پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١١٠)

بازدید
٨٥٦
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

1. جز. . . . کاری از او ساخته نبود، به جز. . . . . کار دیگری از دستش بر نمی آمد 2. دست خودش نبود، اختیاری از خود نداشت، کنترلی روی آن نداشت 3. ناتوان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

mob به معنای خلافکار و اراذل و اوباش و لات است. و lynch به معنای زجر کش کردن است و با اعدام تفاوت دارد. معادلی که برای آن می توان پیشنهاد دهم: اوباش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیدایش مجدد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

درست شدن، راست و ریست کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

1 عجیب و غریب، مشکوک، شبهه ناک، شک برانگیز 2 افاده ای، مغرور، متکبر 3 نگران، مضطرب، معذب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مربوط به وقتیه که گوینده از حرفی که مخاطبش زده ناراحت شده، یا انتظارش را نداشته: دارم بهت می گم که. . . ، گفتم که. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کمی، اندکی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

عطر نارنج، پتی گرین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

دست دادن، مانند حالت ناخوشی/شادی دست دادن به کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

درب دولنگه ای که به هردو جهت باز می شود. دربِ دوطرفه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

در پارسی تاجیکی به آن �نیستشوی� می گویند. نیست شُدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیش پیش، پیش تر، پیش از این، پیش از آن، قبلا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در پارسی تاجیکی معادل آن �گُریزه� است. یعنی کسی که می گُریزد یا درحال گُریز است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

راست و ریست کردن، حل و فصل کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

زنجیره ی کنگره دار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ساندویچ های کوچکی که آنها را به صورت برش هایی باریک به اندازه ی قطر انگشت می بُرند. ساندویچ انگشتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

گذشتن، طی شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

اسم هرمان می تونه به هر زبونی باشه. هیچ قومیتی حق نداره بگه فقط مال ما هست و بس. یونانی، فارسی، آلمانی، کردی. شما اگه اسم پسرت رو گذاشتی هرمان، می ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

اصطلاحی اینترنتی که بنا به کار برد می تواند، خواننده را دچار اشتباه کند In My Arrogant Opinion از من بپرسی، نظر منو بخوای، به من باشه میگم، منو بگی م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اصلا و ابدا نمی خواهم، به هیچ وجه قصد ندارم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

به هر قیمتی که شده، با وجود تمام تلاش ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

جابجا شدن، جا باز کردن برای کسی، کمی سُر خوردن به اطراف و ایجاد جا کردن برای دیگری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

خیلی، بسیار، زیاد، یک عالمه، یک دنیا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

عیاشی، میگساری، نوشیدنی الکلی نوشیدن، عیاشی و پایکوبی ، باده نوشی و شادی ، باده نوشی و پایکوبی، مست و پاتیلی، سگ مستی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

باید . . . . . کار می کردم بهتر بود این کار رو انجام می دادم یه دل می گه . . . . . کنم مربوط به زمانی است که یا در گذشته تمایل داشتید کاری انجام بدید ...

پیشنهاد

رزم گاه بازیکن ناشناخته نبردگاه بازیکن ناشناس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

یه دل می گه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

برای تاکید به کار می رود. مثلا می گیم برو با اون کلاهت. اینجا واژه ی اون، معنای تاکیدی دارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

لاغر مُردنی، استخونی، پوست و استخون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

جرأت داشتن، وجود داشتن، جیگر داشتن، خواستن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تا اینکه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

نگاه را به زمین دوخت، چشمانش را به پایین دوخت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

چیره دست، زبردست، استاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

همیار قطار، دستیار قطار، کارگر راه آهن، مهماندار قطار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

از طرف دیگر، از جهتی دیگر، علی رغم، با وجود آنکه، بلکه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گلدانِ گُل آپارتمانی، گلدانِ گیاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

انتظار می رفت، بایستی، باید، قرار بود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

یعنی چی؟ این کارا واسه چیه؟ این حرفها چیه؟ منظورت چیه؟ همه ی این معادل ها درمفهوم کنایی هستند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

منو باش، منو نگاه، اصلا ببینم. برای جلب توجه فردی در طول مکالمه استفاده می شود. مخصوصا وقتی که طرف عصبانی است و می خواهد حرف مهمی بزند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

اهل ریسک، خطر پذیر، ربا خوار، قمار باز، سهام باز، دلال ملک، مُحتکر، احتکار گر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

که دیگر بماند کاربرد آن وقتی است که یک جمله گفته و با ارفاق/زور پذیرفته شده و ما می خواهیم نشان دهیم که امکان اتفاق افتادن جمله ی دوم به مراتب کمتر ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در عین حال، از طرف دیگه، با این حال، از یه جهت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عقب جلو کردن، به جلو و عقب تکان دادن/بُردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گاهی اوقات اهل خانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

درمورد پارچه، ضخامت و کلفتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ناخودآگاه، ناعاقلانه، بدون فکر کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حیاط بان محوطه دار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

لمس کردن کلاه، به نشان احترام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

درون بُردن، درون چیزی گذاشتن، داخل چیزی قرار دادن. مثلا در جیب گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

لم دادن، تکیه دادن، به حالت قبل برگشتن از نظر شناختی