پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١٣٥)

بازدید
٤,٠٤١
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

خود بهبودی، خود سلامتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

جمله ای است که معمولا برای نشان دادن اینکه اتفاقی خیلی دیر رخ داده، به کار می رود: 1 ) چقدر طولش دادی، خیلی طول کشید یا به صورت انتقادی و کنایه آمیز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

فرد آینده دار، ارتقا یابنده به نظر بنده واژه ای مثبت است. یعنی فردی که امید می رود به جایی برسد. فردی که از خود عرضه و تعهد کاری نشان داده و آینده ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اهمیت دادن، مهم بودن، ارزش قائل شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

آدم آچار فرانسه، کار راه انداز، مشکل گشا، حلال مشکلات در واقع بازتاب دهندۀ ویژگی فردی است که وقتی انسان به مشکل می خورد به او مراجعه می کند. همه ما د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خودشیفته، کسی که شیفتۀ خود و رفتار خودش است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نیش و کنایه زدن، متلک انداختن، با زبان کسی را ناراحت کردن، برای ناراحت کردن کسی حرفی را زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

عزم راسخ، پایبندی، پایبند بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

کسی را به جایی فراخواندن، صدازدن کسی برای اینکه به جایی برود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ابر موفق، فوق موفق، ورا کامیاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

خودتحقیری، خودسرزنشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناخودآگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

خود را درگیر مسائل جزئی نکردن، وارد هر بحث و درگیری نشدن، اتمام حجت سر چیزهای کوچک کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اگر برای کیف و کیسه و محفظه نگه داری استفاده شود معنای زیر را دارد: بزرگ، بی نهایت، بسیار بزرگ، عمیق، ژرف، بی انتها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

خود را درگیر چیزی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

افتضاح، گند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دنبال چیزی بودن، پی کاری را گرفتن، در پی چیزی گشتن/بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از همه جا بی خبر، به یک باره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تا حدی خوب است. تا حدودی خوب است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تا تنور داغ است، چسباندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

جانسوز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دویدن برای رساندن چیزی ضروری به کسی گازش را گرفتن و رسوندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

گرفته، کش آمده، منقبض شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

1 ) اینجوریه، اینطوری می شه، از این قراره، 2 ) برو که رفتیم، بریم که داشته باشیم 3 ) بفرمایید، خدمت شما، تقدیم به شما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

روشن کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

شیره ی چیزی/کسی را کشیدن، کاری را بیش از حد ممکن انجام دادن، به نحوی که به جنبۀ دیگری ضرر وارد کند، رمق کسی/چیزی را گرفتن، پدر کسی/چیزی را درآوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

قابل انجام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

درک از خود، خود آگاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مسیر خوش منظره، جاده ی زیبا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

لفظی توهین آمیز برای تحقیر مردان همجنس گرا یعنی مردی که تمایل به رابطه آنال داشته و همجنس خود را به جنس مخالف ترجیح می دهد. از اونجا که معادل فارسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

بسم الله. . . . یعنی شروع کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

خوش ساخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

آرام کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهره های باقیمانده در بازی دونینو که امتیاز منفی برای دارنده ی آن محسوب می شوند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

تحمیل نکردن عقیده به دیگری، سازش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1 انتقاد کردن، گله کردن، نارضایتی را نشان دادن 2 ) توهین کردن، تقلید کردن ( ادای کسی را درآوردن ) ، مسخره کردن 3 ) ضربه زدن، سقلمه زدن، سیخونک زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1 انتقاد کردن، گله کردن، نارضایتی را نشان دادن 2 ) توهین کردن، تقلید کردن ( ادای کسی را درآوردن ) ، مسخره کردن 3 ) ضربه زدن، سقلمه زدن، سیخونک زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تماشایِ افراطی و بیش از حد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دست کشیدن از چیزی، دل کندن از چیزی، دیگر علاقه ای نداشتن به چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

در مفوهم انتزاعی یعنی: درجا زدن، ثبات پیدا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

شوق پیدا کردن، اشتیاق داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

همون همیشگی، همون حالت ثابت، مثل سابق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تحت مصرف شدید دارو بودن، داروی زیادی مصرف کرده به طوری که عملکرد طبیعی را از دست داده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

تبدیل شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با همین مضمون، مانندِ این، مثل همین، یه هچین چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسئول وام، وام دهنده، کارمند دفتر وام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دفتر وام، بنگاه/موسسۀ رهنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مخارج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

سالن مراقبت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

چشم انداز، تصور