پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١١٠)

بازدید
٨٥٧
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پشتیبانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

الزاما معنای راه افتادن و حرکت کردن ندارد. می ریم تو کارش برو که بریم می ریم که داشته باشیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در این باب، در این موضوع، در این مورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اشتباه از آب در آمدن نتیجۀ مورد انتظار را نگرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

با تمام قدرتش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به سودِ . . . . بودن به نفعِ. . . . بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در جست و جوی . . . . . بودن در پیِ . . . . . . بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اجرایی کردن، دنبال کردن، پیشرفت کردن، حرکت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

1 ) بابتِ ، به خاطرِ ، به دلیلِ 2 ) در بابِ، به عنوانِ، در مقامِ، در جایگاهِ 3 ) به واسطۀ، به وسیلۀ، از راهِ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 ) از این دست، از این طیف، از این قبیل، این چنین 2 ) هر طور که شده، به هر طریق ممکن، هر جور که هست/بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

در موقعیت های مختلف می تواند معانی متفاوتی داشته باشد. و الزاما چون در زبان انگیسی حرف نداست، قرار نیست که حتما ترجمۀ آن هم حرف ندا باشد. بلکه بسته ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

حالت دیگری هم می توان ترجمه کرد. البته برای تمام جملات و افعال درست در نمی آید و این وظیفۀ مترجم است که تشخیص دهد باید از کدام حالت استفاده کند. حالت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

عمقِ وجود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

غم، اندوه، ناراحتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مغازۀ نبش خیابان. به ویژه اتاقی که قبلا کاربرد اتاق داشته ولی بعدا به واسطۀ دسترسی مستقیم به خیابان، به مغازه تغییر کاربری داده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حافظه یا مربوط به حافظه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به جز معنی ارتش و سپاه، می تواند معانی زیر را هم داشته باشد: انجمن یاران دسته جمعیتِ. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تبدیل شدن، تغییر ماهیت دادن

پیشنهاد
٤

1 ) ناچار شدن، لازم دیدن، ضرورت یافتن 2 ) دلیل پیدا کردن، انگیزه دار شدن، الزام آور بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به سهم خود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

صرفا بر اساس ارزش های خود، تنها به خاطر خود، به خودیِ خود، بدون کمک دیگری، تنها با قابلیت های خود، بدون در نظر گرفتن چیز دیگری به جز خودِ. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تنهایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به سر کسی زدن، به فکر خطور کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یاداشت نویس، یادداشت کُن، میرزا بنویس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

خود را از چیزی رها کردن، نجات دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به حالت اول برگرداندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

1 ) انرژی دادن، انرژی بخشی 2 ) راهکار دادن، ایده ایجاد کردن 3 ) بهتر ساختن، بهبود بخشیدن

پیشنهاد
٦

بیشتر از حد لزوم تلاش کردن بیش از آنچه که باید، سزاوار شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فراتر از حد انتظار ظاهر شدن نتیجه ای بهتر از نتیجه ی پیشبینی شده گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

چم و خم ماجرا، زیر و بم کار، مثل جریان تو مو می بینی و من پیچش مو، با دید باز به چیزی نگریستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همۀ جوانب امر، چم و خم ماجرا، مثل ضرب المثلِ تو مو میبینی و من پیچش مو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

موضوع این بود که، جریان این بود که، بحث اینجا بود که، مسئله اینجا بود که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

راضی کردن اش سخت هست اگر منفی باشد یعنی don't didn't take some convincing در این صورت یعنی اینکه راضی کردنش زیاد سخت نیست/نبود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مثل همیشه، همیشگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

محل بریدیگی. الزاما برای درخت نمی باشد. اگر دست یا پا یا انگشتی هم قطع شده باشد، به محل باقیمانده در بدن که آن قطعه از عضو از آنجا جدا شده نیز این وا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

همخوانی داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

به موازاتِ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دوران حبس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پایه ریزی کردن، چیدن برنامه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مسائل کوچک و بی اهمیت را بزرگ کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شهربازی سرپوشیده/ مسقّف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شهربازی سرپوشیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیرزیستی، دیرپایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بادوام، با دوامِ بالا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نما، رُخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دربرگیری این عبارت در متون مربوط به کسب و کار و تجارت، یعنی ایجاد فضایی برای کارکنان که در آن اساس راحتی، ارامش، نشاط و ارزشمند بودن داشته باشند که د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مفهوم انتزاعی، نقطۀ عطف، تجربه ای سخت که باعث تغییر مسیر فرد یا موفقیتش می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

حاویِ، دارای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مخلص کلام اینکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

بشکن زدن با زبان. به صدایی می گویند که از خارج شدن ناگهانی هوا در اثر جدا شدن سریع زبان از لثه های بالایی و سقف دهان ایجاد می شود. خیلی از کودکان ای ...