work load

/ˈwɜːrkloʊd//wɜːkləʊd/

معنی: کاربار، ظرفیت کار
معانی دیگر: مقدار کاری که یک کارگر در زمان معین انجام میدهد، (میزان کاری که باید در مدت معین انجام شود) کاربار، بار دستگاه، کار میزان، کار میزان each employee has a heavy workload میزان کاری که هر کارمند باید انجام بدهد سنگین است

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the amount of work required or expected, as of a particular employee, student, or the like.

جمله های نمونه

1. this heavy workload is backbreaking
این بار سنگین کار کمرشکن است.

2. each employee has a heavy workload
میزان کاری که هر کارمند باید انجام بدهد سنگین است.

3. My work load has doubled since Henry left.
[ترجمه گوگل]بار کاری من از زمانی که هنری رفت دو برابر شده است
[ترجمه ترگمان]بار کار من از زمان رفتن هنری دو برابر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This was at a time when the work load was growing.
[ترجمه گوگل]این در زمانی بود که حجم کار در حال افزایش بود
[ترجمه ترگمان]این زمانی بود که بار کار در حال رشد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Therefore the work load should not be too heavy.
[ترجمه گوگل]بنابراین بار کار نباید خیلی سنگین باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین بار کار نباید زیاد سنگین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How best can their work load be shared?
[ترجمه گوگل]چگونه می توان بار کاری آنها را به بهترین نحو تقسیم کرد؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان بار کار آن ها را به اشتراک گذاشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The work load had become too heavy for these two offices, still honorary, to remain combined.
[ترجمه گوگل]بار کار آنقدر سنگین شده بود که این دو دفتر، که هنوز افتخاری بودند، با هم باقی بمانند
[ترجمه ترگمان]بار کار برای این دو دفتر سنگین شده بود و هنوز هم افتخاری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The concept, composition and assessing method of the Work Load Point system are defined clearly, and the differences between Work Load Point system and traditional hour-working system are described.
[ترجمه گوگل]مفهوم، ترکیب و روش ارزیابی سیستم نقطه بار کاری به وضوح تعریف شده است و تفاوت‌های بین سیستم نقطه بار کاری و سیستم سنتی ساعت کاری شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]مفهوم، ترکیب و ارزیابی روش سیستم نقطه بار کار به طور واضح تعریف شده اند و تفاوت بین سیستم نقطه بار کار و سیستم ساعت کار سنتی توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We grumbled about the increased work load.
[ترجمه گوگل]ما از افزایش حجم کار غر می زدیم
[ترجمه ترگمان]ما درباره افزایش بار کاری غرولند کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This means that depending on the work load, a free lancer may opt to work full days or shorter.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که بسته به بار کاری، یک فریلنسر ممکن است روزهای کامل یا کوتاه‌تر کار کند
[ترجمه ترگمان]این بدان معنی است که بسته به بار کاری، یک نیزه دار آزاد می تواند روزها یا کوتاه تر کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. First of all, the paper uses Work Load Point assessment system, work breakdown structure and critical path method to build the control and monitor system based on the Work Load Point system.
[ترجمه گوگل]اول از همه، مقاله از سیستم ارزیابی نقطه بار کاری، ساختار شکست کار و روش مسیر بحرانی برای ساختن سیستم کنترل و نظارت بر اساس سیستم نقطه بار کاری استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]اول از همه، این مقاله از سیستم ارزیابی نقطه بار کار، ساختار شکست کار و روش مسیر بحرانی برای ساخت کنترل و نظارت بر سیستم بر پایه سیستم نقطه بار کار استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Said the Xie Jin work load bearing Chinese thought progress and the consciousness open course, not.
[ترجمه گوگل]گفت زی جین بار کار تحمل پیشرفت فکر چینی و آگاهی دوره باز، نه
[ترجمه ترگمان]بار کار جین بکوف باعث پیشرفت فکر چینی و مسیر باز آگاهی شد، نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The work load for two working days must be finished today.
[ترجمه گوگل]بار کاری دو روز کاری باید امروز تمام شود
[ترجمه ترگمان]کار کردن بار کار برای دو روز کاری باید امروز تمام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thirdly, it studies the theory and method of Work Load Point system based on project schedule monitoring.
[ترجمه گوگل]ثالثاً، تئوری و روش سیستم نقطه بار کاری را بر اساس پایش زمانبندی پروژه مطالعه می کند
[ترجمه ترگمان]سوم اینکه، این تئوری و روش سیستم بار بار کار برپایه نظارت زمانبندی پروژه را مورد مطالعه قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The rigidity formular considered the actual action of work load has beenderived and is expressed directly with elastic curve.
