irrationality


نامعقول بودن، غیر منطقی بودن، سخن نامعقول

جمله های نمونه

1. The irrationality of a thing is no argument against its existence, rather a condition of it. Friedrich Nietzsche
[ترجمه گوگل]غیر عقلانی بودن یک چیز دلیلی بر وجود آن نیست، بلکه شرط آن است فردریش نیچه
[ترجمه ترگمان]نامعقول بودن هیچ دلیلی بر علیه وجود آن نیست بلکه شرایط آن است فریدریش نیچه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In antiracist analyses the irrationality of popular or working-class racism is conceptualized primarily as a form of false consciousness.
[ترجمه گوگل]در تحلیل های ضد نژادپرستی، غیرمنطقی بودن نژادپرستی مردمی یا طبقه کارگر اساساً به عنوان شکلی از آگاهی کاذب مفهوم سازی می شود
[ترجمه ترگمان]در تجزیه و تحلیل antiracist، نامعقول بودن نژادپرستی در طبقه متوسط عمدتا به عنوان شکلی از آگاهی غلط تصور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There are tendencies towards closure, partiality and sheer irrationality in society, and these admittedly affect higher education.
[ترجمه گوگل]گرایش به تعطیلی، جانبداری و غیرمنطقی محض در جامعه وجود دارد و مسلماً اینها بر آموزش عالی تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]گرایش ها نسبت به خاتمه، جانبداری و نامعقول بودن محض در جامعه وجود دارد و این امر قطعا آموزش عالی را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Economic irrationality can be avoided since modern epistemology is clearly rational.
[ترجمه گوگل]از عدم عقلانیت اقتصادی می توان اجتناب کرد زیرا معرفت شناسی مدرن به وضوح عقلانی است
[ترجمه ترگمان]از آنجایی که معرفت شناسی مدرن به وضوح منطقی است، می توان از نامعقول بودن اقتصادی اجتناب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. OBJECTIVE : To analyze the irrationality of combined use of antimicrobials.
[ترجمه گوگل]هدف: تجزیه و تحلیل غیرمنطقی بودن استفاده ترکیبی از داروهای ضد میکروبی
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE: تحلیل نامعقول بودن استفاده ترکیبی از antimicrobials
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods: To analyze the irrationality of clinical use of drugs in mental department.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: برای تحلیل غیرمنطقی بودن مصرف بالینی دارو در بخش روانی
[ترجمه ترگمان]روش ها: تحلیل نامعقول بودن استفاده بالینی از داروها در بخش ذهنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Such is my reality a irrationality.
[ترجمه گوگل]چنین واقعیت من غیر منطقی است
[ترجمه ترگمان]این واقعیتی است که نامعقول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It believes that the irrationality comes from the imperfection of China's capital market and social institute.
[ترجمه گوگل]بر این باور است که غیرمنطقی بودن ناشی از ناقص بودن بازار سرمایه و مؤسسه اجتماعی چین است
[ترجمه ترگمان]او بر این باور است که نامعقول بودن ناشی از نقص بازار سرمایه و موسسه اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Game theory shows that are times when irrationality ( real or feigned ) is a highly effective strategy.
[ترجمه گوگل]تئوری بازی‌ها نشان می‌دهد که زمان‌هایی است که غیرمنطقی بودن (واقعی یا ساختگی) یک استراتژی بسیار مؤثر است
[ترجمه ترگمان]نظریه بازی نشان می دهد که زمان هایی هستند که نامعقول بودن (حقیقی یا مصنوعی)یک استراتژی بسیار موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Instead they are complicated mixtures of rationality, irrationality, emotion, ambition, laziness, goodness and spite.
[ترجمه گوگل]در عوض آنها آمیزه های پیچیده ای از عقلانیت، غیرمنطقی بودن، احساسات، جاه طلبی، تنبلی، خوبی و کینه توزی هستند
[ترجمه ترگمان]به جای آن مخلوط های پیچیده ای از عقلانیت، نامعقول بودن، احساس، جاه طلبی، تنبلی، نیکی و وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The irrationality focuses mainly the indication, the doses, therapeutic course and the frequence of drug change.
[ترجمه گوگل]غیرمنطقی بودن عمدتاً بر نشانه، دوزها، دوره درمانی و فراوانی تغییر دارو متمرکز است
[ترجمه ترگمان]این نامعقول عمدتا نشانه، دوز، دوره درمانی و کاهش مصرف مواد مخدر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In English, irrationality was equaled with lacking reason or understanding, even absurd or senseless.
[ترجمه گوگل]در انگلیسی، غیرمنطقی بودن با فقدان دلیل یا درک، حتی پوچ یا بی معنی برابر بود
[ترجمه ترگمان]در زبان انگلیسی، نامعقول بودن با عدم وجود عقل یا درک، حتی احمقانه و بی معنی، برابر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The paper discusses the consequence, irrationality and illegality of "self-discipline trade price", and analyzes the origin of the matter in thought mode and economical system.
[ترجمه گوگل]این مقاله پیامد، غیرمنطقی و غیرقانونی بودن «قیمت تجارت خود انضباطی» را مورد بحث قرار می‌دهد و منشأ موضوع را در حالت فکری و نظام اقتصادی تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد پیامد، نامعقول بودن و غیرقانونی بودن \"قیمت تجارت خویشتن داری\" بحث می کند و منشا موضوع را در حالت تفکر و سیستم اقتصادی تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His Lordship articulated three grounds for judicial review: illegality, irrationality and procedural impropriety.
[ترجمه گوگل]ربوبیت او سه دلیل را برای بررسی قضایی بیان کرد: غیرقانونی بودن، غیرمنطقی بودن و نادرستی رویه
[ترجمه ترگمان]سرور او به سه دلیل برای بررسی قضایی گفت: غیرقانونی بودن، نامعقول بودن و impropriety رویه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] اصمیت، اصم بودن، گنگی

انگلیسی به انگلیسی

• illogic, lack of reason, want of rational thought

پیشنهاد کاربران

نا - خردی، بی خردی ، نابخردی
این توی فلسفه با خردگرایی دشمنی داره، خردگرایی یه جنبش بود که نمونه برجسته آن سقراط هست. از راسیونالیسم میادrationalism
. بعضی این جنبش رو همان راسیونالیسم برگردوندن تا با بی عقلی و بی منطقی و نابخردی و حماقت و از این فحشهای امروزین اشتباه گرفته نشه.
...
[مشاهده متن کامل]

پس این کلمه، بااین جنبش مخالفت داره. مثلا ما میگیم دین انسانهای بدوی ناخرد یا بی خرد بود، یعنی از دید خردگرایی سقراطی ، عمل نمیکردن: he elaborates on the last point about the irrationality of primitive religion
یا وقتی میگیم فیلسوفی مثل نیچه نا خردگرا است، یعنی بااین معیار خردگرایی که سقراط نمونه اش هست مخالفه

خردگریزی/ نابخردی/ بی خردی.
به معنای شناخت، اندیشیدن، سخن گفتن یا عمل کردن بدون دخالت عقلانیت است.
غیرعقلانی بودن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : irrationality
✅️ صفت ( adjective ) : irrational
✅️ قید ( adverb ) : irrationally
غیر عقلانی
منطق گریزی
نابخردی

بپرس