پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١١٠)

بازدید
٨٥٠
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

شیره ی چیزی/کسی را کشیدن، کاری را بیش از حد ممکن انجام دادن، به نحوی که به جنبۀ دیگری ضرر وارد کند، رمق کسی/چیزی را گرفتن، پدر کسی/چیزی را درآوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

قابل انجام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

درک از خود، خود آگاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مسیر خوش منظره، جاده ی زیبا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

لفظی توهین آمیز برای تحقیر مردان همجنس گرا یعنی مردی که تمایل به رابطه آنال داشته و همجنس خود را به جنس مخالف ترجیح می دهد. از اونجا که معادل فارسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

بسم الله. . . . یعنی شروع کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

خوش ساخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

آرام کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهره های باقیمانده در بازی دونینو که امتیاز منفی برای دارنده ی آن محسوب می شوند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تحمیل نکردن عقیده به دیگری، سازش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1 انتقاد کردن، گله کردن، نارضایتی را نشان دادن 2 ) توهین کردن، تقلید کردن ( ادای کسی را درآوردن ) ، مسخره کردن 3 ) ضربه زدن، سقلمه زدن، سیخونک زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1 انتقاد کردن، گله کردن، نارضایتی را نشان دادن 2 ) توهین کردن، تقلید کردن ( ادای کسی را درآوردن ) ، مسخره کردن 3 ) ضربه زدن، سقلمه زدن، سیخونک زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تماشایِ افراطی و بیش از حد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دست کشیدن از چیزی، دل کندن از چیزی، دیگر علاقه ای نداشتن به چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

در مفوهم انتزاعی یعنی: درجا زدن، ثبات پیدا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

شوق پیدا کردن، اشتیاق داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

همون همیشگی، همون حالت ثابت، مثل سابق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تحت مصرف شدید دارو بودن، داروی زیادی مصرف کرده به طوری که عملکرد طبیعی را از دست داده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

تبدیل شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با همین مضمون، مانندِ این، مثل همین، یه هچین چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسئول وام، وام دهنده، کارمند دفتر وام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دفتر وام، بنگاه/موسسۀ رهنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخارج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

سالن مراقبت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

چشم انداز، تصور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ابوطیاره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مُدل موی باب. چیزی شبیه مدل موی مصری ولی کوتاه تر ( معمولا تا زیر چانه ) که مختص بانوان است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خانوم مغرور و از خودراضی، خانوم پر فیس و افاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

گلولۀ تصادفی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

پدر خود را در آوردن، دهن خود را سرویس کردن، رُس خود را کشیدن، به سختی تلاش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

توپُر به کسی می گویند که بدنش چربی مازاد دارد، ولی طوری نیست که بد به نظر بیاید. یا اشخاصی که وزن طبیعی دارند، ولی میزان چربی هایشان زیاد است و ماهی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

زمین زدن می تواند در کشتی واقعی یا کشتی نمایشی ( کج ) باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

زور چپانی، به زور فروختنی، زبون ریختنی، انداختنی، قالب کردنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مسخره کردی ما رو؟ گیرآوردی مارو؟ گرفتی ما رو؟ مسخره باز ی در میاری؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به دست آوردن، تصاحب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

خون خودت رو کثیف نکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زندگی بخورنمیر داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشاغل جانبی، کارهای غیر اصلی، شغل دوم/سوم/. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کار غیر اصلی، شغل دوم/سوم/. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

به وجود آوردن، ایجاد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

وسواس فکری، فکر مشغولی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

انگیزه، اراده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دانش گرا کسی که به دانش گرایش دارد و مذهبش، دانش تجربی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

محشر، خارق العاده، عالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مقوای مخصوص خوراکی، کارتن خوراکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نوعی شیرینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

یک بارِ دیگر، بار دیگر، دوباره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

دوره، هنگامه، مدت زمان، دوران، هنگام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از آن هم بدتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

برای چیزی/کسی/کاری ساخته شدن