تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠٠

aboard ::::: سوار بر . . . abroad ::::: خارج از کشور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

attach و append هر دو به معنای " پیوست کردن " هستند اما با یک تفاوت جزئی : مثلا یک سند را درنظر بگیرید . ممکن است شما بخواهید یک متنی رو به هر دلیل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

transit ::::::: انتقال ( حمل و نقل ) transition::: انتقال transport/UK::: انتقال ( حمل و نقل ) transportation/US::: انتقال ( حمل و نقل ) transmit: ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٧

طبقه بندی جاندارن ( به ترتیب ) : Domain حوزه Kingdom فرمانرو ( سلسله ) Division دسته ( گیاهان ) . Phylum شاخه ( جانوران ) Class رده Order راست ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

attach و append هر دو به معنای " پیوست کردن " هستند اما با یک تفاوت جزئی : مثلا یک سند را درنظر بگیرید . ممکن است شما بخواهید یک متنی رو به هر دلیل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

اسم : undergraduate ::: دانشجوی کارشناسی graduate :::: فارغ التحصیل postgraduate ::: دانشجوی تحصیلات تکمیلی صفت : undergraduate :::: کارشن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

cooker, stove : اجاق oven : فر cooktop, stovetop, hob : صفحه ی اجاق ( که بهتر است همان اجاق ترجمه کنیم ) هر اجاقی دارای دو قسمت است ؛قسمت بالایی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اسم : undergraduate ::: دانشجوی کارشناسی graduate :::: فارغ التحصیل postgraduate ::: دانشجوی تحصیلات تکمیلی صفت : undergraduate :::: کارشن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

accompany :::: همراهی کردن companion :::: همراه ( یار ) company :::: همراهی ( مشارکت ، شرکت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

accompany :::: همراهی کردن companion :::: همراه ( یار ) company :::: همراهی ( مشارکت ، شرکت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤١

conserve. حفظ کردن ، نگه داشتن coservation. حفظ ، نگه داری conservator. محافظ، نگهبان conservatory. هنرستان ، گلخانه ( بریتیش ) conservatoire. هنرست ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤١

attach و append هر دو به معنای " پیوست کردن " هستند اما با یک تفاوت جزئی : مثلا یک سند را درنظر بگیرید . ممکن است شما بخواهید یک متنی رو به هر دلیل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤١

transit ::::::: انتقال ( حمل و نقل ) transition::: انتقال transport/UK::: انتقال ( حمل و نقل ) transportation/US::: انتقال ( حمل و نقل ) transmit: ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

اصطلاح نامه ( یک مرجع شامل کلماتی با معنای مشابه و گاه نیز متضاد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

attach و append هر دو به معنای " پیوست کردن " هستند اما با یک تفاوت جزئی : مثلا یک سند را درنظر بگیرید . ممکن است شما بخواهید یک متنی رو به هر دلیل ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

transit ::::::: انتقال ( حمل و نقل ) transition::: انتقال transport/UK::: انتقال ( حمل و نقل ) transportation/US::: انتقال ( حمل و نقل ) transmit: ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

فرضیه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

transit ::::::: انتقال ( حمل و نقل ) transition::: انتقال transport/UK::: انتقال ( حمل و نقل ) transportation/US::: انتقال ( حمل و نقل ) transmit: ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

sing :::: آواز خواندن sign :::: نشانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

detective کارآگاه inspector. بازرس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

transit ::::::: انتقال ( حمل و نقل ) transition::: انتقال transport/UK::: انتقال ( حمل و نقل ) transportation/US::: انتقال ( حمل و نقل ) transmit: ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-٧١

The US cannot do a damn thing امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

transit ::::::: انتقال ( حمل و نقل ) transition::: انتقال transport/UK::: انتقال ( حمل و نقل ) transportation/US::: انتقال ( حمل و نقل ) transmit: ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

proceed / go ahead پیش رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

shovel. بیل نوک تیز spade. بیل نوک پهن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

regard ::: در نظر گرفتن regardless ::: بدون در نظر گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

