ترجمه‌های زینب سرآمد (١٣٦)

بازدید
٨٧
تاریخ
٥ سال پیش
متن
Between grief and nothing, I will take grief. William Faulkner
دیدگاه
٤

بین غم و پوچی، من غم را خواهم پذیرفت. ویلیام فالکنر

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Time tames the strongest grief.
دیدگاه
٤

زمان قوی ترین غم ها را رام میکند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Training will commence on 5 October, running from Tuesday to Saturday inclusive.
دیدگاه
٤٠

آموزش از پنجم اکتبر شروع خواهد شد و از سه شنبه تا شنبه بطور مداوم ادامه خواهد داشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The sofa is very large and takes up a good deal of space in that living room.
دیدگاه
٥١

آن مبل خیلی بزرگ است و اتاق پذیرایی را حسابی اشغال کرده است

تاریخ
١ سال پیش
متن
Watching that scary movie gave me goose bumps.
دیدگاه
٤٣

تماشای اون فیلم ترسناک موهای بدنمو سیخ کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The hotel has special facilities for welcoming disabled people.
دیدگاه
٤٢

این هتل تسهیلات ویژه ای برای استقبال از افراد ناتوان دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Warm wishes on your birthday. I send along my love and affection for you as well as a small gift. Take care!
دیدگاه
٣٤

آرزوهای صمیمی برای تولدت دارم. عشق و محبت خود را همانند هدیه ای کوچک برایت ارسال می کنم. مراقب خودت باش.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The food in the canteen is usually quite good.
دیدگاه
٣٧

کیفیت غذای غذا خوری معمولا خوب است

تاریخ
١ سال پیش
متن
Clearly the appeal of the Virgo archetype belonged to the spirit of the age.
دیدگاه
٤٢

جذابیت طرح اصلی سنبله بطور آشکار به روح زمانه تعلق داشت

تاریخ
١ سال پیش
متن
He turns up the air conditioning when we leave.
دیدگاه
٤٣

او تهویه هوا را وقتی که ما آنجا را ترک میکنیم روشن می کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was so thirsty that he drank a mug of milk.
دیدگاه
٤٧

او آنقدر تشنه بود که یک لیوان شیر خورد

تاریخ
١ سال پیش
متن
A boaster and a liar are all one.
دیدگاه
٣٩

یک لاف زن و یک دروغگو هر دو یکی هستند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Great boasters, little doers.
دیدگاه
٤٤

لاف زن های بزرگ، عمل کننده های کوچک

تاریخ
١ سال پیش
متن
She regretted the loss of her youth.
دیدگاه
٤٤

او بخاطر از دست دادن جوانیش پشیمان بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
The head teacher often acts as referee for his pupils.
دیدگاه
٢٨

مدیر مدرسه اغلب بعنوان میانجی بین شاگردانش عمل میکرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
They have appointed a new head teacher at my son's school.
دیدگاه
٢٩

آنها یک مدیر جدید در مدرسه پسرم انتصاب کرده اند

تاریخ
١ سال پیش
متن
The oil tanker was grounded on a sandbank.
دیدگاه
٤٤

تانکر نفت بر روی ساحل شنی مستقر شد

تاریخ
١ سال پیش
متن
The limit of our yard is that line of trees.
دیدگاه
٣٢

محدوده حیاط ما آن ردیف از درختان است

تاریخ
١ سال پیش
متن
Activated charcoal, spread on a pan like baking soda, also alleviates an odor problem.
دیدگاه
٤٠

ذغال چوب فعال شده ای مانند جوش شیرین را کف تابه ای پهن کنید تا مشکل بو را کمتر کند

تاریخ
١ سال پیش
متن
With little water, their survival in the desert was not likely.
دیدگاه
٣٩

با مقدار کمی آب احتمال زنده ماندن آنها در صحرا وجود نداشت

تاریخ
١ سال پیش
متن
She showed great endurance in the face of pain.
دیدگاه
٣٤

او در برابر درد تحمل زیادی از خود نشان داد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
opposite walls
دیدگاه
٣٣

دیوارهای مقابل

تاریخ
١ سال پیش
متن
He loathed the woman's little yapping dog.
دیدگاه
٣٧

او از سگ کوچولوی زوزه کش آن زن بیزار بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
Our team will compete against four others for the championship.
دیدگاه
٣٧

تیم ما در مقابل چهار تیم دیگر برای قهرمانی رقابت خواهد کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was surprised to see the high level of technology being used and produced in these countries as his prejudice had been that these were backward nations.
دیدگاه
٢٢

