پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١١٠)

بازدید
٨٤٨
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گرفتن و کشیدنِ چیزی به سمتِ خود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پریشان ساختن، نگران کردن، دستپاچه کردن، عصبی ساختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

قابل درک، قابل فهم، قابل دریافت، دریافت کردنی، فهمیدنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

گیر افتادن، گرفتار شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

1 ) فکرش هم نکن، بی خیال، مهم نیست ( در جواب که کسی از شما عذرخواهی می کند ) 2 ) عینِ خیالِ کسی هم نبودن، بی اهمیت جلوه دادن برای کسی، توجه نکردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بر وفق مُراد بودن، باب طبع بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

باعث این شدن که کسی جایی را ترک کند، باعث رفتن کسی شدن، دلیلِ کنار کشیدن کسی یا چیزی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

به دنبال چیزی بودن، خواهان چیزی بودن، چیزی را خواستن، برای رسیدن به چیزی تلاش کردن، در پی چیزی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بنا رو بر این میذارم که. . . ، انگاری که، فکر می کنم که. یقین دارم که، قبول دارم که

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گاهی اوقات معنی دو روی یک سکه را می دهد. دو جنبه ی مختلف یک پدیده یا کار. درواقع ژانوس خدای رومی ها بود که خدای دروازه ها و در ها بود و وقتی او را ت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

چالش ( مجازی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

درخواست تأمینِ دلیل یا افشا مدارک که متشاکی از شاکی می خواهد مدارک و شواهدی که بر اساس آن پرونده تشکیل داده را به او ارائه دهد. در حقوق غرب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

منصفانه رفتار کردن، انصاف به خرج دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نا همگون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

هوادار، هواخواه، حامی، حمایت کننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پایان، نتیجه، پیامد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

با کسی گرم گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در چنین شرایطی، بنابراین، در نتیجه، اگر ادامه پیدا کند، اگر اوضاع اینچنین بماند، . این اصطلاح زمانی استفاده می شود که قطع به یقین می خواهیم بگوییم اگ ...

پیشنهاد
١

درخواست اعانه. خواهان مظارکت شدن خواستار کمک پولی شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

خود/کسی را تحویل گرفتن، برای خود/کسی نوشابه باز کردن، از کسی/خود تعریف کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

تعریف از خود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کاری جز. . . . از او ساخته نبود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

چاره ای نداشتن، مجبور بودن، دست خودش نبودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

چاره ای نداشتن، مجبور بودن، ناتوانی در جلوگیری از چیزی/کاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دروغ گفتن، خالی بستن، وارونه نشان دادن، داستانی را به نفع خود تغییر دادن، برای متقاعد کردن دیگران چیزی را به شکل دلخواه در آوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دقیقا سه تا معنی داره البته دوستان همه رو گفتن، من فقط مرتبش می کنم. 1. حالت چطوره؟ حال و احوال؟ احوال محوال؟ چطور مطوری؟ 2. اوضاع چطور ه، اوضاع چط ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

فرم، حالت، ماهیت، سرشت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

به خانوم سحر پرسیدین که برای خسته نباشید چی بگیم. من خیلی گشتم دنبال همچین چیزی، هرچی بیشتر گشتم کمتر پیدا کردم. بالاتر درباره خسته نباشید توضیح دادم ...

پیشنهاد
١٠

از نظر کُلی، تو این دنیای بزرگ، در دراز مدت، در کلِ این جریانات، در مفهوم کل، در مفهوم عام،

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

عمو و دایی و. . . . با u نوشته میشه دوستان. لطفا بچه های مردم رو به اشتباه نندازید. Uncle. این نوع دیگر کلمه ی ankle هست یعنی قوزک پا. انکل هست تل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دریافتن، کاشف به عمل آمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

افق قدرت کران نیرو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

لحظه شماری کردن برای کاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

یک وقتی، یک زمانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مغز کسی را با حرف زدن زیاد خوردن، مغز کسی را با حرف زدن تیلیت کردن، زیاد حرف زدن، خسته کردن طرف مقابل از حرف زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ندامتگاهی، تأدیبی، کیفری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نظم دادن، دادگری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

آدم فعال، شخص پُرکار. فردی که پُر انرژی است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیشکار ادبی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

میزان و مقدار کار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

توانایی چیزی را داشتن، در حیطه ی توانایی کسی بودن، در محدوده بودن، قابل دریافت بودن، از پس چیزی برآمدن، استطاعت مالی کاری/چیزی را داشتن هم در مفهوم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

1 ) بارک الله، احسنت، آفرین، خودشه، همینه، کارت درسته 2 ) ایناهاش، بفرمایید، خدمت شما 3 ) دیدی؟، چی بهت گفتم؟، حله، اینم از این

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اتاق کار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

چون که، به این دلیل که، به این خاطر که، زیرا که، زیرا، چون، چراکه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

گاهی اوقات به معنای تبریک گفتن است. تبریک می گم. فرخنده باد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

علف هرز، علفی بی خاصیت که از رشد گیاهان دیگر جلوگیری میکند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بررسی کردن، بالا و پایین کردن، مزه مزه کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

این دفعه، این بار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

رها شدن، در آمدن، باز شدن، افتادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

آش و لاش، آسیب دیده