پیشنهاد‌های میلاد علی پور (٤,١١٠)

بازدید
٨٣٧
پیشنهاد
٢

گونه ای کنایه است مربوط به زمانی است که یک نفر دارد به دیگری کنایه می زند و می گوید پول مالیاتی که می دهی، برای این کار هزینه می شود. یا این کار ناخو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گونه ای کنایه است مربوط به زمانی است که یک نفر دارد به دیگری کنایه می زند و می گوید پول مالیاتی که می دهی، برای این کار هزینه می شود. یا این کار ناخو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

این اصطلاح در واقع یه جور کنایه هست. پاسخی هست برای رد کردن دلسوزی و همدردی با کسی دیگه. مثلا یکی میگه زندگی من خیلی سخته، شما در جواب این رو میگید. ...

پیشنهاد
٣

این ضرب المثل رو توی فیلم گشت ۲ شخصیت اصلی به اشتباه بیان می کنه. برای همینه که معنی اش رو جایی پیدا نمی کنید. درستش اینه؛ مرغی که نچیر میخوره نوکش ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

این اصطلاح مربوط به زمانیه که یه نفر احساس می کنه بهش توهین شده و میخواد با توهین، جواب توهین طرف مقابلش رو بده. ضمنا به شدت زننده است و هرجایی نباید ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

صندوق واژه فارسیه. دقیقا از اون واژه هایی که خود ایرانی ها بردن تو عربی الان بعضی ها فکر میکنن عربیه. تعداد واژه هایی که پارسی به عربی داده، خیلی بی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کافنده تن برابر مورد تایید فرهنگستان زبان و ادب پارسی، برای واژه لیزوزوم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برابر فارسی شده ی واژه لیزوزوم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

درواقع به معنای هر جرم کوچک و خردی نیست. بلکه دزدی کوچک و ناچیز است. petty theft ، که این واژه از آن گرفته شده به سرقت کم اهمیت دلالت می کند، نه هر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٥

فرش واژه پارسی هست که خود ایرانی ها اون رو وارد بابهای ثلاثی مزید عربی کردند. عربی که در بیابان و چادر زندگی می کرد، عربی که فرش گلستان رو تیکه تیکه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واژه ی مصوب فرهنگستان زبان و ادب پارسی برای واژه علمی دندریت. رجوع شود به دندریت.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واژه ای فوق العاده جایگزین واژه تازی نفوذ

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

درست ضرب المثل همونیه که آقای بیات فرمودن. خیلی ساده است. کافیه کمی فکر کنیم. پرندگان گوشتخوار، نوک خمیده و کج دارن. و قطعا انجیر نمیرخورن. بلکه نچی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٨

با مهرگان موافقم. خیلی از واژه هایی که الان فکر می کنیم عربی هستن، واژه های فارسی از شاخه هند و اروپایی هستن که بیش از هزار سال قبل وارد عربی شده و ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

به درد نخور

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عنوان غیررسمی برای اشاره به اعضای مافیای ایتالیایی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

گاهی معنای قدردانی و ستایش و تشکر و سپاسگزاری هم دارد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ساق شلوار

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ساق شلوار

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاوان دادن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ناجوانمردانه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

آرامبخش

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

دقیقا با کر بختیاری موافقم. خود کلمه ی باجی، از واژه پارسی آبجی مشتق شده. اصل کلمه پارسی بوده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پیش پرداخت، بیعانه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

می تواند معنای مغازه و دکان هم داشته باشد. فارغ از نوع کاربری آن. مغازه ای با کاربرد فروش غذا خوراکی، لباس و . . .

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

در حقوق، خوانده یا متهم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در حقوق، خواهان یا شاکی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

تا حد زیادی فکر می کنم در طول این سالها ( شاید ده بیست یا نهایتا سی سال ) ، یه نفر اومده با کلمات بازی کرده و در همین زمان، این عبارت وارد زبان ما شد ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

خب اگه شما منظورت هه رمان هست، نباید حرفت رو برای واژه هرمان بنویسی. برو یه مدخل واسه هه رمان بساز و اونجا توضیح بده که اگه اینجوری نوشته شد، کردیه. ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

چون در انگلیسی یا به قول دوستان آلمانی و تایلندی معنای خوبی نداره، دلیل نمیشه که در فارسی هم معنای خوبی نداشته باشه. کلمه ی داف فارسی هیچ ارتباطی به ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

می تواند گاهی هم معادل واژگان زیر باشد: خودخواهی تک خوری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

با رضایت کامل، بی ریا، بدون تردید، از صمیم قلب، از خداخواسته

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آبریزش بینی بالاکشیدنِ دماغ دماغی که آن را بالا می کشند

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

سرحال

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تمرین رانندگی برای نوجوانان آماده کردن نوجوانان برای آزمون رانندگی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تحت فشار شدید کاری قرار داشتن. کار روی سر ریختن بیش از حد توان مشغول بودن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پس انداز آب کردنی، پس انداز جاری پس اندازی که خیلی زود بتوان آن را نقد کرد. همچون طلا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

رامشگاه ( جای آرامش )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خود را وقف دیگری کردن خود را درگیر کار دیگری کردن برای فردی دیگر وقت گذاشتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حذف وعدۀ غذایی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

از کار افتادگی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١١

تنها چیزی که ما می دونیم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پشت گوش انداختن، بی توجهی کردن، نادیده گرفتن، سهل انگاری کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

یا پیغمبر! یا جدِ میرزا!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

اجابت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شرتی کار کردن، سنبل کاری کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بچۀ درسخوان و نابغه ولی کسی که در روابط اجتماعی ضعیف است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مهارت داشتن در چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

پدیده، تازه شناخته شده، کشف شده

پیشنهاد
٦

کیفِ دنیا را کردن، خر کیف شدن، کیفور شدن، نهایت لذت را بُردن