تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨٨

رد کردن ، صرف نظر کردن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٧٦

مخفف want to

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٥١

مهیا کردن مترادف با Prepare

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١٣

خواربار

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٣٣

مایه افتخار

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٢٩

از جایی گذر یا عبور کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢٠

هر چند وقت یک بار ، با چه فواصل زمانی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٢٠

عجله کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢٢

بقیه پول مال خودتان.

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩٦

پا پس کشیدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٢

افتضاح

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٩

کارت پرواز

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٠٤

نگاه کردن به

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

صبر و حوصله

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩٧

از کار افتادن ( دستگاه و غیره ) مترادف با out of work یا out of order

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٦

نادیده گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٣

دقیقا ، سر ساعت مترادف: precisely ( used after an expression of time مثال: "the meeting starts at 7:30 sharp"

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٥

روشن شدن مثال: as soon as that light comes on, we must fasten our seat belts. به محض اینکه آن چراغ روشن شد باید کمربندهایمان را ببندیم.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

پیاده روی سریع

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٩٠

از کار افتادن یا خراب شدن ( دستگاه و غیره ) مترادف با break down یا out of work

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٨٢

در ارتباط باش

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٨٤

بامزه، دوست داشتنی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

( عامیانه ) دُرُ بَر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧١

بیرون آوردن مثال: زبانتان را بیرون بیاورید Stick out your tongue

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

دستگیر کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

زیبا

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦١

• اگه فعل باشه: طی کشیدن to use a mop to wash something • اگه اسم باشه: طی a stick with soft material attached to one end, especially used for washi ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

سوار شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

مثال: Hi's tied up او دستش بند است.

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٨

بالا بردن صدای تلویزیون یا غیره

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

کرایه مثال: what's your charge for an hour? کرایه برای یک ساعت شما چقدر است؟

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

فائق آمدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤١

مهماندار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

عبارتی مودبانه و نوعی عذرخواهی است که برای رد کردن یک درخواست، مخالفت کردن، ابراز ناتوانی در کمک به طرف مقابل و یا دادن خبر ناخوشایند و ناامید کننده ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

به درد بخور

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

اس ام اس ، پیغام ، پیام ، پیامک ، متن پیامک/پیام ( متنی ) فرستادن ، پیامک دادن مثال: I texted him a text I texted her to arrange a time to meet i'm t ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

درب ورودی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

( از جایی ) برگرد مثال: Be back by 11 تا ساعت یازده برگرد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

کم پخته

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٥

متوجه شدن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

جسارت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

دیدنی مثال: the places of interest اماکن دیدنی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

مواظب باش

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

خوش هیکل

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

ایجاد انگیزه ، انگیزه دادن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
-١٤

شروع به حرکت کردن ( اتوبوس )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

خوش سیما

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

فائق آمدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

با سواد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

خیلی زیبا