او از دیدن سطح بالای تکنولوژی که در این کشورها مورد استفاده قرار می گرفت یا تولید می شد شگفت زده شد زیرا پیش داوری او این بود که اینهاجوامع ای عقب اف ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
Thanks for coming to our party; we're so glad you could make it!
دیدگاه
٢٠

ممنون که به مهمانی ما آمدید؛ خیلی خوشحالیم که تونستید بیایید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The prisoner was put on probation .
دیدگاه
١٨

زندانی تحت آزادی مشروط قرار گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The thief was put on probation for two years.
دیدگاه
١٣

دزد برای مدت دو سال تحت آزادی مشروط قرار گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The royal seal was affixed to the letter.
دیدگاه
١١

مهر سلطنتی روی نامه خورده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She leaped all obstacles on her road to success.
دیدگاه
٦

او از روی تمام موانعی که سر راه موفقیتش بودند پرید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He leapt to the side to avoid an accident.
دیدگاه
١١

او پرید به یک طرف تا از تصادفی جلوگیری کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I was following the man when he dived into a small restaurant and I lost track of him.
دیدگاه
٩

داشتم آن مرد را دنبال می کردم که او شیرجه رفت تو یک رستوران کوچک و من ردش را گم کردم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
What did you hanker after most when you were in prison?
دیدگاه
١٣

وقتی تو زندان بودی دلت از همه بیشتر چه می خواست؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
They raved over the chef's talent.
دیدگاه
١١

آنها در مورد استعداد سرآشپز حسابی جاروجنجال راه انداختند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't take what that irascible old curmudgeon says too seriously.
دیدگاه
٧

آنچه را که آن پیر مرد زود رنج بد عنق می گوید زیاد جدی نگیرید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The old curmudgeon found a new scapegoat and that let me out.
دیدگاه
٦

بد عنق پیر قربانی تازه ای پیدا کردو آن قربانی باعث شد که من از انجا بروم بیرون.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The incident was a prank that went wrong.
دیدگاه
٩

اون حادثه یک شوخی خرکی بود که بد پیش رفت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The young pioneers lived in a little log cabin in the mountains during the summer camping.
دیدگاه
٦

پیشاهنگان جوان تمام تابستان را در یک کلبه ی کوچک چوبی در کوهستانها زندگی کردند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
You should turn over the burgers now.
دیدگاه
٩

الان دیگه باید گوشتهای کبابی رو پشت و رو کنی.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We could see that he was a gifted singer.even as a child.
دیدگاه
١١

ما تونستیم ببینیم که او خواننده با استعدادی بود حتی بعنوان یک بچه.

تاریخ
١ سال پیش
متن
This versatile vegetable can be eaten raw or cooked.
دیدگاه
١٠

این سبزی مختلط را می توان خام یا پخته خورد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The younger child infected his brother and his sister with the flu.
دیدگاه
٩

بچه کوچکتر برادر و خواهرش را به آنفلوانزا مبتلا کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The teacher frowned the class into silence.
دیدگاه
١٠

معلم با ترشرویی کلاس را به سکوت وا داشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They rose up and smote their enemies.
دیدگاه
١١

آنها قیام کردند و دشمنانشان را در هم کوبیدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Do you recall the time we went to the beach to watch the sunrise?
دیدگاه
١٣

آیا زمانی را که به ساحل رفتیم تا طلوع خورشید را تماشا کنیم به یاد داری؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
It will take two elephants to drag all this wood away.
دیدگاه
٩

دو تا فیل می خواد تا تمام این چوبها را بکشند کنار.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Johnny had/threw a tantrum in the shop because I wouldn't buy him any sweets.
دیدگاه
١١

جانی در مغازه قشقرق راه انداخت زیرا هیچ نوع شیرینی برایش نمی خواستم بخرم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He'd always been a renegade, indifferent to the opinions of others.
دیدگاه
٧

او همیشه یک مرتد بوده، بی تفاوت نسبت به عقاید دیگران.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She throws a tantrum when she can't have the toy she wants.
دیدگاه
٤

او وقتی نتواند اسباب بازی را که می خواهد داشته باشد قشقرق راه می اندازد

تاریخ
١ سال پیش
متن
Throw these papers in the circular file, will you please ?
دیدگاه
١٢

میشه لطفا این کاغذها رو تو سبد کاغذ باطله بندازید؟