طبقه بندی جاندارن ( به ترتیب ) : Domain حوزه Kingdom فرمانرو ( سلسله ) Division دسته ( گیاهان ) . Phylum شاخه ( جانوران ) Class رده Order راست ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

\\\ غیر دولتی /// موسسات و مراکز آموزش عالی انتفاعی ( موسساتی که در ازای اموزش پول قابل توجهی از شما میگیرند درست نقطه مقابل موسسات غیر انتفاعی . )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

raise ::: بالا بردن rise ::: بالا آمدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

طبقه بندی جاندارن ( به ترتیب ) : Domain حوزه Kingdom فرمانرو ( سلسله ) Division دسته ( گیاهان ) . Phylum شاخه ( جانوران ) Class رده Order راست ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

cooker , stove : اجاق oven : فر cooktop, stovetop, hob : صفحه ی اجاق ( که بهتر است همان اجاق ترجمه کنیم ) هر اجاقی دارای دو قسمت است ؛قسمت بالایی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

نیم نگاه ، نگاه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

transit ::::::: انتقال ( حمل و نقل ) transition::: انتقال transport/UK::: انتقال ( حمل و نقل ) transportation/US::: انتقال ( حمل و نقل ) transmit: ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

طبقه بندی جاندارن ( به ترتیب ) : Domain حوزه Kingdom فرمانرو ( سلسله ) Division دسته ( گیاهان ) . Phylum شاخه ( جانوران ) Class رده Order راست ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

flinch ::: جا خوردن ( از روی ترس یا تعجب ) unflinching ::: مصمم ( determined )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

accompany //// همراهی کردن companion. ////همراه ( یار ) company //// همراهی ( شراکت ، شرکت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

طبقه بندی جاندارن ( به ترتیب ) : Domain حوزه Kingdom فرمانرو ( سلسله ) Division دسته ( گیاهان ) . Phylum شاخه ( جانوران ) Class رده Order راست ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

Condensation تراکم ، میعان ( تبدیل بخار به مایع ) Condense متراکم کردن ، میعان شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

طبقه بندی جاندارن ( به ترتیب ) : Domain حوزه Kingdom فرمانرو ( سلسله ) Division دسته ( گیاهان ) . Phylum شاخه ( جانوران ) Class رده Order راست ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

باسن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

conserve. حفظ کردن ، نگه داشتن coservation. حفظ ، نگه داری conservator. محافظ، نگهبان conservatory. هنرستان ، گلخانه ( بریتیش ) conservatoire. هنرست ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

convict ::: محکوم شدن ( گناهکار شناخته شدن ) acquit :::بیگناه شناخته شدن ( بیگناه دانستن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

اسم : undergraduate ::: دانشجوی کارشناسی graduate :::: فارغ التحصیل postgraduate ::: دانشجوی تحصیلات تکمیلی صفت : undergraduate :::: کارشن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

cooker, stove : اجاق oven : فر cooktop, stovetop, hob : صفحه ی اجاق ( که بهتر است همان اجاق ترجمه کنیم ) هر اجاقی دارای دو قسمت است ؛قسمت بالایی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

belly/ tummy / abdomen شکم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

construction ::: ساختار instruction :::::: دستور کار instrument :::::: ابزار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

convict ::: محکوم شدن ( گناهکار شناخته شدن ) acquit :::بیگناه شناخته شدن ( بیگناه دانستن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

کاربر Majid. 17:52. بهترین ترجمه ها رو گفتن . Caster ریخته گر // حال چه ظرفی باشد که ادویه را در غذا بیاندازد و چه ظرف های عظیمی که در صنعت آهن مذ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

\\\ عادت دادن \\\ get use to :::: عادت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

conserve. حفظ کردن ، نگه داشتن coservation. حفظ ، نگه داری conservator. محافظ، نگهبان conservatory. هنرستان ، گلخانه ( بریتیش ) conservatoire. هنرست ...