launch into


با حرارت یا شدت آغاز کردن

انگلیسی به انگلیسی

• put into the water, put into the air; begin, start, commence

پیشنهاد کاربران

launch into ( verb ) = باشور و حرارت شروع کردن، باشور و حرارت کاری انجام دادن
مثال :
1 - He launched into a lengthy account of his career.
او بااشتیاق و حرارت داستان طولانی کارش را شروع کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - Roger suddenly launched into a hilarious impression of the headmaster.
"راجر" ناگهان باشور و حرارت ادای مدیر را درآورد.

به دو صورت ممکنه آورده بشه
Launch into sth: به طور ناگهانی شروع به گفتن چیزی یا انتقاد از چیزی با عصبانیت یا انرژی زیاد
Launch into doing sth: به طور ناگهانی و یکباره کاری را شروع کردن
با اشتیاق و حرارت شروع کردن

بپرس