پیشنهادهای Bryan Fury (٢,١٥٩)
قبض برق.
وفق دهنده سیم کارت / قاب سیم کارت.
سر سشوار/ نازل سشوار. مثال: I want a hair dryer nozzle
دوره کارآموزی/ شاگردی.
( عامیانه ) خون آشامیدن. شب ها تا دیروقت بیدار موندن به دلیل استفاده از وسایل الکترونیکی.
( عامیانه ) زن پیر و ثروتمندی که با پسر جوون قرار میزاره ( مبادله پول و سکس بین هر دو ) . مترادف: Sugar mama
( عامیانه ) شخص جوانی که با پیرتر ( ثروتمند ) از خودش قرار میزاره ( تبادل سکس با پول ) .
1. صید گربه ماهی. 2. بداهه نوازی.
( عامیانه ) زن / دختر عضلانی.
( عامیانه ) باشه. فرم دیگه ای از OK.
( عامیانه ) نامادری/مادرخوانده.
( عامیانه ) ناپدری/پدرخوانده.
نشانگان خودویرانگری. ( نپذیرفتن اعتبار و موفقیت خودم توسط خودم ) . مترادف: impostor phenomenon impostorism
( عامیانه ) دخترِ نمیدونم. به دختری میگن که در جواب اکثر سوالات میگه: نمیدونم!
( عامیانه ) دوست عادی ( دوست غیرصمیمی ) .
( عامیانه ) حالت هرمیت ( استعاره از گوشه گیری و آفلاین شدن چه در مجازی چه دنیای واقعی برای شناخت و وقت گذاشتن برای خود ) .
( عامیانه ) احمق/کودن. مترادف: flathead
( عامیانه - آنلاین ) فالو کردن متقابل. مخفف follow for follow.
( عامیانه ) چاق/شکم دار. هیکل کلیشه ای یک پدر میانسال.
( عامیانه ) جوراب های پدر ( استعاره از پوشیدن جوراب به سبک پدرها و خازج از عرف و مُد ) .
لباس غیررسمی/پوشش غیررسمی/ لباس خیابانی/لباس راحتی.
مطمئن ترین روش/سودمندترین رویکرد/بهترین انتخاب/ بهترین گزینه.
( عامیانه ) مشکل. شکل کوتاه شده problem.
( عامیانه ) 1. شورت فورم OK ( باشه ) . 2. مخفف Kilo ( کیلو/هزار ) .
بازرس خصوصی/کارآگاه خصوصی.
آجیل.
چیزی را عمیقا تمیز کردن/کاملا تمیز کردن.
جوک معمایی. ( معمایی که جواب خنده دار و غیرمنطقی داره ) . کلمات مترادف: joke riddle pseudo joke conudrum
نظریه تصمیم. ( شناسایی تصمیمات بهینه ) . مترادف: theory of choice
نظریه یادگیری. ( پرداختن به روش های صحیح یادگیری تا یادگیری موثرتر بشه ) .
کارگاه آموزشی/ کارگاه.
( بازارهای مالی ) قیمت گذاری مجدد.
( بازراهای مالی - اقتصاد ) مدیریت پول.
( عامیانه ) قرص قرمز و قرص آبی. ( استعاره از انتخاب حقیقت = قرص قرمز و انتخاب جاهل موندن = قرص آبی ) .
( بازارهای مالی ) تجارت اختصاصی/ معامله اختصاصی.
( علوم کامپیوتر ) نسخه فعلی/ نسخه آخر/جدیدترین نسخه اصلی یک محصول نرم افزاری.
( بازارهای مالی ) کارگزار فارکس ( بازار تبادل ارزهای خارجی ) . مترادف: Foreign exchange broker FX broker
( عامیانه ) بس کنید/ دعوا بسه/دست از بحث بردارید.
( عامیانه ) 1. خانم رئیس/رئیس زن. 2. قدرتمندترین زن در یک محیط خاص.
( عامیانه ) 1. رئیس مرد . 2. قدرتمندترین مرد در یک محیط خاص.
( عامیانه ) 1. گورستان/ قبرستان. 2. قبرستان اتومبیل. 3. مکانی که توی اون چیزهای قدیمی و استفاده نشده جمع میشه.
( عامیانه ) 1. بیمارستان. 2. قبرستان.
( عامیانه ) 1. تفتیش بدن/ تفتیش کامل و شدید. 2. لرزش بدن.
1. ( عامیانه ) معصوم/بی گناه. 2. معنی واقعی: کسی که چشم های آبی داره.
( عامیانه ) مست مست/ سیاه مست.
( عامیانه ) 1. ورور/ وراجی. 2. کسل کننده.
( عامیانه - نوشتاری ) رستوران برگر کینگ. B. K = burger king
( عامیانه ) معانی بسیار زیادی توی گویش محاوره ای، استفاده با توجه به زمینه: 1. جنده. 2. ملکه ی ورق، ملکه شطرنج. 3. شکایت، گله کردن. 4. چیزی را ض ...
( عامیانه ) هیز/ چشم چرون.
( عامیانه ) 1. کاملا شفاف و بدون ابر. 2. بدون ابهام. 3. شفاف ( مثل یه عکس - be crystal clear ) .