پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)

بازدید
٣,٣٨٩
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نمایانگر/نشانگر/بیانگر/مبین/نشان دهنده/آشکارکننده/ روشنگر/گویای چیزی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

درخور، فراخور، برازنده، شایان، شایگان، مستحق، لایق سزاوار بودن، خوب بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مورد نظر، مد نظر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

دست ساخت، دست ساخته، دست ساز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به منظور، جهتِ، به خاطر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

نقشی را ایفا کردن، نقشی را بازی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

پرسه زدن، سیر کردن، جریان داشتن/یافتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

خود را درگیر نکردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مسیریابی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

در فاصله ( دو چیز )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

یکپارچه، نامتغیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

ظهور یافتن، سر برآوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

از هم پاشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ازهم پاشیدگی، از هم پاشی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

extend over or across= thefreedictionary. com/straddling مابین the city network straddling AD 700 to 800 = شبکه شهری مابین ۷۰۰ تا ۸۰۰ ب. م

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به صورت تاثیرگذاری، به طرز تاثیربرانگیزی، به طور موثری، شدیدا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

پرثبات، باثبات، ثبات یافته، دیرپا، پایدار، به خوبی برقرار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

در نظر داشتن، به یاد داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

مستوجب، مستحق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

واجد شرایط، مستوجب، مستحق، شایسته، سزاوار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

سزاوار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

متسلسل، سلسله وار، زنجیروار، به ترتیب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

حاصل از، ناشی از، محصولِ، ماحصلِ، ثمره ی، مولودِ، زاده ی، برخاسته از، منتج از، برآمده از، نتیجه ی، فرآورده ی، دستاوردِ، ساختِ، مخلوق، ایجادشده با، بو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مولود، محصول، ماحصل، منتج، ثمره، زاده، فراورده، دستاورد، شکل گرفته، به وجود آمده، ایجادشده، پدیدآمده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیاده سازی، عملی سازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیاده کردن، پیاده سازی ( کردن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

روبه رشد، در حال شکوفایی/ ترقی/پیشرفت، متزاید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

روبه رشد، درحال ترقی، درحال شکوفایی/پیشرفت شکوفایی، رونق، ترقی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

شکوفایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشتازی، پیشاهنگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مقرر کردن، ثبت کردن، به ثبت رساندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

group, body, league, circle= thefreedictionary. com/grouping گروه، دسته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

this city qualifies as the first world city = این شهر می تواند نخستین شهر جهان باشد The performance qualifies as one of the best I've ever seen = این ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

در سطح بین الملل cities might be mighty capitals and centers of wide - ranging international political responsibilities شهرها ممکن است پایتخت و مرکز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

در سطح جهان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

خلاصه، تلخیص شده، چکیده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

به بوته آزمایش گذاشتن، در بوته آزمایش قرار دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

منافع، عواید، امتیازات، حقوق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

دیرین، دیرینه، پایا، جاودان، جاوید، مانا، لایزال، ازلی، بادوام، مزمن، مقاوم، بلندمدت، درازمدت، طولانی مدت، طویل المدت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

مقارن، هم زمان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

متصل به هم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مخازن، ذخایر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

فراگیر، همه جانبه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

جامع، فراگیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی اعتبار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بزرگمردان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

نشانه/نشان دهنده چیزی بودن، رقم زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

تجلیل/اجلال/تکریم/احترام/شریف/تمجید کردن، ارج نهادن، محترم شمردن، احترام گذاشتن، شرافت دادن، شریف گرداندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

دگرگونی یافته، دگرگون شده، دگرریخت شده، دارای دگردیسی، تغییر شکل بافته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

دگرگونی یافتن، دگردیسی یافتن