[ترجمه گوگل]فرمول سفتی که عمل واقعی بار کار را در نظر می گیرد به دست آمده است و مستقیماً با منحنی الاستیک بیان می شود
[ترجمه ترگمان]انعطاف ناپذیری (سفتی)، عمل واقعی بار کار را در نظر می گیرد و مستقیما با منحنی الاستیک بیان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She's had an increased workload this year.
[ترجمه گوگل]او امسال حجم کاری بیشتری داشته است
[ترجمه ترگمان]امسال زیاد پیشرفت کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. We should hire another secretary to lighten Barbara's workload.
[ترجمه گوگل]باید منشی دیگری استخدام کنیم تا باربارا را کم کند
[ترجمه ترگمان]ما باید یک منشی دیگر استخدام کنیم تا کار Barbara باربارا را روشن کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He's always grousing about the workload.
[ترجمه گوگل]او همیشه از حجم کار ناراحت است
[ترجمه ترگمان]اون همیشه در مورد کار زیاد حرف میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. She's struggling to cope with the heavy workload .
[ترجمه گوگل]او برای کنار آمدن با حجم کار سنگین تلاش می کند
[ترجمه ترگمان]او تقلا می کند تا با حجم کاری سنگین کنار بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. We have tried to equalize the workload between the different teachers.
[ترجمه گوگل]ما سعی کرده‌ایم حجم کار را بین معلمان مختلف برابر کنیم
[ترجمه ترگمان]ما تلاش کرده ایم که بار کاری بین معلمان مختلف را یک سان کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The administrative workload is making massive inroads into our working day .
[ترجمه گوگل]حجم کار اداری به روز کاری ما نفوذ زیادی کرده است
[ترجمه ترگمان]حجم کار اجرایی در روز کاری ما تاخت و تاز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The new exams will only add to the workload of already hard-pressed teachers.
[ترجمه گوگل]امتحانات جدید فقط به حجم کاری معلمان سخت‌گیر می‌افزاید
[ترجمه ترگمان]این امتحانات تازه به بار کاری معلمان تحت فشار افزوده خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The workload can be evened out, instead of the shop having busy times and slack periods.
[ترجمه گوگل]به جای اینکه مغازه اوقات شلوغ و شلوغی داشته باشد، می توان حجم کار را یکسان کرد
[ترجمه ترگمان]این کار می تواند به جای مغازه دارای زمان شلوغ و دوره های رکود، قابل evened باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Students do find that their workload increases throughout the course.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان متوجه می شوند که حجم کاری آنها در طول دوره افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]دانشجویان متوجه می شوند که فشار کاری آن ها در سراسر مسیر افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Management is looking at ways of spreading the workload between departments.
[ترجمه گوگل]مدیریت به دنبال راه هایی برای توزیع بار کاری بین بخش ها است
[ترجمه ترگمان]مدیریت به دنبال راه هایی برای گسترش حجم کاری بین ادارات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. We want to try and distribute the workload more evenly.
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم تلاش کنیم و حجم کار را به طور یکنواخت تقسیم کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم تلاش کنیم و حجم کار را به طور مساوی توزیع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Doctors are having to cope with an everexpanding workload.
[ترجمه گوگل]پزشکان باید با حجم کاری روزافزون کنار بیایند
[ترجمه ترگمان]پزشکان مجبور به مقابله با حجم کاری everexpanding هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. We tried to spread the workload evenly between the departments.
[ترجمه گوگل]سعی کردیم حجم کار را به طور مساوی بین ادارات پخش کنیم
[ترجمه ترگمان]ما سعی کردیم حجم کاری را به طور مساوی بین دپارتمان ها گسترش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. I kept a weekly account of my workload and activities.
[ترجمه گوگل]من یک حساب هفتگی از حجم کار و فعالیت های خود را نگه داشتم
[ترجمه ترگمان]من یک حساب هفتگی را از کار و فعالیت خود در هفته نگه داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاربار (اسم)
work load

ظرفیت کار (اسم)
work load

تخصصی

[آب و خاک] بارکاری

انگلیسی به انگلیسی

• amount of work to be done
your workload is the amount of work that you have to do.

پیشنهاد کاربران

وظیفه ی کاری
مسؤلیت کاری
فشار کاری:
My work loading is very heavy nowadays
این روزها فشار کاریم خیلی زیاده
میزان و مقدار کار
حجم کاری، بار کاری، فشار کاری
نرخ کار
ظرفیت کار
فشار کاری
شدت - ( در ورزش ) : شدت تمرین
سهم کار
حجم کار
بار کاری

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس