پیشنهادهای حـامــد (١٦١)
اصول راهبردی
سازمان یافته
go down that road/path تصمیم به انجام دادن کاری به یک روش خاص
امروز رو بچسب، آینده رو بیخیال
یاد گرفتن، فهمیدن، دانستن
شدیدا، کاملا، آشکارا، مطلقا
بسیارسمج، بسیار خشن
تفکر قالبی
ترویج/ادامه ی یک تفکر قالبی/کلیشه ای
از حرکت ایستادن، توقف کامل
هدف فروش از پیش تعیین شده
واضح و شفاف، واضح و قابل درک
دانش اولیه و کافی
با اشتیاق و حرارت شروع کردن
ارزش درک شده، ارزش ادراکی
ناخواسته
خراب شدن، از کار افتادن
خرد جمعی
اعلام نگرانی / دلواپسی/اعتراض به کسی
این مشکل بزرگیه، این مشکل اصلیه
هیچ راه/امکان دیگه ای نداره ، تنها راه/احتمال موجود
جستجو/گشتن برای پیدا کردن چیزی/کسی
آژانس اطلاعات دفاعی
ناخنک زدن، انگولک کردن، دستکاری کردن
موش صحرایی
امتحانش کن
وضعیت/شرایط پایدار
سبد نامه های خوانده نشده ( در ادارات )
تعهد دادن، تعهد کردن
بیراهه
عادت کردن، خو گرفتن، فهمیدن نحوه ی درست انجام دادن یه کار
نگه داشتن، حفظ کردن
یادداشت یا یادآور برنامه هاى آینده
مذاکره ی مجدد
نگران، مضطرب، استرسی
تصمیمی که فرد براساس نظریات و ایده های شخصی خودش میگیرد ( به اختصار: تصمیم شخصی )
موفقیت یک شرکت در بازار
از کنترل خارج شدن، منحرف شدن
آسان ترین کار/هدف/وظیفه
فلج تحلیلی ( به تحلیل بیش از حد شرایط یا فکر کردن بیش از اندازه به آن گفته می شود که در نهایت به گرفته نشدن هیچ تصمیمی می انجامد. )
هیز، چشم چران
پذیرفتن اشتباه
سیگنال اضطراری، سیگنال خطر، سیگنال ( درخواست ) کمک
خود کوچک بین
تلویزیون واقع نما
کمربند شانه ای
باشگاه هواداران
دوست صمیمی
کارگزار معامله گر
اعطای مجوز