پیشنهادهای میلاد علی پور (٤,١٣٥)
در حقوق، خوانده یا متهم
در حقوق، خواهان یا شاکی
تا حد زیادی فکر می کنم در طول این سالها ( شاید ده بیست یا نهایتا سی سال ) ، یه نفر اومده با کلمات بازی کرده و در همین زمان، این عبارت وارد زبان ما شد ...
خب اگه شما منظورت هه رمان هست، نباید حرفت رو برای واژه هرمان بنویسی. برو یه مدخل واسه هه رمان بساز و اونجا توضیح بده که اگه اینجوری نوشته شد، کردیه. ...
چون در انگلیسی یا به قول دوستان آلمانی و تایلندی معنای خوبی نداره، دلیل نمیشه که در فارسی هم معنای خوبی نداشته باشه. کلمه ی داف فارسی هیچ ارتباطی به ...
می تواند گاهی هم معادل واژگان زیر باشد: خودخواهی تک خوری
با رضایت کامل، بی ریا، بدون تردید، از صمیم قلب، از خداخواسته
آبریزش بینی بالاکشیدنِ دماغ دماغی که آن را بالا می کشند
سرحال
تمرین رانندگی برای نوجوانان آماده کردن نوجوانان برای آزمون رانندگی
تحت فشار شدید کاری قرار داشتن. کار روی سر ریختن بیش از حد توان مشغول بودن
پس انداز آب کردنی، پس انداز جاری پس اندازی که خیلی زود بتوان آن را نقد کرد. همچون طلا
رامشگاه ( جای آرامش )
خود را وقف دیگری کردن خود را درگیر کار دیگری کردن برای فردی دیگر وقت گذاشتن
حذف وعدۀ غذایی
از کار افتادگی
تنها چیزی که ما می دونیم
پشت گوش انداختن، بی توجهی کردن، نادیده گرفتن، سهل انگاری کردن
یا پیغمبر! یا جدِ میرزا!
اجابت کردن
شرتی کار کردن، سنبل کاری کردن
بچۀ درسخوان و نابغه ولی کسی که در روابط اجتماعی ضعیف است.
مهارت داشتن در چیزی
پدیده، تازه شناخته شده، کشف شده
کیفِ دنیا را کردن، خر کیف شدن، کیفور شدن، نهایت لذت را بُردن
به حقیقت پیوستن. رنگ و بوی واقعیت گرفتن
تا حد کمی، خیلی کم، اندکی
راسخ تر، توانمند تر، پرزورتر دوستان عنایت بفرمایید که این واژه یک صفت ساده نیست. بلکه صفت برتری یا تفضیلی است. صفت برتری باید با پسوند �تر� بیاید.
راسخ
دیگه تا تهش برو فقط این رو بدون که
غُر غُرو
به بیشترین پیشرفت ممکن رسیدن، به بالاترین سطح دست یافتن
یعنی با پدیده ای روبرو هستیم که به خودی خود خوب است، ولی زیاد انجام دادن آن، یا فراوان بودن بیش از حد آن، مضر و باعث آزار است. زیادی از حد چیزی بد ب ...
یه چی مثل داداش خودم رفیق خودمی
نق نقو
نازک نارنجی، نُنُر، بچه ننه، سوسول
خودرنجی
وارد شدن فرد، فقط در بحث ها و دعواهایی که از پیروزی در آنها مطمئن است.
در این که این واژه پارسیه هیچ شکی نیست. حالا شاید بپرسید پس چرا عربی هم استاذ داره؟ پاسخ اینه؛ پارسی بیشتر از واژه هایی که از عربی گرفته، به عربی و ...
خودسپاسی
خود ارجمندی
دوستانی که فرمودن خود ارزشی برای این واژه مناسب است، به واژۀ Self - worth هم عنایت داشته باشند. خود ارزشی به نظر من بیشتر برای این واژه که عرض کردم م ...
به جز سبک زندگی این معنی ها را هم می تواند داشته باشد: کارهایی که در زندگی انجام می شود سرگرمی های زندگی رفتارهای روتینِ زندگی
راهبرد مدیریتی
پورسانت، پاداش فردی، سهم دادن
تخت و پارک کودک وسیله ای شبیه گهواره بچه که در آن ابزار مربوط به نگهداری بچه را تعبیه می کنند و همینطور جای خواب بچه است
خانوم رئیس، زن موفقی که با وقار و احترام رفتار می کند
یک جور فکر کردن
دلبری کردن، دلبستگی ایجاد کردن، الزاما قرار نیست مرد این کار را بکند، می تواند فاعل مونث هم داشته باشد
درب و داغان در مفاهیم روحی و عاطفی