پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١١٠)

بازدید
٩٦٣
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

یا خُدااااا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخلوط کردن، هم زدن رفته رفته در حالت عصبانیت یا خشم و هیجان قرار گرفتن شامل شدن، در برگرفتن، افزودن، اضافه کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

پریدن ناگهانی اعصاب و عضلات در بدن، مانند پشت کمر، گوشه ی چشم، بالای پلک و. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

جدی گفتن، جدی بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کَج بیل، در گویش مردم شهسوار به آن فِکا یا بَلو می گویند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بی حالت شدن، سرد و بی روح شدن، در مورد چشمان به حالتی گفته می شود که در اثر خستگی فرد همزمان هر دو مردمک چشمش را برای لحظه ای زیر پلک بالا می برد. و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

شاباش مهمانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

فقط همین. ، همین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

روبرو شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بازی آهنگ و صندلی که تعداد صندلی ها از تعداد شرکت کننده ها بیشتر است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

کشاورزی که بیشتر برای مصرف خودش کشاورزی می کند، کشاورزی که بیشتر محصولش را خودش می خورد و میزان کمتری را می فروشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

از اون بدتر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

با ناباوری یا تعجب به کسی نگاه کردن، از روی شگفتی یا ناباوری پلک زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

از روی ناچاری، از سر ناچاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

حقیقتا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

میزی که کنار مبل یا تخت قرار می دهند، در ایران به آن پاتختی یا میزعسلی می گویند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

چند پله، تعدای پله، مجموعه ای پله

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

گرفتن، به چیزی بند کردن مانند دست که به کمر می گیرند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مرتب کردن، چیدن، گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دانستن، فهمیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

که در این حالت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

South side بخشی از شیکاگو است، نه همان شیکاگو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

اتاق نورگیر، بسیار مناسب است ( فضایی به شکل گلخانه و آلاچیق که درست به ساختمان اصلی چسبیده است و هم از درون و هم از بیرون، ورودی دارد. دور تا دور آن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

برگشتنِ سریع، چرخیدنِ ناگهانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای کسی گزارش لغو دستور پُر کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

منابع و حمایت را از دست دادن، قادر به ادامه دادن نبودن، کنار گذاشته شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

سر کسی شیره مالیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مغز رد دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حقیقتش، راستش، راستشو بخوای، حقیقتشو بخوای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آدم منفور، نفرت انگیز و حقیر، آدم احمق ( مواردی که عرض کردم، طبق دیکشنری کالینز و وبستره. الزاما قرار نیست اون معنای ناجور رو بده. )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

هنجار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

پس زدن، دور انداختن، کنار زدن، کنارگذاشتن، بی خیال چیزی/کاری شدن، دست کشیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

پنجه ی خِرس ( نوعی شیریینی است که قالب آن به شکل پنجه ی خرس است )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

آلت تناسلی مردانه، در واقع ترکیبی با واژه ی fanny است که به معنای آلت مونث است. به مرد ترسو هم اطلاق می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سر به سر گذاشتن، اوسکول کردن، دست به سر کردن، گیر آوردن، به بازی گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ساقی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

با کسی/چیزی سر کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

به حالت امری اگر به کسی گفته شود، می تواند معنای بفهم، درک کن، تو مغزت فرو کن نیز باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

خانوم دستیار، فرمایش شما درسته، اما درمورد این اصطلاح صدق نمی کنه. خود خسته نباشید، واژه ایه که توی فارسی چندین معنی متفاوت داره. یه زمانی یکی از سرک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

مرد مفعول، اوبنه ای، حوتاه شده ی واژه pragmatic, به معنای اهل عمل، امکان پذیر، شدنی. در زندان به افرادی پرگ می گویند که اجازه ی مقاربت جنسی به دیگران ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

زیاد، بسیار زیاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ترتیب چیزی را دادن، ردیف کردن، درست کردن، حل کردن، انجام دادن، اجرا کردن، پیش بُردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

لحاظ کردن، سرلوحه قرار دادن، مدنظر قرار دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

نمایان شدن، درخشیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

سایه روشن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

امیدوار کردن/شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

همچنین رکابِ کامیون و کامیونت که پیش از سوار شدن، پاها را روی آن گذاشته و از آن بالا می روند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

هیجانی کردن، دل انگیز کردن، زیبا کردن، تو دل برو کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسیر آب