پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١٣٥)

بازدید
٤,٠٤٧
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ابوطیاره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مُدل موی باب. چیزی شبیه مدل موی مصری ولی کوتاه تر ( معمولا تا زیر چانه ) که مختص بانوان است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خانوم مغرور و از خودراضی، خانوم پر فیس و افاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گلولۀ تصادفی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

پدر خود را در آوردن، دهن خود را سرویس کردن، رُس خود را کشیدن، به سختی تلاش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

توپُر به کسی می گویند که بدنش چربی مازاد دارد، ولی طوری نیست که بد به نظر بیاید. یا اشخاصی که وزن طبیعی دارند، ولی میزان چربی هایشان زیاد است و ماهی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

زمین زدن می تواند در کشتی واقعی یا کشتی نمایشی ( کج ) باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

زور چپانی، به زور فروختنی، زبون ریختنی، انداختنی، قالب کردنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مسخره کردی ما رو؟ گیرآوردی مارو؟ گرفتی ما رو؟ مسخره باز ی در میاری؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به دست آوردن، تصاحب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خون خودت رو کثیف نکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زندگی بخورنمیر داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشاغل جانبی، کارهای غیر اصلی، شغل دوم/سوم/. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کار غیر اصلی، شغل دوم/سوم/. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

به وجود آوردن، ایجاد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

وسواس فکری، فکر مشغولی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

انگیزه، اراده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دانش گرا کسی که به دانش گرایش دارد و مذهبش، دانش تجربی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

محشر، خارق العاده، عالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مقوای مخصوص خوراکی، کارتن خوراکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نوعی شیرینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

یک بارِ دیگر، بار دیگر، دوباره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

دوره، هنگامه، مدت زمان، دوران، هنگام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از آن هم بدتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

برای چیزی/کسی/کاری ساخته شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

پشتیبانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

الزاما معنای راه افتادن و حرکت کردن ندارد. می ریم تو کارش برو که بریم می ریم که داشته باشیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در این باب، در این موضوع، در این مورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اشتباه از آب در آمدن نتیجۀ مورد انتظار را نگرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

با تمام قدرتش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به سودِ . . . . بودن به نفعِ. . . . بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در جست و جوی . . . . . بودن در پیِ . . . . . . بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اجرایی کردن، دنبال کردن، پیشرفت کردن، حرکت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

1 ) بابتِ ، به خاطرِ ، به دلیلِ 2 ) در بابِ، به عنوانِ، در مقامِ، در جایگاهِ 3 ) به واسطۀ، به وسیلۀ، از راهِ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

1 ) از این دست، از این طیف، از این قبیل، این چنین 2 ) هر طور که شده، به هر طریق ممکن، هر جور که هست/بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در موقعیت های مختلف می تواند معانی متفاوتی داشته باشد. و الزاما چون در زبان انگیسی حرف نداست، قرار نیست که حتما ترجمۀ آن هم حرف ندا باشد. بلکه بسته ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

حالت دیگری هم می توان ترجمه کرد. البته برای تمام جملات و افعال درست در نمی آید و این وظیفۀ مترجم است که تشخیص دهد باید از کدام حالت استفاده کند. حالت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

غم، اندوه، ناراحتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

عمقِ وجود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مغازۀ نبش خیابان. به ویژه اتاقی که قبلا کاربرد اتاق داشته ولی بعدا به واسطۀ دسترسی مستقیم به خیابان، به مغازه تغییر کاربری داده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حافظه یا مربوط به حافظه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به جز معنی ارتش و سپاه، می تواند معانی زیر را هم داشته باشد: انجمن یاران دسته جمعیتِ. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

تبدیل شدن، تغییر ماهیت دادن

پیشنهاد
٤

1 ) ناچار شدن، لازم دیدن، ضرورت یافتن 2 ) دلیل پیدا کردن، انگیزه دار شدن، الزام آور بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به سهم خود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

صرفا بر اساس ارزش های خود، تنها به خاطر خود، به خودیِ خود، بدون کمک دیگری، تنها با قابلیت های خود، بدون در نظر گرفتن چیز دیگری به جز خودِ. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تنهایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به سر کسی زدن، به فکر خطور کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یاداشت نویس، یادداشت کُن، میرزا بنویس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

خود را از چیزی رها کردن، نجات دادن