پیشنهادهای Mehrdad Sayehban (٣٧٠)
رد کردن ، صرف نظر کردن
مخفف want to
مهیا کردن مترادف با Prepare
خواربار
مایه افتخار
از جایی گذر یا عبور کردن
هر چند وقت یک بار ، با چه فواصل زمانی
عجله کردن
بقیه پول مال خودتان.
پا پس کشیدن
افتضاح
کارت پرواز
نگاه کردن به
صبر و حوصله
از کار افتادن ( دستگاه و غیره ) مترادف با out of work یا out of order
نادیده گرفتن
دقیقا ، سر ساعت مترادف: precisely ( used after an expression of time مثال: "the meeting starts at 7:30 sharp"
روشن شدن مثال: as soon as that light comes on, we must fasten our seat belts. به محض اینکه آن چراغ روشن شد باید کمربندهایمان را ببندیم.
پیاده روی سریع
از کار افتادن یا خراب شدن ( دستگاه و غیره ) مترادف با break down یا out of work
در ارتباط باش
بامزه، دوست داشتنی
( عامیانه ) دُرُ بَر
بیرون آوردن مثال: زبانتان را بیرون بیاورید Stick out your tongue
دستگیر کردن
زیبا
• اگه فعل باشه: طی کشیدن to use a mop to wash something • اگه اسم باشه: طی a stick with soft material attached to one end, especially used for washi ...
سوار شدن
مثال: Hi's tied up او دستش بند است.
بالا بردن صدای تلویزیون یا غیره
کرایه مثال: what's your charge for an hour? کرایه برای یک ساعت شما چقدر است؟
فائق آمدن
مهماندار
عبارتی مودبانه و نوعی عذرخواهی است که برای رد کردن یک درخواست، مخالفت کردن، ابراز ناتوانی در کمک به طرف مقابل و یا دادن خبر ناخوشایند و ناامید کننده ...
به درد بخور
اس ام اس ، پیغام ، پیام ، پیامک ، متن پیامک/پیام ( متنی ) فرستادن ، پیامک دادن مثال: I texted him a text I texted her to arrange a time to meet i'm t ...
درب ورودی
( از جایی ) برگرد مثال: Be back by 11 تا ساعت یازده برگرد
کم پخته
متوجه شدن
جسارت
دیدنی مثال: the places of interest اماکن دیدنی
مواظب باش
خوش هیکل
ایجاد انگیزه ، انگیزه دادن
شروع به حرکت کردن ( اتوبوس )
خوش سیما
فائق آمدن
با سواد
خیلی زیبا