پیشنهادهای میلاد علی پور (٤,١١٠)
شیره ی چیزی/کسی را کشیدن، کاری را بیش از حد ممکن انجام دادن، به نحوی که به جنبۀ دیگری ضرر وارد کند، رمق کسی/چیزی را گرفتن، پدر کسی/چیزی را درآوردن
قابل انجام
درک از خود، خود آگاهی
مسیر خوش منظره، جاده ی زیبا
لفظی توهین آمیز برای تحقیر مردان همجنس گرا یعنی مردی که تمایل به رابطه آنال داشته و همجنس خود را به جنس مخالف ترجیح می دهد. از اونجا که معادل فارسی ...
بسم الله. . . . یعنی شروع کن
خوش ساخت
آرام کردن
مهره های باقیمانده در بازی دونینو که امتیاز منفی برای دارنده ی آن محسوب می شوند
تحمیل نکردن عقیده به دیگری، سازش کردن
1 انتقاد کردن، گله کردن، نارضایتی را نشان دادن 2 ) توهین کردن، تقلید کردن ( ادای کسی را درآوردن ) ، مسخره کردن 3 ) ضربه زدن، سقلمه زدن، سیخونک زدن
1 انتقاد کردن، گله کردن، نارضایتی را نشان دادن 2 ) توهین کردن، تقلید کردن ( ادای کسی را درآوردن ) ، مسخره کردن 3 ) ضربه زدن، سقلمه زدن، سیخونک زدن
تماشایِ افراطی و بیش از حد
دست کشیدن از چیزی، دل کندن از چیزی، دیگر علاقه ای نداشتن به چیزی
در مفوهم انتزاعی یعنی: درجا زدن، ثبات پیدا کردن
شوق پیدا کردن، اشتیاق داشتن
همون همیشگی، همون حالت ثابت، مثل سابق
تحت مصرف شدید دارو بودن، داروی زیادی مصرف کرده به طوری که عملکرد طبیعی را از دست داده
تبدیل شدن
با همین مضمون، مانندِ این، مثل همین، یه هچین چیزی
مسئول وام، وام دهنده، کارمند دفتر وام
دفتر وام، بنگاه/موسسۀ رهنی
مخارج
سالن مراقبت
چشم انداز، تصور
ابوطیاره
مُدل موی باب. چیزی شبیه مدل موی مصری ولی کوتاه تر ( معمولا تا زیر چانه ) که مختص بانوان است
خانوم مغرور و از خودراضی، خانوم پر فیس و افاده
گلولۀ تصادفی
پدر خود را در آوردن، دهن خود را سرویس کردن، رُس خود را کشیدن، به سختی تلاش کردن
توپُر به کسی می گویند که بدنش چربی مازاد دارد، ولی طوری نیست که بد به نظر بیاید. یا اشخاصی که وزن طبیعی دارند، ولی میزان چربی هایشان زیاد است و ماهی ...
زمین زدن می تواند در کشتی واقعی یا کشتی نمایشی ( کج ) باشد
زور چپانی، به زور فروختنی، زبون ریختنی، انداختنی، قالب کردنی
مسخره کردی ما رو؟ گیرآوردی مارو؟ گرفتی ما رو؟ مسخره باز ی در میاری؟
به دست آوردن، تصاحب کردن
خون خودت رو کثیف نکن
زندگی بخورنمیر داشتن
مشاغل جانبی، کارهای غیر اصلی، شغل دوم/سوم/. . .
کار غیر اصلی، شغل دوم/سوم/. . .
به وجود آوردن، ایجاد کردن
وسواس فکری، فکر مشغولی
انگیزه، اراده
دانش گرا کسی که به دانش گرایش دارد و مذهبش، دانش تجربی است
محشر، خارق العاده، عالی
مقوای مخصوص خوراکی، کارتن خوراکی
نوعی شیرینی
یک بارِ دیگر، بار دیگر، دوباره
دوره، هنگامه، مدت زمان، دوران، هنگام
از آن هم بدتر
برای چیزی/کسی/کاری ساخته شدن