، وابسته به منطق ریاضی، علم منطق

جمله های نمونه

1. Respiratory symptoms were analysed by multiple logistic regression and lung function standard deviation scores by multiple linear regression.
[ترجمه گوگل]علائم تنفسی با رگرسیون لجستیک چندگانه و نمرات انحراف معیار عملکرد ریه با رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]علایم تنفسی با رگرسیون لجستیک چندگانه و نمرات انحراف استاندارد عملکرد شش به وسیله رگرسیون خطی چندگانه آنالیز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Two other logistic problems are discussed by McClellan.
[ترجمه گوگل]دو مشکل لجستیکی دیگر توسط مک کللان مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]مک McClellan دو مشکل لجستیک دیگر را مورد بحث قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fact that in practice logistic problems in public libraries are not given enough attention is noted above.
[ترجمه گوگل]این واقعیت که در عمل به مشکلات لجستیکی در کتابخانه های عمومی به اندازه کافی توجه نمی شود، در بالا ذکر شد
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که در عمل مشکلات لجستیکی در کتابخانه های عمومی به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است، در بالا ذکر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Logistic regression models were used to determine which variables significantly and independently could predict bacterial pneumonia and to adjust for potential confounders.
[ترجمه گوگل]مدل های رگرسیون لجستیک برای تعیین اینکه کدام متغیرها به طور قابل توجهی و مستقل می توانند پنومونی باکتریایی را پیش بینی کنند و برای تنظیم عوامل مخدوش کننده بالقوه مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]از مدل های رگرسیون لجستیک برای تعیین این که کدام متغیرها به طور قابل توجهی و به طور مستقل می تواند ذات الریه باکتریایی را پیش بینی کند و برای سازگاری با confounders بالقوه مورد استفاده قرار گرفتند، استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With hindsight it was a remarkable logistic achievement.
[ترجمه گوگل]با نگاهی به گذشته، این یک دستاورد لجستیکی قابل توجه بود
[ترجمه ترگمان]با درک این موضوع، این یک دستاورد منطقی قابل توجه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The use of multiple logistic regression allowed the selection of the most useful clinical signs which are predictive of hypoxaemia.
[ترجمه گوگل]استفاده از رگرسیون لجستیک چندگانه امکان انتخاب مفیدترین علائم بالینی را فراهم کرد که پیش بینی کننده هیپوکسمی هستند
[ترجمه ترگمان]استفاده از رگرسیون لجستیک چندگانه اجازه انتخاب of علایم بالینی را داد که پیش بینی کننده of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Logistic considerations make the Moon a very attractive base of operations if ice is abundant in the lunar polar regions.
[ترجمه گوگل]ملاحظات لجستیکی، اگر یخ در نواحی قطبی قمری فراوان باشد، ماه را به پایگاه عملیاتی بسیار جذاب تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]در صورتی که یخ در مناطق قطبی ماه به وفور وجود داشته باشد، ملاحظات تدارکاتی ماه را پایه بسیار جذاب عملیات قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Multivariate analysis was carried out by unconditional logistic regression analysis.
[ترجمه گوگل]تحلیل چند متغیره با استفاده از تحلیل رگرسیون لجستیک غیرشرطی انجام شد
[ترجمه ترگمان]آنالیز Multivariate با تحلیل رگرسیون منطقی قید و شرط انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Two stepwise logistic regression procedures were performed.
[ترجمه گوگل]دو روش رگرسیون لجستیک گام به گام انجام شد
[ترجمه ترگمان]دو روش رگرسیون لجستیک گام به گام انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Effective transport and logistic systems are crucial for delivering drugs, vaccines and supplies, supervising staff and generally supporting health services.
[ترجمه گوگل]سیستم های حمل و نقل و لجستیک موثر برای تحویل داروها، واکسن ها و لوازم، نظارت بر کارکنان و به طور کلی حمایت از خدمات بهداشتی بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]سیستم های حمل و نقل موثر و لجستیک برای تحویل داروها، واکسن ها و تدارکات، نظارت بر کارکنان و عموما حمایت از خدمات بهداشتی حیاتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As McClellan constantly stresses, the interpretation of logistic information is crucial to its proper use.
[ترجمه گوگل]همانطور که McClellan مدام تاکید می کند، تفسیر اطلاعات لجستیک برای استفاده صحیح از آن بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]همانطور که مک McClellan دایما تاکید می کند، تفسیر اطلاعات منطقی برای استفاده مناسب آن ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, logistic problems and slotting practice have made this ideal difficult to achieve.
[ترجمه گوگل]با این حال، مشکلات لجستیکی و تمرین شکاف، دستیابی به این ایده آل را دشوار کرده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، مشکلات تدارکاتی و slotting در عمل، این ایده آل را دشوار ساخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Variables were entered into or removed from the logistic regression equation one at a time.
[ترجمه گوگل]متغیرها یک به یک وارد معادله رگرسیون لجستیک شدند یا از آن حذف شدند
[ترجمه ترگمان]متغیرها در یک زمان از معادله رگرسیون لجستیک وارد یا حذف شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Case-detection through antenatal screening may have logistic, financial, and manpower impediments to implementation but it remains the favoured strategy.
[ترجمه گوگل]تشخیص مورد از طریق غربالگری قبل از زایمان ممکن است موانع لجستیکی، مالی و نیروی انسانی برای اجرا داشته باشد اما استراتژی مطلوب باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]تشخیص موردی از طریق غربالگری دوران بارداری ممکن است از موانع منطقی، مالی و نیروی انسانی برای اجرا برخوردار باشد، اما همچنان استراتژی مورد نظر باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استدلالی (صفت)
adductive, discursive, argumentative, logical, logistic, ratiocinative, syllogistic

منطقی (صفت)
dialectic, dialectical, argumentative, logical, logistic, rational

مربوط به منطق نمادین (صفت)
logistic

محاسبه ای (صفت)
logistic

تخصصی

[صنعت] تهیه و توزیع، حمل و نقل
[ریاضیات] لژیستیک
[آمار] لوژستیک

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to logistics; of planning and execution, of management; pertaining to the branch of the military which oversees and maintains material and personnel

پیشنهاد کاربران

عملیات
The Olympic games was a logistical nightmare for the government

آمادی، مربوط به آمادوپشتیبانی
تدارکات

بپرس